¨ موجودات و پدیده های اساطیری
____________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بینآنها
شخصیتهای این قصه یک اصفهانی و یک شهمیرزادی هستند. این قصه، ترسیم طنزآمیز خصوصیات و ویژگیهای مردم دو شهر است. علاوه بر آن به وجود دزدی و راهزنی در جامعه نیز اشاره دارد.
¨ آداب و رسوم
_________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت وثروت
_____________
■ عناصر روانشناسی
____________
■ باورهای عامیانه و خرافی
___________
■ سایر عناصر
__________
۳-۶۰- افراد سادهلوح
* خلاصهی قصه
زن و شوهری بودند که دو پسر و دو دختر داشتند. پسر کوچک آنها قباد نام داشت. قباد به تازگی ازدواج کردهبود. روزی یک کاسهی چینی از دست زن قباد افتاد و شکست. در همین موقع بزشان شروع به صدا دادن کرد. زن قباد که سادهلوح بود، پنداشت بز فهمیده و میخواهد همه را خبر کند. به همین دلیل هرچه زیورآلات داشت، به عنوان حقالسکوت به بز آویزان کرد. از قضا بز ساکت شد. وقتی مادر قباد آمد و بز را دید علت را پرسید. زن قباد هم ماجرا را نقل کرد. مادر هم به بز سفارش کرد که به کسی نگوید و لباسهای خود را آورد و تن بز کرد. پدر قباد هم کفشهای چرمی خود را پای بز کرد. برادر قباد هم پس از شنیدن ماجرا دستارش را روی سر بز گذاشت تا بز به قباد حرفی نزد. وقتی قباد آمد، بز شروع کرد به مع مع کردن. مادر قباد گریهکنان گفت که حرف بز را باور نکن. وقتی قباد ماجرا را فهمید از سادهلوحی اعضای خانوادهاش عصبانی شد و از آن خانه رفت تا در شهر دیگری زندگی کند. قباد شهر به شهر گشت؛ اما متوجه شد که سادهلوحی و حماقت مردم آن شهرها بیش از خانوادهاش است و خانوادهاش از آن مردم احمق بهتر هستند، به همین دلیل نزد خانوادهاش بازگشت و سالها به خوشی با هم زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
__________
¨ کنشهای اساطیری
__________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
_____________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، روایتی از سادهلوحی و حماقت افراد جامعه است که رگه هایی از طنز نیز در آن دیده میشود. قصههایی که حماقت مردم را نشان میدهند، به نوعی ضعف تفکر، رکود اندیشه و در خودماندگی مردم را به تصویر میکشد.
تفکر سیاه و سفید (یا آن- یا این) در نازلترین حد و به اغراقآمیزترین شکل ممکن در این قصه نمود یافتهاست. تفکر بیانعطافی که هرگونه ظرفیت خود را برای تطبیق با شرایط تازه کاملاً از دست دادهاست. روشن است که در زندگی واقعی انعطافناپذیری تفکر یا کلیشهای شدن آن چنین آشکارا رخ نمینماید و حدود معمول آن، آنقدر پوشیده و در زندگی جاری میگردد که ممکن است به جز بر ذهن نقاد فرهیخته بر کسی آشکار نگردد؛ اما بزرگنمایی آن در چنین رخدادی تکانهای پر قدرت بر حواس و ادراک کودک (مخاطب) خواهد بود که حافظهی او را برای مدتها نسبت به این ویژگی نکوهیده فعال نگه میدارد» (خسرونژاد، ۱۳۸۳: ۱۷۵-۱۷۶).
¨ آداب و رسوم
_________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
______________
■ عناصر روانشناسی
___________
■ باورهای عامیانه وخرافی
از باورهایی که در میان مردم رواج دارد و در این قصه هم نمونهای از آن به چشم میخورد، باورهایی است که پیرامون تازه عروس و کارهای او شکل گرفته، در این قصه چنین آمده که اگر تازه عروس در ماه اول ازدواجش ظرفی را بشکند، شوهرش او را دوست نخواهد داشت. البته نگارنده نمونهای برای این باور در منابع مورد بررسی نیافت؛ اما شبیه به این اعتقاد در مورد شکستن آینه عروسی وجود دارد. «اگر عروس یا داماد آیینهی بخت را که روز عروسی از طرف پدر عروس فرستاده شده بشکند، این عمل بداغور تلقی میگردد و به فال بسیار بد گرفته میشود» (ماسه، ۲۵۳۵«۱۳۵۵»: ۱۱۱)
■ سایر عناصر
___________
۳-۶۱- افسانه
* خلاصهی قصه
خواهر و برادری بودند به نام شکرحوا و سبزهقبا که با یکدیگر زندگی میکردند. روزی به علت فقر و بیمسکنی هر دو به کوه رفتند و درغاری سکنی گزیدند. سبزهقبا هر روز به شکار میرفت. در ته غار خرسی بود که با دختر دوست شدهبود. روزی سبزهقبا به شهر رفت و شکرحوا که از خرس باردار بود، پسری زایید و بچه را سر راه برادر گذاشت. سبزهقبا بچه را به غار آورد و او را بزرگ کردند. روزی خرس از شکرحوا خواست تا برادرش را بکشد. آنها با یکدیگر تصمیم گرفتند که غذای برادر را مسموم کنند. بچه که اسمش زنگلیپر بود. حرفهای آنها را شنید و به سبزهقبا اطلاع داد. سبزهقبا از آن غذا نخورد. روزی سبزهقبا به شکار رفت. خرس هم به دنبال او راه افتاد، زنگلیپر که از نقشهی خرس اطلاع داشت، خرس را به داییاش نشان داد. سبزهقبا با تیر خرس را زد و زنگلیپر هم سر خرس را از تن جدا کرد. مادر زنگلیپر تا سر خرس را دید، رنگش پرید. سبزهقبا وقتی متوجه رابطه خواهرش با خرس شد، او را نیز کشت و از آن پس سبزهقبا و زنگلیپر با هم زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
__________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-غار
(رجوع شود به قصهی۴۴)
-کوه
(رجوع شود به قصه۳۱)
-خرس
(رجوع شود به قصهی۱۳)
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه، قصهی خواهر و برادری فقیر است که از شدت فقر به کوه پناه میبرند. برادر از راه شکار امرار معاش میکند. خواهر با خرسی رابطه زناشویی دارد که حاصل این رابطه پسری به نام زنگلیپر است. زنگلیپر در این قصه، نقشی شبیه به آلتین توپ در قصهی ۳۱دارد. زنگلیپر داییاش را از خطر میرهاند و به او کمک میکند تا خرس را از بین ببرد و حتی از مرگ مادرش نیز اظهار ناراحتی نمیکند. در این قصهها تعصب و غیرت نسبت به ارتباط زن با مردی که معمولا خرس یا دیو است، دیده میشود. این امر نشان از روحیهی مردسالار در جامعه و سزای خیانتکار، کشتهشدن است.
فرضیه فرعی ۳: بین رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است با مسئولیت پذیری شرکت رابطه معنی دار وجود دارد .
Model Summaryb
جدول ۴-۱۲جدولRچندگانه مربوط به فرضیه سوم
Model
R
R Square
Adjusted R Square
Std. Error of the Estimate
Durbin-Watson
۱
.۱۴۶a
.۰۲۱
.۰۱۲
.۳۹۰۹۵
۲.۱۱۹
a. Predictors: (Constant), رئیس.هیئت.مدیره.همان.مدیرعامل.است.X3
b. Dependent Variable: مسئولیت.پذیری.شرکتY
همانطور که در جدول خلاصه آماری دیده میشود ضریب همبستگی ۱۴۶/۰ و مجذور ضریب همبستگی یا همان ضریب تعین ( میزان تغییرپذیری در متغیر وابسته که میتواند به وسیله رگرسیون آن را توضیح داد ) ۰۲۱/۰ را نشان می دهد و بیان می کند که متغیر رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است تغییرات متغیر مسئولیت پذیری شرکت را به میزان ۰۲۱/۰ درصد تبیین میکند. بنابریان مابقی این تغییرات (۹۸/۹۹ درصد) که مجذور کمیت خطا (مقداری از واریانس متغیر وابسته میباشد که توسط مجموعه متغیرهای مستقل تبیین نشده است)، تحت تأثیر متغیرهای خارج از مدل میباشد. خطای استاندارد برآورد که میزان پراکندگی نقاط را حول خط رگرسیون در فضای دوبعدی اندازه گیری میکند نشان میدهد که هر چه مقدار این شاخص بزرگتر باشد پراکندگی نقاط حول خط رگرسیون بیشتر خواهد بود و نشان دهنده میزان قدرت پیش بینی معادله رگرسیون است که در این فرضیه ۳۹۱/۰ بدست آمده است.
از جدول ذیل رابطه خطی بودن رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است با مسئولیت پذیری شرکت را بررسی می کنیم .
بین دو متغیر رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است با مسئولیت پذیری شرکت رابطه خطی وجود ندارد H0 : r = 0
بین دو متغیر رئیس هیئت مدیره همان مدیر عامل است با مسئولیت پذیری شرکت رابطه خطی وجود دارد H1 : r ≠ ۰
بر اساس جدول تحلیل واریانس مقدار بدست آمده F (277/2) بدست آمد که در سطح خطای ۰۵/۰ (۱۳۴/۰ sig=) بزرگتر از ۵% میباشد و معنی دار نیست، بنابراین H0 تایید و H1رد می شود و رابطه خطی نیست و نشان میدهد متغیر مستقل از قدرت تببین بالایی برخوردار نبوده و به خوبی نمیتواند میزان تغییر و واریانس متغیر وابسته را توضیح دهند. به عبارتی، مدل رگرسیونی تحقیق (فرضیه فرعی ۴) مدل خوبی نیست.
ANOVAb
جدول ۴-۱۳:جدول آنالیز واریانس فرضیه سوم
Model
Sum of Squares
Df
اکنون نوبت تحلیل و بررسی مقدمات پیشین بوده که بهطور کلی مقایسه دو رویکرد، از لحاظ مبانی، ویژگیها، راهکارها، اهداف و آثار امکان پذیر است.
آنچه که در مرحله اول به نظر میرسد این است که دو رویکرد از نظر مبنا متفاوتاند؛ یعنی چیزی که در بنـای روانشنـاسی وجود دارد با آنچه که در بنـای اخـلاقی است، متفـاوت به نظر میرسد. مبنـای روانشناسان برای اثبات مدعایشان که مقصود در اینجا همان رویکردهای روانی اعتماد به نفس و به تبع راهکارهای روانشناختی آن است، بر اساس علم تجربی بوده و بهطور کلی در تقسیمات فراعلم و فراروانشناسی قرار دارند؛ یعنی آنان در مواجهه با گزارههای فوق که تجربی یا حسیاند، به شیوه های علمی و تجربی توجه میکنند که به عقیده آنان این شیوه ها حاصل سالها تلاش، مطالعه و پژوهش و نوعا همراه با درمانهای کلینیکی بوده است و البته ممکن است بعضا حاصل تجربیات درونی باشد. در مقابل، رویکرد اخلاق به نظریاتی که ارائه میکند، همان سازه ها و قالبهای قرآن و روایات است. به بیان دیگر منشأ رویکرد اخلاقی وحی است؛ چراکه گزارههای آن تعبدی است و اثبات آنها نیازمند منابع وحیانی است. بنابراین تقابل این دو رویکرد، تقابل وحی و تجربه است و در این تقابل منبع وحی اصیل بوده و طبعا مقدم بر منبع تجربه است.
آنچه که در اینجا قابل تأمل است اینکه، تجربیات اشخاص متعدد در سالیان متمادی اگرچه ممکن است تا اندازهای به حال بشریت سودمند باشد، اما نمیتواند راهی برای رسیدن بشریت به حقایق عالم باشد و در نهایت نجاتبخش او نخواهد بود؛ زیرا بعضی از این موارد شبه علماند و واقعیت علمی ندارند که بتوان بر اساس آن حقیقت و قانونی را صادر کرد. بنابراین جای تحقیقات و مطالعات بیشتری در این زمینه ها وجود دارد تا به حد کمال خود برسند. البته نقد دیگری که متوجه آن است اینکه اثبات و ابطال در علم و نفی و نقض آنها دامنگیر این حوزه نیز میشود. بنابراین اگر فرضا جزء علوم نیز باشد با اشکالات و نقضهایی که بر آن وارد میشود، علمیت آن زیر سؤال رفته و از محدوده آن خارج میشود و طبعا اطلاق خود را ندارد. همچنین اگر بر اساس تجربه و کثرت موارد اتفاقی این علوم تأیید شوند، هیچکدام راهی به تقرب خداوند تعالی ندارند و راه آنها با مسیر الهی منطبق نیست و این مشکل اساسی است که در این موارد وجود دارد که شریعت وحیانی و آسمانی در آنها جایگاهی ندارد. به بیان دیگر این نوع از علوم، علم سکولار به معنای علم بدون خدا هستند. اما در طرف مقابل قوانین الهی مطلقاند و هیچیک نسبی نیستند تا بتوان در آنها نقضی وارد کرد. از سوی دیگر بهترین معیار و ملاک، هماهنگی و انطباق با دین الهی و قوانین اوست که انسان را به رستگاری و هدف نهایی یا همان تقرب به مقام ربوبی میرساند؛ زیرا این دین الهی دارای عمیقترین سرمایه های اخلاقی و معنوی است.
در مرحله بعدی باید متذکر شد که ویژگیها و راهکارهایی که در روانشناسی ارائه میشود، اهداف خاصی را دنبال میکند. به تبع، فواید و آثاری که برای اعتماد به نفس مطرح میشود، فواید جسمی و ذهنی است. اگرچه ممکن است بعضی از آنها با روحیات شخصی افراد نیز متناسب باشد، مانند اینکه اختلالات روحی روانی را بکاهد؛ اما در آن، جایگاهی برای تقرب به خداوند و دریافت حقیقت، وجود نداشته و آرامش بهدست آمده بدون اعتماد به علم و قدرت خداوند است؛ زیرا انسان برای حل مسائل و مشکلاتش، به علم و قدرت مافوق خودش پناه میبرد و بعد از کسب آن، به آرامشی چند میرسد. ولی باید توجه کرد که آرامش اصیل و ماندگار، تنها زمانی حاصل میشود که انسان به علم و قدرت مطلق پناه ببرد و خدای متعال که خالق تمام هستی است، تنها او دارای کمالات نامحدود است. بنابراین باید با اعتماد به او و با تکیه به علم و قدرتش، استمداد جست و در نهایت به آرامش رسید.
در تأیید مطلب فوق ویلیام جیمز در کتابش نکتهای را نقل میکند که وقتی مردم به نور ایمان حقیقی روشن شده باشند، به همه لذتها و شهوتها پشتپا میزنند، آنها خود و همه چیز را از خداوند ازلی دانسته و همه را به او تفویض میکنند. بنابراین کسی که دلش به نور حقیقتی روشن شده میتواند بگوید: چقدر سعادتمند هستم که دست خداوند بر سر من است. بعد ادامه میدهد که اینان مردمی آزاد هستند و فارغ از رنج و عذاب و امید بهشت و ثواب بهسر میبرند.[۲۷۷] حال میتوان نتیجه گرفت که توکل در زندگی انسان چه نقش مهم و اساسی دارد و او را تا چه حد بالا خواهد برد.
به همین جهت او اشاره میکند که خداوند بنده خود را در عذاب بیعنایتی و فراموشی نمیگذارد، او را بهسوی خود میبرد. بدان سان که بنده هیچ چیزی جز خدا نمیخواهد، اوست که امن و امان غایی، نشاط و سعادت نهایی بنده است. بعدا بیان میکند که هر کس میتواند به سختیها و بینواییهای خویشتن به نظر بیاعتنایی نگریسته و وجهه همت خود را منافع عمومی و ابتلائات دیگران نماید…. کسی میتواند به افکار عالی و بلندی که جهانبینی او برایش ایجاد کرده بیندیشد و به فضائلی که اخلاق حکم میکند، گردن بنهد مانند شکیبـایی، تسلیم و اعتماد. چنین مردی با همه شکستگیهای بدنی و ضعف مزاجـی میتواند به درجات عالی اخلاق بالا رسد. او همچون بردهای که مدام شکوه و ناله میکند نخواهد بود؛ بلکه آزادمردی است دارای روحی با عظمت و اراده محکم.[۲۷۸]
از اینرو باید گفت که حتی ویلیام جیمز که از دانشمندان بنام روانشناسی است به محور اصلی و اساسی تکیهگاه خلقت یعنی خدای متعال پی برده است و نتیجه میگیرد که هر کسی میتواند به سختیهای خویش نظر بیاعتنایی بنگرد و همت خود را بالا برد و برای رسیدن به فضائل عالیه اخلاقی شکیبا باشد و تسلیم حق بشود و بر او اعتماد کند و به بیان دیگر خود را به او بسپارد.
گفتنی است که مباحثی که بالاتر آمد، ذیل مباحث مربوط به پلورالیسم دینی میگنجد که این نگرش کلامی با رویکردهای خاص خودش بیان شده و از آن به برابری ادیان در حقایق و رسیدن به کمال و رستگاری تعبیر میشود. حال در میان انواع پلورالیسم دینی، پلورالیسم حقیقت اهمیت بیشتری دارد؛ زیرا با توجه به استدلالهایی که در بالا آمد، قرآن تمام حقیقت را در «اسلام» منحصر کرده و علت آن این است که آخرین دین یعنی اسلام بهدست خاتم پیامبران حضرت محمد۷ آمده است و قرآن کریم که خاتم کتابهای آسمانی است، تنها راه مستقیم به سوی حقیقت و رستگاری را در اسلام منحصر میداند که آن همان تسلیم محض خدابودن است؛ «وَ أَنَّ هذا صِراطی مُسْتَقیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُل».[۲۷۹] علاوه بر این بیان میدارد که اگر کسی غیر دین اسلام را به عنوان دین حق بپذیرد، چیزی از او پذیرفته نیست، «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرین».[۲۸۰]
بنابراین تمام تعالیمی که از ناحیه خدا و ائمهG وارد شده است، همگی در جهت سوق بشریت به سوی حقیقت واحد و رستگاری خودشـان است. حال کسی که به اختیار خود این راه و صـراط را برگـزیند، بهطور قطع نجات و رستگاری از آنِ اوست. در مرتبه دیگر باید گفت که اخلاقیاتی که در قرآن و سنت اهل بیتG آمده و در اعصار مختلف، انبیاء الهیG بر آن تصریح داشتهاند و دانشمندان آگاه در کتب اخلاقیشان، برای بشریت تبیین و تفسیر کردهاند، همه جهت نیل به همین مقصد عظیم و خطیر بوده است. علت آن است که اگر انسان نفس خود را محدود کند و آن را بهگونهای خاص تمرین دهد و تربیت کند، دارای قدرتها و توانائیهای بسیاری میشود که از ناحیه آن میتواند به موفقیتهای زندگیاش نائل شود و این خود از سنن الهی است که در خلقت و هستی جریان دارد. از اینرو دعوت خداوند و انبیاء الهیG به این تعالیم پیش از این به نحو اتم و اکمل مرسوم بوده و بعدا برخی از آنها از جانب دانشمنـدان علمـی بیان شده است. اما باید به این نکته توجه داشت که همه این راهکارهـایی که بیان میشود هدف نبوده و غرض رسیدن انسان به مقام ربوبی است.
همه اینها که بیان شد در واقع نقش مذهب و دین در زندگی فردی بشری معلوم و روشن میشود. ویلیام جیمز بر آن است که مذهب به کمک انسان میآید و سرنوشت او را به دست میگیرد. او میگوید در مذهب، حالت و مقامی روحانی است که در جای دیگر آنرا نمیتوان یافت. همینکه به این مقام رسیدیم بهجای آنکه در میان این امواج پرعظمت خدایی بیهوده دست و پا زده و بخواهیم حقانیت خود را تثبیت کنیم، لب فروبسته و به چیزهای پوچ تکیه نمیکنیم.[۲۸۱]
علاوه بر اینها راهکارهایی که در مبنای روانشناسی ارائه میشود، بر اساس اصالت عمل و قاعده افاده عملی است که از آن به پراگماتیسم تعبیر میشود. بر اساس فلسفه پراگماتیسم هرآنچه مفید است، حقیقت است. البته این مبنا از نظر عقلی و فلسفی پذیرفتنی نیست و نقد و تحلیل پراگماتیسم خود حوصله بیشتری را میطلبد و میتوان برای دانستن بیشتر به کتابهای تفصیلی مراجعه کرد. اما بهطور خلاصه باید متذکر شد که مبانی آنان بر اساس عملگرایی، سودگرایی و به بیانهای دیگر فردگرایی و دنیاگرایی است بر خلاف اسلام که کمال انسان بنده بودن است و اگر انسان در اسلام دعوت به عمل میشود، آن بهخاطر بندگی و عبودیت خود او بوده و نفع و سود آن نیز به خود انسان میرسد. در واقع جنبه نظری و عملی هر دو در اسلام مد نظر قرار دارند. احکام متعالی اسلامی چون دارای پشتوانه های محکم اعتقادی و استدلالی است و در ناحیه عمل نیز دستوراتی مطابق فطرت آدمی ارائه شده، میتواند مشکلات اجتماعی و فردی بشریت را حل و فصل نماید. در نهایت هدف، تقرب و رسیدن به مقام ربوبیت است که بر پایه عمل شکل میگیرد.
درباره این راهکارها باید گفت که بعضی از آنها در دین اسلام و بهصورت جزئیتر در اخلاق اسلامی نیز آمده است؛ اما بهصورت عقلانیتر و دقیقتر. از آن جمله، مطالبی است که راجع به حرمت خود و حرمت دیگران مطرح شد. میدانیم که در اخـلاق اسلامی و در کلمات گوهـربار ائمه معصـومینG در موقعیتهای مختلف به این مهم اشاره شده است که انسان باید هم حرمت خود را نگه دارد و هم به دیگران احترام گذارد و در نتیجه کرامت انسانی که خداوند برای او به امانت گذاشته حفظ کند. همچنین درباره کار و تلاش که بدان اشاره شد باید گفت که هر دو رویکرد از آن صحبت کردهاند، اما توجه به این نکته ضروری است که نفس کار و تلاش در جهت رسیدن به مقاصد شخصی مطلوب نیست؛ بلکه این مفهوم در تعالیم دینی و قرآنی، کار و تلاشی را دربر دارد که در راستای تقرب الهی باشد.
آنچه را که اسلام و تعالیم دینی بیان میکنند حیات انسان را رقم میزند؛ زیرا اسلام دین حیات است و دین حیات با بىخبرى و با ناتوانى و عجز سازگاری ندارد. به همین جهت اسلام و تعالیم عالیه آن در این راستا بوده است که انسان را متکی به عمل خودش کند، او را فردی با اراده و باهمت بار آورد و این هدایت الهی بهخاطر آن است که عمل انسان همواره سرنوشتساز بوده و نتیجه آن، این است که هم دنیای او را میسازد و هم آخرتش را آباد میکند. همه اینها بیان دیگر سعادت و شقاوت اوست.
بنابراین باید اینطور نتیجه گرفت که اگر انسان به خودش متکی باشد و فردی فعال و بااراده باشد و همت خود را بهکار گیرد، امیدوار به رحمت الهی باشد و تمام استعدادهای خویش را در راه رسیدن به هدفش استفاده کند و در همه این مقدمات، کارش را به منشأ هستی یعنی خدای متعال بسپارد و به او متوکل باشد، سعادت او تضمین است و در غیر اینصورت او شقاوت و بدبختی را برای خودش با دستان خود رقم زده است و اینچنین شخصیت مادی و معنوی انسانی شکل میگیرد.
در مقابل، راهکارهایی که برای کسب اعتماد به نفس در روانشناسی ارائه میشود فاقد جنبه إحیاء است؛ یعنی به تنها چیزی که توجه نمیشود همین إحیاء روح و جان انسان است. اگر هم به انسان نیرویی عطا کند، این قدرت پوشالی، موقتی بوده و زود هم از بین میرود. اگر قدرت بالاتر و عظیمتری از مصائب و موانع، کشتی زندگی انسانی را درنوردد، هلاکت او حتمی است و اینجا است که انسانِ متوکل به خدا امیدش قطع نمیشود؛ چون دستاویز او به جایگاه محکمی بوده و به منبع لایزال الهی تکیه کرده است. پس حیات او در اینصورت تضمین شده است و بیداری انسان در گروی توکل به خداست، به متابعت از قوانین و تعالیم الهی است و ممات انسان زمانی است که بخواهد زندگانیاش را بدون خدا سر کند و گمان کند که او خودش به تنهایی رشد و ارتقاء مییابد، به تنهایی میتواند خود را اداره کند و فکر کند خودش همهکاره است و این تمایز مهمی در ویژگیهای این دو رویکرد محسوب میشود.
تا اینجا مقایسههایی که صورت گرفت منطبق بر مبانی و ویژگیهای این دو رویکرد بود. جنبه های دیگر این مقایسه نیز محل تأمل است.
گفتنی است که این دو رویکرد از نظر راهکارها نیز تفاوتها و مشترکاتی دارند. در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که راهکارهایی که در روانشناسی مطرح میشود، بسی بیشتر از راهکارهایی است که در اخلاق بیان شده است. این شاید وجهه مثبتی برای رویکرد روانشناسی محسوب شود؛ اما با نگاه دقیقتر معلوم میشود که بعضی از راهکارهای نقل شده در روانشناسی، جنبه مقدمیت برای دیگر راهکارها دارند و یا اینکه از لوازم اولیه داشتن یک اعتماد به نفس بالا هستند. از اینرو نباید در یک چرخه، لازم و ملزوم هر دو در کنار یکدیگر باشند؛ بلکه باید آنچه که محور و اساس است ذکر شود. پس نباید کثرت این راهکارها انسان را جذب کند، چون نمیتواند برای او راهگشا باشد.
مثلا هدفداری که از راهکارهای اعتماد به نفس معرفی شده، مشخص است که فردی که در زندگی خود هدف دارد، قطعا برای این زندگی برنامه تام و کاملی را طرح میکند و سعی او این است که به آن برنامه جامه عمل بپوشاند. یکی از این مقدمات، مطالعات گسترده و برنامههای علمی برای رسیدن به موفقیتها و کسب دانش و تجربه لازم است که او این مهم را در نظر میگیرد و سپس در قـدمهای بعدی با تـلاشهایی که میکند، خود را به هدف و مقصد اصلیاش نزدیک میکند.
نکته دوم در خصوص راهکارها این است که آنها میتوانند در نگاه کلی به روش های فردی ـ اجتماعی، عینی ـ بیرونی و یا درونی ـ ذهنی نیز تقسیم شوند. مثلا احترام به دیگران یک امری فردی ـ اجتماعی است، اما شناسایی نقاط قوت و ضعف، شجاعت، صداقت و موارد دیگری از این قبیل، ذیل روش های درونی ـ ذهنی قرار دارند و فعال بودن و تحرک داشتن از حالات عینی محسوب میشوند. نگاهی که در اخلاق به اعتماد به نفس میشود، بیشتر نگاه فردی است که در پرتو آن خدای متعال در محور و مرکز آن قرار دارد. اما در نگاه روانشناسی جنبه های دیگر که در بالا ذکر شد نیز مد نظر بوده است. فردی که در اخلاق مورد توجه است، کسی است که از تمام قـوای خویش در رسیدن به مقصد، بهره کافی و وافی میبرد، نهایت سعی و تلاش خود را ابراز میکند، از نظر روح و روان همواره مستقل عمل میکند و به خداوند امیدوار است. در مقابل، کسی که در روانشناسی به دنبال اعتماد به نفس است، اگرچه ممکن است همین نکات را برای خود بهکار بندد و علاوه بر اینها روش های دیگری را نیز تبعیت کند، اما در عملکرد او جای خداوند خالی است و او تنها به جنبه های اجتماعیِ داشتن اعتماد به نفس فکر میکند و همچنین سعی دارد از جنبه بیرونی در نگاه ناظرین، تصویر خوب و مناسبی به جای گذارد و این نکتهای است که علاوه بر تعالیمی که در قرآن کریم و روایات بدان تصریح شده، در کتاب مقدس نیز مورد توجه بوده و حتی در موارد حساس از آن حذر داده شده است که بیان تفصیلی آن در فصل اول گذشت.
اهدافی که در رویکرد روانشناسی و اخلاقی درباره اعتماد به نفس وجود دارد، عمدتا به هم نزدیک هستند و آن به تعبیر شهید مطهری برای بیداری و زندهشدن قوای انسان است[۲۸۲] تا اینکه بهخاطر رسیدن به موفقیتهایش در زندگی، متکی به خود باشد و کَلِّ بر دیگران نشود و آنها را تکیهگاه خود قرار ندهد. این نیت اگرچه در دو منظر قـابل توجه است؛ اما در نگاه اخلاق این عملکرد با محـوریت خداوند امکان پذیر است و انسانی میتواند خود را احیاء کند که خود را عملا به آموزههای اسلامی ملزم کرده باشد و در رأس آن غیر خدا را تکیهگاه خود انتخاب نکند. غیر از اینها ممکن است هدفهای فرعی دیگری را نیز برشمرد که انسان نیازمند اعتماد به نفس قوی در خود باشد، اما برگشت همه آنها به این است که انسان فطرتا در پی آن است که به مقاصد خود نائل شود و در بخشهای مختلف زندگیاش به موفقیت برسد و در این هدف، سن و مذهب و موقعیتهای جغرافیایی نقشی ندارد و تنها ممکن است این قوه در آنها دارای شدت و ضعف باشد.
از نظر آثار نیز باید گفت که این دو رویکرد مشترکات و تفاوتهایی دارند. همانطور که در بالا اشاره شد، چون ایندو در قسمتی از هدف که بیداری قوا واستعدادهای بالقوه آدمی باشد، مشترکاند، بنابراین میتوان گفت که بعضا آثاری که آنها دنبال میکنند تا حدودی مشترک بوده و هر دو به یک نتیجه منتهی میشوند؛ اما نکته اساسی این است که در رویکرد اخلاقی، چون هدف و محور خدای متعال است و از شروع کار تا انتهای آن، خداوند همراه انسان است، اثری که فرد به آن میرسد، تام و کامل خواهد بود و طبعا نتیجه بهتری در انتظار اوست و همین کلید نهایی دستیابی به اعتماد به نفس قوی در رویکرد اخلاقی است که جویندگان اعتماد به نفس باید آنرا لحاظ کنند.
از سوی دیگر در رویکرد روانشناسی جوینده اعتماد به نفس چون بر محور خداوند نیست و او را مرکز ثقل این حرکت قرار نداده، بنابراین دو حالت در پیش دارد؛ یا به نتیجه نهایی دلخواه میرسد و یا اینکه مغلوب میشود و از راه باز میماند. در صورت اول اگر به نتیجه برسد، میبایست سختیهای بیشتری را متحمل شود؛ چرا که او به خود تکیه کرده است و فقط خود و استعدادهایش را ملاک و معیار در رسیدن به مقصد دانسته است، در حالیکه اگر بخواهد به نقطه نهاییاش رهنمون شود، باید متوجه مسببالأسباب باشد، از عنایات او استمداد جوید و از اینرو راهی که او پیش پا میگذارد، قطعا مناسبتر و بهتر است و اگر هم زود به نتیجه نرسد، نتیجه مطلوبتری که در تقدیر آدمی است، برای او روشنگر خواهد بود.
بنابراین باید در این نکته تأمل کرد که اثری که در اعتماد به نفس در رویکرد اخلاقی متوجه انسان است که همان عزت نفسِ ودیعه گذاشتهشده خداوند باشد، بسی بیشتر، بهتر و باقیماندنیتر است تا اثری که در رویکرد روانشناسی با محوریت خود انسان دنبال میشود. از اینرو تقابل دیگر این دو رویکرد تقابل خداوند و انسان است. خدایی که انسان و اشیاء دیگر را به زیور خلقت آراسته، بدون شک او خودش، صلاح کارهای انسان را بهتر میداند و اگر تقدیری برای او رقم زده است، قطعا به خیر او خواهد بود. پس سزاست که انسان خود را به او بسپارد و البته باید تمام سعی و تلاش خود را در راه رسیدن به هدفش استخدام کند تا با هدایت الهی در برترین شرایط به مقصد خود برسد.
مروری بر فصل
در آخرین فصل، مقایسه و تطبیق دو رویکرد روانشناسی دین و اخلاق اسلامی در موضوع اعتماد به نفس ملاحظه شد. بهطور کلی مقایسه دو رویکرد، از لحاظ مبانی، ویژگیها، راهکارها، اهداف و آثار صورت گرفت که در ابتدا شمایی کلی از این مقایسه به خواننده ارائه و بعد همین مطالب به بوته تحلیل و بررسی کشیده شد. نتیجه تحلیلها آن شد که انسان باید به خود و نیروهای درونیاش که همان استعدادهای ذاتی و یا اکتسابی است اتکاء داشته باشد و کار خود را به خدای تعالی واگذارد تا بتواند به هدف نهایی که موفقیت در کارهای روزمره است برسد. از اینرو در ابتدای فصل مقدماتی راجع به اتکاء به خداوند، بنای اعتماد به نفس در عمل خدایی، مذمت اتکاء به غیر خدا و از امانتهای الهی به انسان مطالبی آورده شده است. در پایان نیز برای درک بهتر، خلاصهای از مقایسه و تطبیق دو رهیافت براساس ویژگیها، مبانی، راهکارها، اهداف و آثار در جدول ذیل ارائه شده است.
اعتماد به نفس در روانشناسیدین و اخلاق اسلامی | مشترکات | تفاوتها |
ویژگیها | هر دو رویکرد، راهی برای دستیابی به اعتماد به نفس هستند | تفاوت بنائی و مبنائی در نگاه اخلاق که مبتنی بر خدامحوری است و در نگاه روانشناسی بر فردمحوری است |
مبانی | اشتراکی ندارند | بنای اعتماد به نفس در اخلاق بر توکل به خدای متعال و عملی که به خداوند منتسب باشد ـ بنای اعتماد به نفس در روانشناسی بر عملگرایی و دنیاگرایی |
راهکارها | خودآگاهی، احترام به خود، مسئولیتپذیری، اراده، مثبت اندیشی |
- داستان کشتن حیوانی مقدّس و گرفتارشدن به نفرین ابدی
- داستان کشتن وزیر خردمند و کاردان از سوی پادشاه ستمگر و بیخرد.
- داستان زنده کردن مردگان، جوان کردن پیران و شفا بخشیدن به زخمیان و بیماران توسط قدیسان و ورجمندان
فصل پنجم کاووس در ادب فارسی:
شاید همهی ما به عنوان دانشجویان خرد و کلان ادبیات فارسی همیشه هنگامی که به تعمق دربارهی مبحثی میپردازیم این موضوع در ذهنمان طرح میشود که جایگاه آن مبحث در ادبیات فارسی خصوصاً ادب کلاسیک چگونه بوده است؟ کدام شاعران و به کدام منظور بیشتر از آن مفهوم استفاده کرده است؟ همین پرسشها با عنوان «… در ادب فارسی» موضوع بسیاری از تحقیقات و پایاننامههای ما و همکلاسانمان بوده و هست. آخرین بخش از این رساله هم به دنبال «کاووس در ادب فارسی» است و سعی دارد پس از نقل تک تک ارجاعاتی که در قالب تلمیحات و … به کاووس و ماجراهایش دست کم در آثار محوری ادب فارسی شده است، نگاه ادیبان را به کاووس و کارکرد نام کاووس را در تلمیحات دریابد.
فصل ششم نتیجهگیری
آیا این شباهتها در ذهن و ادبیات ملّتها به خاطر برخی تجربههای مشترک انسانی به توارد وارد شدهاند یا آن که ملّتی از ملّت دیگر داستانی را اقتباس کرده و سپس به فراخور مقتضیات اقلیمی و فرهنگی، اجتماعی خاص خود افزونیها و کاستیهایی را بر آن وارد کرده است؟ بدیهیست که اگر در بررسی خود نمونهای مشابه با یکی از داستانهای کاووس در اسطورههای یکی از تمدنهای دور دست (مثلاً تمدّن آزتک در مکزیک باستانی) بیابیم نمیتوانیم نام تبادل فرهنگی را بر این مشابهت بگذاریم و آن را توارد در اذهان انسانهایی که علیرغم فواصل جغرافیایی دردهای مشترک انسانی دارند قلمداد میکنیم و در عوض اگر مشابه داستانی را با جزییات خودش تنها در داستانهای ملل همسایه ببینیم ناچاریم آن را تبادل فرهنگی بدانیم. از آنجا که تاکنون در این حوزه هر کس به اقتضای حال و مقال خود و فارغ از نگاهی علمی و در عین حال جهانی سخن رانده است، بخش سوم این رساله برای نخستینبار در نوع خود سعی دارد تا با نگاهی علمی و در عین حال جهانی به معین کردن اصل و ریشهی آن دسته از داستانهای کاووس که با داستانهای ملل دیگر مشابهت دارد بپردازد و توارد یا تبادل فرهنگی بودن را در تکتک این داستانهای مشابه تا جایی که امکان دارد معلوم کند.
امید است که با راهنماییهای عالمانه و مشفقانهی استاد محترم راهنما و استادان محترم مشاور توانسته باشم رسالهای درخور و شایستهی توان علمی- تحقیقی خود و استادانم نگاشته و سهم کوچکی در پیشرفت علم داشته باشم.
۱-۲ اهمیت و ضرورت تحقیق
پادشاهی کاووس با آن همه حوادث و داستانهای متعدد پرحجم ترین قسمت شاهنامه را در بر میگیرد امّا تا کنون این دوره و این بخش از شاهنامه به طور مستقل مورد بررسی قرار نگرفته است. چه بسا با بررسی دقیق روایتهای مختلف پیرامون کاووس بتوانیم به یک تبارشناسی روایتهای اسطورهای حماسی ایرانیان دست یابیم. همچنین ریشهشناسی داستانهای کاووس تا حدی نشاندهندهی جایگاه فرهنگ ایرانی در میان دیگر فرهنگهای ملل همسایه است. آیا آنگونه که برخی میگویند «هنر نزد ایرانیان است و بس»؟ یا ایرانیان هم از دیگران چیزهایی را اقتباس کردهاند؟ همچنین این تحقیق خواهد توانست دریچهای نو در تحقیق دربارهی شخصیتهای حماسی و اسطورهای ایرانیان بگشاید.
۱-۳ اهداف تحقیق
این رساله پنج هدف اساسی را دنبال میکند:
بررسی و مقایسهی روایات کاووس
تبارشناسی این روایتها
بررسی و مقاسیهی روایات کاووس با روایات مشابه ملل دیگر
بررسی احتمال توارد یا تبادل فرهنگی در مورد روایتهای مشابه و تبارشناسی موارد تبادل یافته
جایگاه کاووس در آثار ادیبان فارسی زبان از آغاز تا امروز
۱-۴ معرفی برخی منابع و پیشینه تحقیق
صفا، ذبیحالله؛ حماسهسرایی در ایران: از قدیمترین عهد تاریخی تا قرن چهاردهم هجری، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۴٫
این کتاب نخستین اثری است که به طور علمی به نقل و بررسی حماسه های ایرانی و آثار حماسی ایران و طبقه بندی آن ها پرداخته است و با وجود اینکه تالیف آن به حدود هفتاد سال پیش باز می گردد و جای خالی برخی یافته های امروزی در آن مشهود است؛ هنوز از بسیاری جهات منبعی بی نظیر و مرجع برای پژوهندگان حماسه های ایرانی به شمار می آید که این ماندگاری مدیون سه چیز است: نخست مقدم بودن در آثار حماسه پژوهی، دوم بارعلمی و زحمت فراوان مولف فقید آن در تالیف اثری جامع در زمان خود و سوم کاهلی محققان حماسه پژوه امروزی در تالیف اثری نو و یا ویرایش کار استاد صفا منطبق با یافته های جدید بر اساس مقالات علمی چاپ شده در روزگاران اخیر.
کریستنسن، آرتور؛ کیانیان، ترجمه ذبیحالله صفا، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۶.
نزدیک ترین کار را میتوان کیانیان اثر ایرانشناس فقید دانمارکی آرتور کریستن سن دانست که سالها پیش به رشته تحریر در آمده و توسط استاد ذبیحالله صفا ترجمه شده است. در این اثر مختصر تمامی پادشاهان کیانی از جمله کاووس مورد بررسی قرار گرفته و روایات اوستایی، پهلوی و فارسی- عربی دربارهی ایشان با هم مقایسه شدهاند و در نهایت نویسنده نیز نظر خود را دربارهی میزان تاریخی بودن این شخصیتها ابراز کرده است. البته باید یاد آوری کرد که کریستنسن معتقد به تاریخی بودن کیانیان است و این نظر وی توسط بیشتر دانشمندان بعد از او رد شده است.
دومزیل، ژرژ؛ بررسی اسطورهی کاوس در اساطیر ایرانی و هندی، ترجمه مهدی باقی، شیرین مختاریان، تهران: قصه، ۱۳۸۴.
در سالهای اخیر کتابی هم با عنوان: بررسی اسطوره کاووس در اساطیر ایرانی و هندی از ژرژ دومزیل و ترجمهی مهدی باقی توسط نشر قصه به چاپ رسیده که خود یک بخش از کتابی چهار بخشی است که در ایران به صورت کتاب مستقلی به چاپ رسیده. از آن جا که دومزیل در زمان حیاتش کتابی به چاپ نرساند؛ اصل فرانسوی این کتاب که پس از مرگ دومزیل در حدود چهل و اندی سال پیش به چاپ رسیده، برگردان هشت سخنرانی وی است دربارهی موضوعات مختلف اسطورهای از جمله اسطورهی کاووس در اساطیر ایران و هند. این اثر تنها به بررسی اسطورهی کاووس تنها در جغرافیای ایران و هند می پردازد.
یشتها/ گزارش پورداوود؛ به کوشش بهرام فرهوشی، تهران: دانشگاه تهران: ۱۳۵۶.
بیشترین اشاره های اوستا به کاووس در یشت ها آمده و یکی از بهترین ترجمه های یشت ها به فارسی نیز ترجمه ابراهیم پورداوود است.
اوستا: کهنترین سرودها و متنهای ایرانی/ گزارش و پژوهش جلیل دوستخواه؛ تهران: مروارید، ۱۳۷۰.
اگرچه ترجمه جلیل دوستخواه از اوستا دقت ترجمه پورداوود را ندارد اما مزیّت اوستای دوستخواه در آوردن ترجمه تمام متون اوستایی در دوجلد و وجود وندیداد در آن است.
۱-۵ روش تحقیق
این پژوهش به روش کتابخانهای انجام گرفته و برای اجرای آن مراحل زیر پیموده شده است:
مطالعهی دقیق کتابهای مربوط به کیکاووس و فیشبرداری از آنها.
مقایسهی دقیق روایتهای هریک از این منابع با یکدیگر و کشف و یادداشت همسانیها و افتراقهای موجود.
مطالعهی دقیق کتابهای مربوط به شخصیتهای مشابه کیکاووس در اساطیر ملل دیگر و فیشبرداری از آنها.
مقایسهی دقیق هر یک از این روایتها با یکدیگر و کشف و یادداشت همسانیها و افتراقهای میان آنها.
طبقهبندی و تجزیه و تحلیل مطالب به دست آمده و فیشهای نوشته شده.
نتیجهگیری.
نوشتن و تایپ رساله.
۱-۶ پرسشهای تحقیق
دلیل تفاوتهای جزئی در روایتهای حتی هم زمان در مورد کاووس چیست؟
کدام روایتهای پس از اسلامی از کدام روایتهای پیش از اسلام نشأت گرفتهاند؟ (تبارشناسی روایات)
دلیل شباهتهای میان روایتهای کاووس با برخی روایات ملل دیگر چیست؟
الف- در کدام داستانها و به چه دلیل تبادل اتفاق افتاده؟
ب- در کدام داستانها و به چه دلیل توارد اتفاق افتاده؟
جایگاه کاووس در متون ادب فارسی چگونه است؟
فصل دوم
نقل و بررسی روایتهای کاووس
بخش اول
کاووس در منابع هندی
۱-۱ کاووس در منابع هندی
۱-۱-۱ ریگودا
۵-۳ بحث در پژوهش
لازم است در خصوص نحوۀ انجام این پژوهش موارد زیر تبیین گردد تا کمکی به تحقیقات پژوهشگران دیگر در انجام این چنین پژوهشها باشد و توانسته باشیم تجربیات خود را به محققین آینده منتقل نماییم:
-
- در این پژوهش سعی شده است که از منابع به روز و جدیدی استفاده گردد. حال آنکه در این برهه از زمان همین تعداد منابع موجود بود. ولی محقق برای سایر پژوهشگرانی که تمایل به انجام چنین پژوهشی دارند توصیه مینماید که بیشتر از منابع به روزتر همان سال، استفاده نمایند.
- در این پژوهش از مدل ۸ps استفاده شده است. زیرا پس از بررسیهایی که انجام گرفت در بخش خدمات همین تعداد متغیر کافی بود و ما از این مدل استفاده نمودیم. ولی محقق در اینجا پیشنهاد مینماید که سایر پژوهشگران میتوانند از مدلهای کاملتر و ویژۀ زمان خود استفاده نمایند. همچنین روش تحلیلیای را انتخاب نمایند که بتوانند اعتبار مدل خود را نیز مورد سنجش قرار دهند.
- ما در این پژوهش مبنای جامعه آماری خود را بازاریابان قرار دادیم حال آنکه سایر پژوهشگران میتوانند از جامعۀ آماری دیگری همچون مشتری و ….. استفاده نمایند. همچنین با ایجاد این تغییر میتوانید به بررسی رابطۀ بین متغیرها بپردازید و نوع روش تجزیه و تحلیل را تغییر داده و متغیر وابستۀ خود را نیز مورد سنجش قرار دهید.
- در این پژوهش از روش آماری t یک نمونه ای استفاده گردید. و مبنای آن با توجه به میانگین برگرفته از طیف لیکرت، سه در نظر گرفته شد. و تمامی فرضیه ها مورد تأیید قرار گرفتند. ولی سایر پژوهشگران میتوانند از طیفهای بیشتری در سوالات پرسشنامه خود استفاده کنند. تا میانگین تغییر نماید. و یا حتی ممکن است در پژوهشهای محققین آینده فرضیه های تحقیق با همین طیف موجود در پژوهش مورد تأیید قرار نگیرند و رد شوند.
- در خاتمه محقق توصیه مینماید که در انتخاب عنوان پژوهش خود نهایت دقت را به کار گیرند تا در ادامۀ فرایند تحقیق (انتخاب جامعۀ آماری، روش تجزیه و تحلیل و …..) دچار ابهام نگردند. و لازم است متذکر گردم که این پژوهش تنها در مورد میزان اثرگذاری اجزای آمیخته بر تمایل به خرید بیمه نامه ها از بازاریابان نظرسنجی به عمل آورده است.
۵-۴ پیشنهادات
براساس یافته ها و نتایج به دست آمده، پیشنهادهای کاربردی برای شرکت بیمه آسیا به صورت زیر ارائه میگردد:
۵-۴-۱ پیشنهادات در خصوص متغیر خدمت
محصول چیزی است که ما تولید میکنیم. کالای تولیدی را محصول محسوس و خدمات را محصولی نامحسوس مینامند. محصول را فروشنده باید بفروشد و خریدار باید آن را بخرد. بنابراین شرکت بیمه، خدماتی را میفروشد که محصولات آن شرکت محسوب میشوند. بنابراین بدون شک، هدف همۀ شرکتهای بیمه، ارائۀ خدمات بیمهای است که از یک یا چند جهت برتر و بهتر از دیگران باشند تا مورد استقبال مشتریان قرار گیرند.
- از روشهای تبلیغ خدمت در صنعت بیمه، اصل متقاعد ساختن است. مُبلّغ در این روش، متقاعد ساختن را به عنوان شیوۀ اضافی به کار میبرد. شیوۀ «متقاعد ساختن»، بر این مبنا استوار است که شخصیت مشهور و محبوبی مانند؛ «هنرپیشگان، ورزشکاران، هنرمندان» از برنامه یا خدمت بیمهای معینی پشتیبانی می کنند و غرض نهایی این باشد که بر اثر تلقین، عده زیادی از مردم به این کالا یا برنامه گرایش پیدا کنند. در اصل، متقاعد سازی با توجه به فرهنگ هر جامعه شکل میگیرد. بازاریابی چند فرهنگی، نشان داده که بخش فرهنگ یک عامل قطعی برای موفقیت یا شکست تبلیغ محصول بوده و شرکتهای بیمه نیز تلاش می کنند تا فعالیتهای خود را با رفتار مصرف کننده خاص تطابق دهند. به عنوان مثال، مطالعات قبلی نشان میدهد که مردم رومانی نسبت به سایر ملل در اروپای مرکزی و شرقی ریسکگریزترند. اگر چه محصولات بیمهای در بازار رومانی، مشابه بازار لهستان یا جمهوری چک است، اما رومانیاییتبارها هنگام سرمایه گذاری تمایل دارند پول خود را در جایی سرمایه گذاری کنند که محصولات ریسک کمتری دارند.
خوشبختانه در تبلیغ صنعت بیمه، مُبلّغ نیازی به تغییر عقیده در مخاطب ندارد بلکه باید توانایی ظهور یک عقیدۀ نو را در ذهن مخاطب داشته باشد. چرا که با توجه به نوپایی این صنعت در کشور و نبود تنوع رفتار و کردار در بین کارگزاران و دستاندرکاران بیمهای کشور نیازی به تغییر عقیده آنان ندارند. ما اصولاً از کمبود مخاطبی که بیمه را به واقع تجربه کرده باشد رنج میبریم. در حقیقت صنعت بیمه همانند کالایی است که برای نخستین بار در سطح جامعه تولید شده که مُبلّغ را موظف میسازد که هم مخاطب بیابد، هم معرفی نماید، هم آموزش دهد و در عین حال همۀ اینها را باید در قالب تبلیغ بیان کند.
دیگر روشهای تبلیغ خدمات بیمهای می تواند روشهای زیر باشد:
- حفظ فعالیت نوپای دستورالعمل بیمهکردن قیمت سهام که در حال حاضر در بورس تهران در حال اجرا میباشد. و شرکتهای علاقهمند به جذب و تشویق مشتری میتوانند در صورت خرید این بیمهنامه ها «بیمهنامه های اتومبیل (بیمه بدنه ـ بیمه حوادث سرنشین) و یا سایر بیمهنامه ها»، سهام مشتریانی که سهامدار عمده میباشند را بیمه نمایند. یعنی سهامدار عمده، اوراق خود را میفروشد و کسی که این اوراق را خریداری می کند، در صورت پایینتر آمدن قیمت آن سهم، زیان آن جبران می شود.
- همان طور که میدانید بیمه اتومبیل دارای سه بیمهنامه میباشد (بیمه شخص ثالث، بیمه بدنه، بیمه حوادث سرنشین). بیمۀ شخص ثالث، بیمهای اجباری بوده و لازم است که تمامی رانندگان جهت دریافت آن اقدام نمایند و این بهترین موقعیت برای نمایندگیهای بیمه جهت تبلیغ بیمه بدنه و بیمه حوادث سرنشین که بیمهنامه هایی اختیاری میباشند است. نمایندگیها میتوانند با حوصله نسبت به توضیح و تشریح مزایا و ارائۀ تخفیفات این بیمهنامه ها در صورت دریافت یکجای آنها توسط مشتریان اقدام نمایند.
- بیمه کردن آثار فاخر ملی در راستای تبلیغ خدمات بیمهای که نقش بسزایی در ایجاد ذهنیت مطلوب از شرکت بیمه آسیا در اذهان عمومی ایجاد می کند (مانند: بیمه کردن تابلوهای نقاشی استاد فرشچیان، نسخ دستنویس، کتابخانه ملی و …).
- سرمایه گذاری در اوراق بهادار دولتی باید متوقف شود و این سرمایه گذاریها باید به بخش خصوصی برای حداکثرسازی سود، سوق داده شوند. در کوتاه مدت، تنظیم ترکیب محصول، باید در راستای راهبرد محصول نوآورانه باشد. در ابتدای فرایند نوآورانه، لازم است که راهبردهای برگرفته شده توسط شرکتهای بیمه خصوصی و خارجی مورد توجه قرار گیرد.
- تبلیغات و اطلاعرسانی از طریق تلویزیون و حامی مالی برنامه های تلویزیونی پرمخاطب.
- تبلیغات محیطی
- بروشورهای تبلیغاتی حاوی اطلاعات کامل در ارتباط با محصولات و خدمات بیمهای
- تبلیغات در مجلات و نشریات تخصصی و مجلات بازرگانی
- چاپ کتابها، جزوات و پوسترهای مرتبط با اطلاع رسانی در خصوص بیمهنامه های اتومبیل (بیمه بدنه ـ بیمه حوادث سرنشین) و سایر بیمهنامه ها.
- تبلیغات دهان به دهان که می تواند یکی از مؤثرترین و کم هزینهترین روشها باشد. چرا که بیمهگذاران راضی شرکت نه تنها خود مجدد به شرکت باز میگردند بلکه میتوانند آن را به دیگران نیز پیشنهاد دهند و در عین حال بیمهگذاران ناراضی نیز این عدم رضایت خود را حداقل به چند نفر دیگر ابراز مینمایند.
- تخفیفات ویژه بیمهنامه های اتومبیل (بیمه بدنه ـ بیمه حوادث سرنشین) در مناسبتهای مختلف ملی و مذهبی.
- تخفیفات ویژه در هنگام فروش گروهی بیمهنامه های اتومبیل (بیمه بدنه ـ بیمه حوادث سرنشین)، مانند خرید دسته جمعی افراد یک خانواده.
ما در اینجا به بررسی بعضی از کشورها دربارۀ نحوۀ ارائۀ خدمت میپردازیم:
شرکت بیمۀ ال.آی. سی[۱۷] در هند و شرکت بیمۀ سهامی عام، جی. آی. سی[۱۸]، دو شرکت پیشرو در زمینۀ ارائۀ خدمات بیمهای در هند هستند که صرف نظر از عرضۀ بیمهنامه ها، دیگر خدمات بیمهای و مشاورهای نیز عرضه می کنند.
وقتی فرد یا سازمانی بیمه نامهای را از این شرکتهای بیمهای میخرد، او نه تنها بیمهنامه خریداری می کند بلکه به همراه آن، همکاری و مشاورۀ نماینده، اعتبار شرکت بیمه و امکانات ادعای خسارت و جبران خسارت را نیز به دست می آورد.
طبیعی است که کاربران، انتظار بازدهی متعارف برای سرمایه گذاریهایشان را داشته باشند و شرکتهای بیمه نیز به دنبال حداکثرسازی سودآوری خود باشند. با این حال، هنگام تصمیم گیری دربارۀ پرتفوی یا ترکیب محصول، باید خدمات یا طرحها انگیزشی باشند. طرحهای بیمۀ گروهی باید اصلاح شوند، محصول بیمه باید گسترش داده شود و باید طرحها و بیمهنامه های جدید برای روستاها با در نظر گرفتن فرصتهای موجود در بخش روستایی، بسط داده شوند.
شرکتهای بیمهای تلاش های بسیاری برای ارتقای پساندازهای شهری انجام دادهاند؛ اما تا آنجا که به پساندازهای روستایی مرتبط می شود، این امر خیلی چشمگیر نبوده است. معرفی طرح نمایندگان روستایی در تشویق مشتریان احتمالی روستایی سودمند واقع شده است، اما این فرایند در مراحل اولیّه قرار دارد و به توانمندی حرفهای بیشتری نیاز دارد. بدین منظور سیاستگذاران ملزم به انجام تلاشهایی شده اند. عاقلانه است که LIC با رعایت تمامی جوانب امر، مجوز اجرای سیاست سرمایه گذاری مستقیم برای توسعۀ روستایی را دریافت کند.
۵-۴-۲ پیشنهادات در خصوص متغیر قیمت و سایر هزینهها
در کسب و کار بیمه، تصمیمات قیمت گذاری با عوامل زیر مرتبط است:
- حق بیمه پرداخت شده برای بیمهنامه ها؛
- بهره پرداخت شده برای عدم پرداخت حق بیمهها و تسهیلات اعتباری؛
- کارمزد پرداخت شده برای فعالیتهای مشاورهای و بیمهای.
- تخفیفات
- امکان تقسیط بهای بیمهنامه
- پرداخت از طریق کارتهای اعتباری
از دیدگاه اثرگذاری بر بازار هدف و مشتریان احتمالی، تنظیم راهبرد قیمت گذاری اهمیت بیشتری پیدا می کند. در یک کشور در حال توسعه مثل هند که در آن درآمدی که میتوان از طریق مشتریان بالقوه کسب کرد، پایین است. نحوۀ قیمت گذاری بر تبدیل بیمهگذاران بالقوه به بیمهگذاران واقعی تأثیر می گذارد. این راهبردها می تواند اعمال قیمت گذاری پایین یا بالا با توجه به سطح یا معیارهای مشتریان یا بیمهگذاران باشد.
۵-۴-۳ پیشنهادات در خصوص متغیر شواهد فیزیکی