-شبکه های مهم کسب وکار به غیر از مشتریان جاری
موضوعات کلیدی:
-دانش خاص کسب و کار
-قابلیت ها
-میزان مشارکت در توسعه سرمایه ساختاری
موضوعات کلیدی:
-مهارت های مرتبط با کسب و کار
-رهبری درونی
-دانش و تجربه متناسب و تکمیلی در تیم های مدیریتی
موضوعات کلیدی:
-دانش ساختاردهی شده مدون (شیوه ها رویه ها و سیستم ها)
-سازمان و فرهنگ
موضوعات کلیدی:
-درخواست از رقبا
- میزان حمایت از مالکیت معنوی
موضوعات کلیدی:
-محیط کسب و کار
-رقابت
-تهدیدها
-ایده کسب و کار
-استراتژی چشم انداز
شکل (۲-۱) سرمایه فکری
فاکتورهایی که در اینجا حایز اهمیت می باشد شامل سوالات زیر است: آیا شرکت موثرترین ابزارها و شیوه ها را در اختیار دارد؟ آیا تمامی فرایندها به صورتی ساختارمند و مستند موجود شد؟ تا چه حد بر اساس آنچه که فرایندها مستند شده، عمل می شود؟
ساختار سازمانی یکی دیگر از فاکتورهای مهم سرمایه ساختاری است و به معنای ساختاری قوی و پاسخگو که در نتیجه فرایند مدیریت کردن شکل می گیرد. یک ساختار قوی و پاسخگو نشانگر ساختاری سیاستگذار، هدایت، کنترل کننده و اطلاعاتی می باشد. این ساختار می تواند علاوه بر اینکه ارتباطات رسمی سازمانی، متشکل از ارتباطات، قدرت و سیستم کنترلی سازمان را در بر می گیرد همچنین ارتباطات غیر رسمی سازمانی را هم در خود داشته باشد. از سوی دیگر ساختار سازمانی از محیط داخل و خارج از سازمان نیز تاثیر می پذیرد. بنابراین تا حد امکان وجود تغییرات سازمانی نشان دهنده تسریع در توسعه سازمانی خواهد بود. تعدادی از مدیران معمولا معتقدند که هر چقدر در رابطه با تغییر یاد می گیرند بهتر می توانند شرکتشان را در مقابل تغییرات مدیریت کرده و بدنبال آن شرکت را به عملکرد بهتری برسانند. شایستگی سازمانی در نتیجه یادگیری مستمر و منسجم بوجود می آید که متعاقب آن شایستگی ها به یکی از کلیدی ترین قابلیتهای سازمانی تبدیل می شود. برای اثبات درستی این مطلب نیز باید اشاره کرد که در قرن ۲۱ تنها راهی که یک شرکت می تواند برتری رقابتی خود را حفظ کند این است که سریعتر از رقبایش یاد بگیرد ( چن، ۲۰۰۴).
فرهنگ را بایستی از مهمترین اجزای سرمایه ساختاری دانست به گونه ای که از این شاخص به صورت برجسته ای در اکثر مدلهای اندازه گیری سرمایه های فکری (ناظر دارایی های نامشهود اسویبی در قسمت ساختارهای درونی، مدل BSC کاپلان و نورتون در قسمت رشد و یادگیری و چشم انداز، مدل اسکندیا نویگتور ادوینسون در قسمت ساختارهای سازمانی و…) یاد شده است. با مطالعه ادبیات موجود در زمینه فرهنگ سازمانی به تعاریف متعددی بر می خوریم. در این مقوله هم مانند IC تاکنون تعریفی که از جانب اکثریت پذیرفته شده باشد ارائه نگردیده است. در دهه ۱۹۸۰ که بحث های مربوط به مشهودها و نامشهودها طرح گردید، فرهنگ سازمانی را به عنوان موتور سازمانی معرفی کردند و آن را تحت عنوان ارزشهای مشترک اعضای سازمان نامیدند. از دیدگاه انسان شناسی این اصطلاح به معنی نمادها، افسانه ها و شعائری است که بخشی جدانشدنی از تفکر آگاهانه و یا ناآگاهانه یک گروه محسوب می شود. مطالعه ای که بوسیله دسپاند[۳۳] (۱۹۹۳) و همکاران انجام شده نشان داده که فرهنگ از یک سو بعنوان الگویی از ارزشهای کشترک و اعتقادتی است که به افراد کمک می کند کارکردهای سازمانیشان را فهمیده و از سویی دیگر سبب ایجاد هنجارهایی در سازمان می گردد ( سنرا[۳۴] و دیگران، ۲۰۰۷). جنبه هایی از فرهنگ که بایستی مورد توجه قرار گیرد عبارت است از میزان تمرکز و عدم تمرکز، تعداد سلسله مراتب موجود در سازمان بنابر موقعیت خاص افراد و در نهایت شفاهی یا ضمنی بودن فرهنگ موجود در سازمان اگر فرهنگ شرکت تحت هدایت و فلسفه مدیریتی شرکت قرار بگیرد یک دارایی با ارزش به حساب می آید همانگونه که در قسمت سرمایه انسانی اشاره گردید یک جنبه مهم در رابطه با توسعه HC توجه به احساسات و تمایلات عمومی کارکنان می باشد. تمایلات کارکنان می تواند تحت عنوان ارتباط درونی موجود مابین رضایت کارکنان، تعهد و انگیزش معرفی شود. تمامی این عناصر نامبرده شده با فرهنگ سازمانی مرتبط هستند.سازمانهایی که دارای فرهنگی هستند که نوآوری ها و مشارکت در این زمینه را تشویق و حمایت می کنند به درستی بر این نکته واقف شده اند که چنین فرهنگی به آنها مزیت رقابتی می بخشد. کنان[۳۵] (۲۰۰۰) سرمایه ی فرهنگی سازمان را به عنوان عاملی تأثیرگذار بر فرایند ارتباطات، هدف های مشترک و مفاهیم مربوط به عضویت سازمانی و چگونگی نگریستن به زمان و فضا دانسته است. مسیر انجام دادن کارها در سازمان شدیدا تحت تاثیر فرهنگ ملی یا اجتماعی قرار می گیرد. بعد فرهنگی SC نقش مهمی در خلق IC بازی می کند . به عبارت دیگر تنها سرمایه های فرهنگی ویژه و خاص منجر به نوآوری و به طور کلی تبدیل HC به یک سرمایه فکری ارزشمند می شوند. سازمانی با SC نیرومند نیاز فرهنگی حمایتی است که از افراد در تمامی شرایط حمایت می کند. توسعه HC از طریق فرهنگ زمانی ممکن می شود که اعضای سازمان در طی چند دوره متوالی بدون تغییر بمانند. اگر در نیروی انسانی یک سازمان بی ثباتی وجود داشته باشد انجام این توسعه بسیار سخت خواهد بود. مطالعات انجام شده نشان داده است که شرکت هایی که به صورت کارا جا به جایی ها در سازمان را کنترل نمی کنند، به خاطر کاستی های موجود در مدیریت دانش آنها بوده است. تنها تحت یک فرهنگ قوی است که یک شرکت می تواند قابلیت های کارکنانش را به طور کامل به کار گیرد تا از این طریق آنها با دل و جان به شرکت و مشتریانشان خدمت کنند.
هماهنگونه که در مطالعات بونتیس[۳۶] در سال ۲۰۰۲ صورت پذیرفت و به صورتی گذرا در بالا اشاره شد دو جزء را بایستی در هنگام بررسی سرمایه ساختاری در نظر گرفت. این دو جزء عبارتند از: ۱- جزء تکنولوژیکی، ۲- قابلیت های معماری. جزء تکنولوژیکی می تواند به عنوان دانش و توانایی های داخلی که برای عملیات روزانه مهم می باشند تعریف گردد و از میان آنها می توان به دانش ضمنی، قوانین اختصاصی، طراحی و حالت منحصر به فرد کار کردن با یکدیگر اشاره کرد ( بونتیس، ۲۰۰۲).
قابلیت های معماری به توانایی شرکت برای منسجم کردن توامان مؤلفه های شایستگی در مسیرهای جدید و همچنین فراهم نمودن زمینه های لازم برای ایجاد شایستگی های جدید و برقراری کانال های ارتباطی، فیلترهای اطلاعاتی و طراحی استراتژی های حل مشکل مابین گروه ها و همینطور سیستم های کنترلی و ارزش های فرهنگی اشاره دارد (هیزو یوهه، ۲۰۰۶).
از میان شاخص های نامبرده شده در بالا بایستی به سیستم های اطلاعاتی توجه خاصی بنماییم . سیستم های اطلاعاتی به فعالیت هایی مانند نگهداری، در دسترس بودن و ارسال اطلاعات درونی یک شرکت اشاره می کند یک سیستم اطلاعاتی مطلوب شرکت را قادر می سازد تا جریان یافتن اطلاعات درونی سازمان را تسریع بخشیده، کارایی عملیاتی را افزایش داده و یادگیری در درون سازمان را تسریع ببخشد ( چن[۳۷]، ۲۰۰۴).
۲-۵- سرمایه اجتماعی )رابطه ای–( مشتری
در نحوه نگرش تئوری های موجود در رابطه با سرمایه اجتماعی تفاوت وجود دارد . بوردیو (۱۹۸۶) خواستگاه سرمایه اجتماعی را ارتباط میان افراد موجود در یک گروه یا دسته خاص می داند. در حالیکه ارتباطات میان افراد بعنوان یک فاکتور کلیدی معرفی شده اند اما سطحی که این ارتباطات مورد نظر می باشد به طور گسترده ای با مطالعات دیگران متفاوت است. پنینگس و همکاران دید گسترده تری داشته و آن را عبارت از ارتباطات با ذینفعان اقتصادی گوناگون و بویژه مشتریان بالقوه دانسته اند. این نوع از ارتباطات در مسیرهای مختلفی شکل می یابد بعنوان مثال کسب دانش به صورت دو طرفه، برقراری تماسهای خانوادگی و یا دیگر تماسهای فردی دیگر، عضویتهای همپوشانی دار ، جابجایی های درون شرکتی، سرمایه گذاریهای مشترک و قراردادهای مشارکتی را می توان نام برد. این سرمایه جزئی اساسی از IC محسوب شده و عبارتست از ارزش جاسازی شده و موجود در کانالهای بازاریابی و ارتباطاتی که از آن طریق شرکتها کسب و کارشان را هدایت می کنند. این سرمایه در مقایسه با سرمایه انسانی و ساختاری در تحقق ارزشهای شرکت اثری مستقیم تری داشته و عاملی بسیار حیاتی محسوب می شود (چن، ۲۰۰۴).
روس و همکاران سرمایه های رابطه ای را عبارت از ارتباط مابین سازمان و سهامداران خارجی و همینطور داشتن ارتباط حسنه با تامین کنندگانش می دانند ( مار، ۲۰۰۵).
بر اساس نظریات جاکوبسن و هفمن بنگ (۲۰۰۵) می توان سرمایه رابطه ای را متشکل از عناصر زیر دانست:
شبکه ها : مانند شبکه های تامین کنندگان، سازمانهای تاثیرگذار و ….
نام تجاری: در این قسمت نام تجاری مد نظر است نه نشان تجاری )که جزئی از دارایی های معنوی محسوب می شود( در اینجا برتری شرکت، شهرت، آوازه و وضعیت حال شرکت مد نظر است.
مشتریان: و در نهایت آخرین و بار ارزش ترین جزء موجود در این قسمت مشتریان هستند. این قسمت در اصل محلی است که پول شرکت توسط آنها ایجاد می شود و در نتیجه مهمترین منبع ای جاد کننده مزیت رقابتی برای شرکت محسوب می گردد.
میزان رضایت مشتریان، موفقیت یا شکست شرکت را تعیین می کند بنابراین دانستن اینکه مشتری تا چه حد راضی است اهمیت دارد.
سرمایه مشتری را می توان مجموعه ای فرعی از سرمایه اجتماعی دانست که برخی از محققان در IC تنها بر روی این جنبه از سرمایه اجتماعی و فقط بر روی مشتریانشان تمرکز کرده اند . اساسا این شامل دارا بودن دانش کانالهای بازاریابی و میزان ارتباط با مشتریان است. سرمایه مشتری به پتانسیل بالقوه سازمان در فهم آنچه که مشتریان از محصولات با خدمات آنها در مقایسه با رقبایشان انتظار دارند نیز اطلاق می گردد. بدین معنی که اگر با مشتریانتان به صورتی بسیار با دقت ارتباط برقرار کنید نسبت به رقبایتان موفقتر خواهید بود. به قولی می توان شالوده سرمایه مشتری را ارزش حاصل از برقراری ارتباط با مشتریان نامید )که در نتیجه آن در حال یا آینده سود نصیب ما خواهد شد(.
بونتیس (۱۹۹۸) در مورد ارزش و اهمیت برقراری ارتباط با مشتریان، تامین کنندگان و رقبا بیان داشته است که این نوع ارتباطات نقش زیادی در ایجاد فرصتهای رشد آینده شرکت دارد . علاوه بر این، سرمایه مشتری به موضوعاتی مثل اعتماد مشتریان و حاکم بودن روح وفاداری بین یک شرکت و مشتریانش مربوط می شود . می توان گفت که تمامی تلاشها در سازمان به سمت ایجاد سرمایه مشتری است تا از آن طریق شرکتها بتوانند سرمایه های مالی خود را افزایش داده و به موقعیتی پایدار دست بیابند . پروفسور کلاوس فورنل از دانشگاه میشیگان عقیده دارد که رضایت مشتریان می تواند به حفظ ارتباطات تجاری کمک کرده و کشش قیمت محصول را کاهش داده و پرستیژ شرکت را بهبود بدهد ( فورنل، ۱۹۹۲).
بر طبق نظریات جین چن (۲۰۰۴) سرمایه مشتری را می توان به قابلیت بازاریابی اصلی، شدت بازار و وفا داری مشتریان تقسیم کرد.
بر طبق نظریات و چارچوب ارائه شده توسط گوتری و همکاران (۲۰۰۳) سرمایه مشتری شامل اجزاء زیر می باشد: ۱- رضایت مشتری، ۲- شناخت مشتری، ۳- وفاداری مشتری، ۴- مشتری مداری، ۵- خدمت به مشتری ۶- مشتریان به حساب می آیند اما میزان توجه به تک تک آنها در گزارشهای مالی سازمانهای مختلف متفاوت است .
در پایان بایستی به سهم بازار هم به عنوان یکی از موضوعات مهم در مقوله IC که مرتبط با مباحث مربوط به اکتساب و نگهداری مشتری است نیز اشاره شود.
موفق شدن در برقرار ارتباطات با خارج از سازمان بدون ایجاد ساختارهای حمایتی مورد نیاز آن و بدون حضور کارکنانی که به صورتی مناسب از عهده این کار بر بیایند بسیار مشکل است. سرمایه ساختاری و انسانی با سرمایه مشتری ارتباطی مستقیم دارند به طوری که اگر این دو سرمایه افزایش بیابند سرمایه مشتری افزایش پیدا کرده و بدنبال آن سرمایه مالی افزایش یافته و این انتظار می رود که سرمایه مشتری نیز بر روی SC و HC اثر بگذارد.
هر چقدر که یک شرکت ارتباطات بهتری با گروه های خارج از شرکت دا شته باشد، کارکنان آن بواسطه بازخورهایی که از خارج دریافت می کنند سعی بیشتری در یادگیری می نمایند. از بعد SC نیز برقراری ارتباطات موثر با گروه های خارجی باعث می شود که رویه های عملیاتی مربوط به مشتریها که در سرمایه ساختاری موجود می باشد بهبود یابد. در نهایت سرمایه مشتری بایستی مالکیت معنوی IP را پرورش دهد. بعنوان مثال دانش و آگاهی بدست آمده از تقاضای مشتریان بایستی منجر به توسعه حق ثبت و اختراع و نام های تجاری گردد و بالعکس . IP در مقایسه با اجزاء دیگر به صورتی مستقیم تر بر روی فروش و رهبری بازار تاثیر می گذارد. بنابراین وجود ارتباط بین IP و سرمایه مشتری و بالطبع عملکرد شرکت مورد انتظار است (بولتن[۳۸]، ۲۰۰۵). در مدلی که توسط نورما آ جوما در سال ۲۰۰۵ ارائه گردیده ارتباط تعاملی مابین سرمایه مشتری CC، HC و IP اثبات گردیده است
cc
HC
IP
شکل ۲-۲- مدل نورما آ جوما-۲۰۰۵
۲-۶- مالکیت معنوی (IP)
مالکیت معنوی شامل مجموع دارایی های دانشی یک سازمان است که در قال حق مثبت، کپی رایت، نام تجاری ثبت شده اند. از سوی دیگر رازهای تجاری، طرحهای صنعتی و مجموعه فرایندهایی که مالکیت آنها از لحاظ قانونی از آن سازمان است نیز جزئی از IP محسوب می شوند. ( مار، ۲۰۰۴).
اجزاء نام برده شده عموما جزء آندسته از نامشهودهایی محسوب می شوند که در ترازنامه ها وجود دارند. حق ثبت و اختراع حقی انحصاری است که در قبال اختراع انجام شده به مخترع یا نماینده قانونی او اعطا می شود. هر حق ثبت و اختراع به صاحب آن اجازه می دهد تا دیگران را از ساخت، استفاده یا فروش اختراع مربوطه در دوره ی زمانی ثابت و مشخصی، منع نماید
به مالکیت معنوی می توان انواع لیسانسها و توافقنامه های فرانشیز را نیز افزود . در یک قرارداد فرانشیز امتیازدهنده به امتیازگیرنده حق استفاده از یک اختراع، حق اختراع، نشان تجاری، فرمول محصول، نام شرکت یا هر چیز با ارزش دیگری را واگذار می کند. علاوه بر این امتیازدهنده کمک های عملیاتی و مدیریتی را نیز در اختیار امتیازگیرنده قرار می دهد. بسیاری از محققان اعتقاد دارند که IP مشخص ترین جزء موجود در سرمایه ساختاری است. که می توان در بازار موجود آن را فروخت و یا خرید. یک شرکت با کمک IP می تواند یک انحصار موقت در بازار به سود خود ایجاد کند و در نتیجه در آن دوره زمانی خاص شرکت را به سمت موفقیت و عملکردی پایدار سوق دهد ( آنگستروم[۳۹]، ۲۰۰۳).
اگر معامله هر دو با سند عادّی انجام گرفته باشد امکان تعارض در این صورت وجود دارد، مثلاً شخصی به استناد سند عادّی بدون تاریخ، ملکی را که فاقد سابقهی ثبتی بوده است خریداری نموده و مدّعی مالکیّت آن میباشد، در مقابل شخص دیگری نیز به استناد سند عادّی دیگری مدّعی خرید همان ملک میباشد، بنابراین فرض تحقّق تعارض بین دو معامله وجود دارد ولی برخی معتقدند از آنجایی که ارزشیابی هر دو سند یکی است علیهذا امکان ترجیح یکی از اسناد بر دیگری وجود ندارد.
یکی از نویسندگان در این خصوص عقیده دارد که با در نظر گرفتن تمام جوانب و با توجّه به طبقهبندی دلایل از لحاظ تقدّم و تأخّر در مادّهی ۱۲۸۵ قانون مدنی اگر شهادت بتواند ماهیتی را ثابت کند و اثرساز بنماید به طریق اوّلی سند عادّی با توجّه به زمان تنظیم و تصویب آن بوسیلهی قانونگذار میتواند این توانایی را داشته باشد.[۲۰۸]
گاهی در املاک دارای سابقهی ثبت ممکن است معاملهی یک مبیع با دو شخص و با دو سند عادّی صورت گرفته باشد ولی اسناد مذکور دارای تاریخهای متفاوت باشند، در این صورت جمع مبیّن دو معامله و مفاد دو سند معارض مقدور نمیباشد و در چنین فرضی باید سند عادّی دارای تاریخ مقدّم را معتبر تلقی کرد.
ممکن است معاملهی وی با اسناد عادّی انجام گرفته ولی یکی از اسناد دارای تاریخ باشد و دیگری فاقد تاریخ که در این صورت سند عادّی دارای تاریخ، معتبر خواهد بود و چنانچه دو سند با تاریخهای متفاوت باشند ولی تاریخ یک سند با اعداد درج گردیده و تاریخ سند دیگر با حروف نوشته شده باشد، در این صورت با توجّه به وحدت ملاک مادّهی ۲۲۵ قانون تجارت که مبلغ مندرج با حروف در برات را معتبر میداند سند عادّی دارای تاریخ با حروف معتبر شناخته خواهد شد.
حال اگر دو سند معامله دارای یک تاریخ باشند در این صورت نیز با وجود تعارض دو سند، هیچ کدام بر دیگری ترجیح داده نمیشود و ترجیح یکی از قولنامهها بر دیگری برای فروشنده الزامآور نمیباشد و فروشنده اختیار دارد یکی از دو خریدار را انتخاب نماید و سند را به نام وی در دفتر اسناد رسمی تنظیم نماید. در یک تحلیل حقوقی میتوان گفت این دو قولنامه مانند دو عقد جداگانه هبه میباشد و چنانچه شخصی مال خود را به دو نفر هبه کند ولی مال را به هیچ یک از آنان تسلیم نکرده باشد، از آنجایی که عقد هبه با قبض هبه گیرنده تحقق مییابد. علیهذا هیچ یک از دو شخص نمیتوانند الزام هبه کننده را به تسلیم مال از دادگاه بخواهند و همین حکم را میتوان درباره دو سند عادّی معارض جاری نمود.[۲۰۹]
در حیطهی اسناد رسمی گرچه همهی صور مقابله با تعارض و رفع آثار و پیامدهای منفی آن تا حدودی با سختگیریهای قانونی مرتفع شده است، ولی در انتقالات عادّی و صدور اوراق عادّی در بنگاههای معاملات تهدیدات گستردهای علیه مالکیّت و امنیت ثبتی صورت میگیرد، که این امر بیشتر از همه به آنارشیسم اقتصادی و اجتماعی منجر میشود. هرج و مرج در تغییر کاربریها تفکیک و تقسیمبندیهای غیر مجاز فربهتر از قد و قواره شهرها و روستاها، معاملات متعدّد خارج از سیستم دفاتر اسناد رسمی و حوزهی نظارت و کنترل دولت و عوامل دیگری از این دست بیش از همه بر ابعاد آنارشیسم و بی ثباتی در عرصهی مالکیّت دامن زده و موجبات کند شدن فرایند بهبود و اصلاح امور ثبتی را فراهم میکند. وقوع تعارض در انتقالات رسمی و صدور اسناد مالکیّت معارض سهم اندکی در بروز چالشها و پدیدار شدن ناامنی اجتماعی و اقتصادی دارد. ظهور گسلهای تهدیدآمیز در نقل و انتقالات قولنامهای وضوح سریعتری دارد. این مهم گزندگی این واقعیت را آشکار میسازد که فقدان سند مالکیّت بسیاری از املاک شهری و روستایی و تنومندی و سنّتی بودن چهارچوبهای غیر پویای قوانین و مقرّرات کنونی ثبت املاک و اسناد بستر روی آوردن مردم به انتقالات عادّی و قولنامهای را هموارتر ساخته و دامنهی معضلات و نابسامانی حقوقی را وسیعتر میکند.[۲۱۰]
اگر نگاهی به پروندههای قضایی مطروحه و مختومه در دادگاهها بیندازیم بسیاری از آنها مربوط به اختلافات ملکی و تعارض املاکی است که فاقد سند مالکیّت هستند یا به صورت مشاعی و سنّتی زراعتی هستند.
به اذعان قضات رسیدگی کننده، نبود حدود و ثغور اسناد عادّی و مشاعی، فقدان کروکی ثبتی و نقض در فرایند مراحل مقدماتی ثبت، انتقالات عادّی و مؤلّفههای دیگر، رسیدگی و اتخاذ تصمیم برای این گونه املاک را بسیار دشوار کرده است. معمولاً این سری پروندهها پس از طی مدّتهای طولانی و انجام کارشناسیهای مکرّر منجر به صدور رأی میگردند، در صورتی که املاک دارای سند مالکیّت که مراحل ثبتی خود را کامل به پایان رساندهاند، اختلافات بین مالکین غالباً در حد تعریف و تمیز مرز مشترک بوده که با مراجعهی معمولی به اسناد مالکیّت نیز قابل رفع و رجوع است. بدین روی صدور سند مالکیّت برای بافت مسکونی و زراعتی کشور در ابعاد وسیع و هماهنگ شده با هم، در کاهش آسیبهای تعارض و حوزهی اختلافات ملکی بسیار کارساز است و به عنوان مؤثّرترین راهبرد پیشگیرانه مطرح است. آنارشیسم زمانی رواج مییابد که نظم و حاکمیّت نباشد یا ضعیف عمل کند و آنارشیستها مدافع وضعیتی هستند که در آن دولت و قانون نباشد و گردش امور در جامعه در اثر تراضی و توافق مردم باشد در حالی که بنابر تجربهی طولانی تاریخی چنین جامعهای را فقط در عالم تصوّر میتوان سراغ داشت. بهترین نوع نظام، قانونمندترین آن است و بسط قوانین ثبت در جای جای جامعه و اجرای گستردهی آن در حوزههای شهری و روستایی به رعایت حقوق و نهادینه شدن نظم و ثبات می انجامد. تبعات سازندهی چنین وضعیتی دامنگیر سایر عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جامعه نیز بدون تردید خواهد شد.[۲۱۱]
گفتار دوم: تعارض دو سند رسمی
علمای ثبت تعارض را این گونه تعریف کردهاند:
تعارض ناسازگاری در دلالت دو دلیل است در رابطه با یکدیگر؛ تعارض با تزاحم متفاوت است و به طور خلاصه میتوان گفت تعارض در مرحلهی تشریع است ولی تزاحم در مرحلهی ثبوت. تصادم دو دلیل را تعارض (مثل تعارض دو اقرار یا دو قولنامه) و تصادم دو مدلول را تزاحم گویند (مثل احتمال انطباق ادّعای شخص با واقعیت خارجی).[۲۱۲]
برخلاف امکان تحقّق تعارض بین دو معامله با سند عادّی، فرض تحقّق تعارض بین دو سند رسمی کمتر اتّفاق میافتد، زیرا در مورد املاک ثبت شده و سایر مواردی که تنظیم سند رسمی کمتر اتّفاق میافتد، زیرا در مورد املاک ثبت شده و سایر مواردی که تنظیم سند رسمی ضروری میباشد با توجّه به استعلاماتی که قبل از تنظیم سند رسمی معاملات از ثبت اسناد و املاک به عمل میآید، امکان تعارض دو معامله رسمی بعید است مگر اینکه سردفتر تنظیم کنندهی سند انتقال مرتکب تخلف انتظامیشده و آخرین وضعیت ملک مورد معامله و آخرین مالک آن را از ثبت اسناد و املاک استعلام ننماید و یا در اثر سهلانگاری و اهمال کارمند ثبت و احیاناً سوء نیت و تخلّف وی پاسخ صحیح استعلام داده نشود، ولی چنانچه تعارض بین دو سند رسمی حادث شده باشد همواره باید مطابق قواعد مسلّم حقوقی و ملاحظه تقدّم و تأخّر تاریخ اسناد حسب مورد سند مالکیّت مقدّم و یا سند مؤخّر را معتبر دانست و عدم اعتبار یکی از اسناد را صادر نمود.[۲۱۳]
در ادبیات ثبت تعارض واژهی فربهی است که بعضاً عملکرد بازیگران ثبت را به چالش فرا میخواند، گرچه در بطن این مفهوم، استحکام بخشی به مالکیّت و تثبیت حقوق نهفته است، با این وجود، اجتناب از وقوع تعارض مستلزم رویکرد هوشمندانه در حیطهی وظایف و تصمیمات است. تعارض در اسناد مالکیّت و انجام معاملات معارض از معدود قوانین و مقرّراتی است که در ادبیات مثبت تخلّفات مربوط به آنها مشمول زمان نمیشود و برای کارکنانی که عمل مخالف مقرّرات آنها موجب بروز گسل در مالکیّت و اختلاف در قلمرو ثبتی میشود، تهدیدها و پیامدهای ناخوشایندی در پی دارد، بدین روی عملکرد غنابخشی و توانمندسازی فرهیختگاه ثبت و قابلیت سازی در ارزیابی عینی شرایط عملیاتی از تمهیداتی است که میتوان در جهت کاستن از ابعاد پر مخاطره تعارض اندیشید.[۲۱۴]
هرگاه طبق تشخیص هیأت نظارت نسبت به ملکی کلّاً یا بعضاً اسناد مالکیّت متعارض صادر شده باشد خواه تعارض نسبت به اصل ملک باشد خواه نسبت به حدود دو حقوق ارتفاقی آن، سند مالکیّتی که ثبت آن مؤخّر است سند مالکیّت معارض نامیده میشود.[۲۱۵]
بنابراین اگر تاریخ ثبت دو سند مالکیّت متفاوت باشد آنکه تاریخش مؤخّر است سند مالکیّت معارض است و اگر تاریخ ثبت دو سند یک روز باشد، سند مالکیّتی که شماره ثبت آن بیشتر (مؤخّرالثّبت) است معارض خواهد بود.[۲۱۶]
در اینجا لازم است که وظایف ادارهی ثبت، دفاتر اسناد رسمی و دارندگان اسناد مالکیّت و اعتبار قانونی آنها بیان شود:
أ: وظایف ادارهی ثبت در رابطه با سند مالکیّت معارض
طبق بند ۲ مادّهی ۳ لایحهی قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیّت معارض و مادّهی ۱ آئیننامهی اجرایی آن:
اولاً: ادارات و واحدهای ثبتی مکلّفند به محض اطّلاع از صدور اسناد معارض مشخّصات سند معارض و سند ثبت مقدّم (مقدّم الصدور) را طی بخشنامهای به دفاتر اسناد رسمی حوزهی خود ابلاغ نمایند.
ثانیاً: گزارش کار را به نحوی که هیچ گونه ابهامی در آن نباشد، به هیأت نظارت ارسال دارند.
ثالثاً: در صورتی که هیأت نظارت یا شورای عالی ثبت در تجدید رسیدگی وقوع تعارض را محرز بداند ادارهی ثبت مکلّف است مراتب را کتباً به دارندهی سند مالکیّت (مؤخّرالثبت) ابلاغ و به او اخطار کند که ظرف دو ماه از تاریخ ابلاغ قانونی اخطاریه به دادگاه حقوقی صلاحیّتدار محلّ وقوع ملک مراجعه و گواهی اقامهی دعوی را به ادارهی ثبت محل تسلیم و رسید اخذ نماید.
رابعاً: در صورتی که دارندهی سند مالکیّت معارض ظرف دو ماه از تاریخ ابلاغ اخطاریه به دادگاه محل وقوع ملک مراجعه نکند و گواهی طرح دعوی را به ادارهی ثبت محل تسلیم و رسید اخذ ننماید و دارندهی سند مالکیّت مقدّم گواهی عدم طرح دعوی را از مراجع صالحه دریافت و در مدّت مزبور تقدیم کند، ادارهی ثبت مکلّف است که سند معارض را نسبت به مورد تعارض ابطال و مراتب را در ستون ملاحظات ثبت ملک در دفتر املاک قید و به دارندهی سند مالکیّت مزبور و دفاتر اسناد رسمی حوزهی خود پیرو بخشنامه قبلی اعلام نماید و این تنها موردی است که ادارهی ثبت بدون حکم دادگاه رأساً سند مالکیّت را باطل کند.
خامساً: اگر به موجب رأی هیأت نظارت یا شورای عالی ثبت موضوع تعارض منتفی گردد یا در میزان آن تغییری داده شود، ادارهی ثبت باید مراتب را در تعقیب بخشنامه نخستین به دفاتر اسناد رسمی آن حوزه ابلاغ نماید و طبق مادّهی یک آئیننامهی اجرایی لایحهی قانونی راجع به اشتباهات ثبتی و اسناد مالکیّت معارض در نقاطی که پاسخ استعلام بوسیلهی ماشینهای الکترونیکی تهیه میشود به ماشینهای مزبور نیز اطّلاع لازم داده شود.
سادساً: طبق مادّهی ۴ همان قانون، مادام که تکلیف نهایی معلوم نشده است ادارات ثبت باید از صدور سند مالکیّت جدید خودداری نمایند.
سابعاً: برابر تبصرهی مادّهی اوّل قانون افراز و فروش املاک مشاع نسبت به ملکی که برای آن سند مالکیّت معارض صادر شده است تا زمانی که رفع تعارض نشده، اقدام به افراز نخواهد کرد.[۲۱۷]
افراز تقسیم مال مشاع است توسط ادارات ثبت یا دادگاهها. برای انجام افراز باید جریان ثبت ملک مورد درخواست به اتمام رسیده باشد، لکن نیازی نیست که در دفتر املاک نیز به ثبت رسیده باشد و یا سند مالکیّت آن صادر شده باشد. و مادام که مالکانی نسبت به تصمیم واحد ثبت اعتراض نکردهاند (تا ده روز پس از ابلاغ تصمیم ادارهی ثبت)، ادارهی ثبت، عملیات افراز را انجام خواهد داد. در صورت اعتراض، دادگاه شهرستان به دعوی رسیدگی و حکم مقتضی صادر خواهد کرد. حکم دادگاه شهرستان قابل شکایت فرجامی است.[۲۱۸]
ب- وظایف دفاتر اسناد رسمی در رابطه با سند مالکیّت معارض
دفاتر اسناد رسمی پس از اطّلاع از صدور سند مالکیّت معارض حق ندارند معاملات مربوط به مورد آن سند را ثبت نمایند و در صورت تخلّف و ثبت این قبیل معاملات به دستور مادّهی ۶ همان لایحه قانونی به انفصال ابد از شغل سردفتری محکوم خواهند شد.
امّا در مورد سند مقدّمالصدور دفاتر اسناد رسمی میتوانند معاملات مربوط به آن را ثبت نمایند ولی مکلّفند که در متن سند قید کنند که نسبت به مورد معامله سند معارض صادر شده است.[۲۱۹]
ج- تکالیف دارندهی سند مالکیّت معارض (مؤخّرالثبت)
۱- دارندهی سند مالکیّت معارض باید از تاریخ ابلاغ ادارهی ثبت به او، تا دو ماه به دادگاه حقوقی ذیصلاح دادخواست تقدیم و درخواست ابطال سند مالکیّت مقدمالصدور را بنماید و گواهی تقدیم دادخواست را به ادارهی ثبت مربوطه تسلیم و رسید اخذ کند و الّا در صورتی که دارندهی سند مالکیّت مقدمالصدور ظرف همان مدّت گواهی عدم تسلیم دادخواست را تسلیم ادارهی ثبت نماید، ادارهی ثبت سند مالکیّت معارض را ابطال خواهد کرد.
چان و کاکا[۷۱] به بررسی عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی از دیدگاه مدیران بخش اداری، و نیروی انسانی بخش عملیاتی پرداختند. نتایج نشان داد که مدیران به برنامه ریزی منابع، و نیروی بخش عملیاتی به شیوه بکارگیری منابع، ضریب اهمیت بیشتری دادند (چان و کاکا، ۲۰۰۷).
برخی از محققان بر این باورند که تاثیر پرداخت بر اساس سیستم عملکرد در مقایسه با سرمایه گذاری بر روی نیروی انسانی ناچیز است (هانسین[۷۲]، ۱۹۹۷). گودرام[۷۳] به بررسی چگونگی تاثیر گذاری ابزارها و تجهیزات بر بهره وری نیروی انسانی پرداخت. یافته های وی نشان داد که بهبود ابزار و تجهیزات تاثیر به سزایی بر بهره وری نیروی انسانی دارد (گودرام، ۲۰۰۲).
۲-۴-۲-۷- موانع ارتقاء بهره وری نیروی انسانی
علی رغم تحقیقات فراوان در زمینه بهره وری، همچنان بهره وری نیروی انسانی در بسیاری از کشورها بسیار پایین می باشد (الیناتوی و همکاران، ۲۰۰۷).
شناسایی و ارزیابی موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی یک موضوع ضروری است که پیش روی مدیران قرار دارد. البته باید توجه داشت که این موانع در کشورهای توسعه یافته، و در حال توسعه متفاوت می باشند (موتوانی و همکاران[۷۴]، ۱۹۹۵).
محققان تا کنون موانع بسیاری در بهبود بهره وری نیروی انسانی شناسایی کرده اند. کمبود مواد اولیه، طراحی نامناسب کار، ضعف در سرپرستی، نبود تجهیزات و ابزارهای کاری مناسب، غیبت، ارتباطات ضعیف، چیدمان نامناسب، تاخیر در بازرسی و دوباره کاری به عنوان مهم ترین موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی و عمرانی در تایلند شناخته شدند (ماکالساواتادوم[۷۵]، ۲۰۰۲).
الومالایی و همکاران[۷۶] در سال ۱۹۹۸ بهره وری نیروی انسانی را در پروژه های ساختمانی نیجریه مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش استفاده از روش های زمان سنجی در پروژه های ساختمانی را ضروری دانست. آنها بیان داشتند که این فنون نه تنها در شرکت های بزرگ بلکه همچنین در شرکت های کوچک نیز باید بکار گرفته شود. نتیجه بکارگیری چنین فنونی افزایش خروجی بدون هیچ گونه تلاش فیزیکی است. لیم و همکاران در سال ۱۹۹۵ موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در سنگاپور را مورد بررسی قرار داد. یافته های پژوهش صورت گرفته، مهمترین موانع بهبود بهره وری را به شرح زیر بیان داشت: نرخ بالای نقل و انتقالات نیروی انسانی، غیبت، مشکلات ارتباطی با نیروی انسانی خارجی. الومالایی و همکاران در سال ۱۹۹۶ موانع بهبود بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی را در اندونزی را مورد مطالعه قرار دادند. یافته های آنها نشات داد که نیروی انسانی در این کشور ۷۵ % از وقت کاری خود را به طور مفید صرف می کنند. آنها ۵ مانع بهره وری را کمبود مواد اولیه، دوباره کاری، غیبت، کمبود تجهیزات، کمبود ابزار برشمردند.
الجوهانی[۷۷] پیشنهاد هایی به شرح زیر جهت بهبود بهره وری نیروی انسانی مطرح کرد که عبارتند از:
-
- بررسی دقیق زمان های غیر بهره ور[۷۸]، و شناسایی دلایل و انجام اقدامات لازم جهت کاهش آن
-
- بکارگیری فنون مناسب جهت سنجش عملکرد افراد، و بهره وری از متخصصان در این زمینه
-
- آموزش و آگاه سازی نیروی انسانی از مزایای بهبود بهره وری
-
- آموزش مدیران جهت کنترل مناسب نیروی انسانی
آن ها همچنین بیان داشتند که مدیران باید ارزش بهبود بهره وری را دریابند و نسبت به بهبود بهره وری و کنترل زمان های غیر بهره ور متعهدتر شوند (الجوهانی، ۲۰۰۲).
ذاکری و همکاران کمبود مواد اولیه، شرایط نامناسب آب و هوا، نبود ابزار و تجهیزات مناسب، طراحی نامناسب کار، تاخیر در انجام بازرسی، غیبت، نبود وسایل ایمنی، برنامه کاری نامناسب، دوباره کاری، و عدم امنیت شغلی را از جمله مشکلات برجسته در بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی دانستند. موتوانی و همکاران از طریق انجام یک مطالعه در آمریکا موانع مهم در بهره وری نیروی انسانی را در شرایط نامناسب محیط کار، پیامدهای بد انجام کار، طراحی نامناسب کار، و نبود ابزار و مواد مناسب مطرح کردند (ذاکری و همکاران، ۱۹۹۶).
انشاسی و همکاران[۷۹] کمبود مواد و بی تجربگی نیروی انسانی به عنوان مهم ترین موانع و مشکلات بهره وری نیروی انسانی در صنایع ساختمانی در فلسطین معرفی نمودند (انشاسی و همکاران، ۲۰۰۷).
عبدالقادر و همکاران[۸۰] ۵۰ مانع ارتقای بهره وری نیروی انسانی را در صنایع عمرانی شناسایی کردند و سپس به رتبه بندی آنها پرداختند. آنها کمبود مواد اولیه در محل کار را به عنوان مهم ترین مشکل شناسایی کردند. از جمله مشکلات مهم دیگر که در رتبه های بعدی قرار داشتند نیز عدم پرداخت به موقع دستمزد، تغییر در سفارشات، ضعف مدیران در سازماندهی امور، تاخیر در ورود مواد به بازار، و کمبود نیروی کار داخلی و خارجی بودند (عبدالقادر و همکاران، ۲۰۰۵). کاظمی مولفه های بهره وری را شامل کارایی، اثربخشی، سودآوری، کیفیت، نوآوری، کیفیت زندگی کاری و فرهنگ کار می داند(کاظمی، ۱۳۸۱).
۲-۵- مدل های بیانگر عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی
علاوه بر دیدگاه هایی که در رابطه با عوامل موثر بر بهره وری مطرح شد، مدل های دیگری را در قالب عملکرد کل سازمان و به ویژه نیروی انسانی به عنوان بوجود آورنده ی بهره وری می توان مطرح کرد که به آن اشاره کنیم.
۲-۵-۱- مدل های موری اینسورث و وینویل اسمیت[۸۱]
( P = RC. C. E. V (
Performance[82]=P)) = عملکرد (میزان اهدافی که تحقق یافته اند)
(Role Clarity[83]=RC) = وضوح نقش (درجه روش بودن وظایف و مسولیت ها)
(Competence[84]=C) = شایستگی (توانایی های لازم برای مدیریت)
(Environment[85]=E) = محیط (درجه مساعد بودن محیط و حمایت عمل شرایط محیطی از اهداف سازمان)
(Values[86]=V) = ارزش ها (نظام ارزشی حاکم بر محیط، بر تدوین اهداف نظام تصمیم گیری سازمان، مدیران، کارکنان)
(Preference Fit[87]=Pf) = تناسب ترجیحی (تا چه حد افراد شغلشان را بر کارهای دیگر ترجیح داده و می دهند)
(Reward[88]=Rw) = پاداش (سیستم پاداشی سازمان چگونه است؟) (خاکی، ۱۳۷۷).
۲-۵-۲- مدل هرسی و گلداسمیت[۸۹]
P= f (A. C. H. I. E. V. E)
(Performance= P) = عملکرد (تحقق یافتن میزان اهداف)
(Ability[90]=A) = توانایی (قدرت به انجام رساندن توفیق آمیز یک تکلیف)
(Clarity[91]=C) = وضوح (روشی در درک پذیرش نحوه ی کار، محل و چگونگی انجام آن)
(Help[92]=H) = حمایت سازمانی (حمایتی که کارمندان برای تکمیل کردن اثر بخشی کار آن نیاز دارند)
(Motivation[93]=M) = انگیزه (شور و شوق و تمایل به انجام تکلیف)
(Evaluation[94]=E) = ارزیابی (ساز و کار قضاوت در رابطه با چند و چون انجام کار)
(Validity[95]=V) = اعتبار (مناسب، قانونمندی و مشروع بدون تقسیم مدیر)
(Environment=E) = محیط (مجموعه عوامل موثر برون سازمانی) (خاکی، ۱۳۷۷).
۲-۶- کارایی[۹۶]
۲-۶-۱- مفهوم و تعریف کارایی
کارایی به اجرای درست کارها در سازمان مربوط می شود. یعنی تصمیماتی که با هدف کاهش هزینه ها، افزایش مقدار سود و بهبود کیفیت محصول اتخاذ می شوند. کارایی نسبت بازدهی به بازدهی استاندارد است (طاهری، ۱۳۸۵).
کارایی، کارهای درست را انجام دادن است[۹۷]. بنابراین کارایی یعنی حداکثر استفاده از منابع در مقابل هزینه های صرف شده. کارایی از نظر استاینر[۹۸] (یعنی توانایی استفاده از حداقل منابع در جریان نیل به اهداف سازمان) (استاینر، ۱۹۹۵).
کارایی مفهومی است که هزینه منابع صرف شده در فرایند کسب هدف را ارزیابی میکند. بدین صورت که مقایسه خروجیها بدست آمده با ورودیهای مصرف شده میزان کارایی را مشخص میکند. برای سنجش کارایی هزینه تأمین منابع انسانی، هزینه استفاده از تجهیزات، نگهداری تسهیلات و نرخ بازگشت سرمایه و نظایر آن مورد ملاحظه قرار می گیرد.
کارایی به معنای کمترین زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کاری که انجام شده است. سطح افزایش کارایی مستقیماً به دست مدیران سپرده شده است. افزایش کارایی موجب ارتقا بهروری و کمک موثر در نیل به اهداف سازمانی خواهد شد.
در این تعبیر از کارایی، کاراترین سرپرست کسی است که واحدش بتواند با کمترین هزینه مواد و دستمزد روزانه کارکند (رضائیان، ۱۳۸۶).
دیویدهاروی در کتاب عدالت اجتماعی و شهر زاغه نشینی و حاشیهنشینی را چنین عنوان میکند:
” محلات زاغه نشین آخرین چاره بازماندگان است، و در تلاش بیامان برای بدست آوردن مزایای شهری، این محلات از نظر مدرسه، شغل، جمع آوری زباله، روشنایی معابر، خدمات اجتماعی، و هر چیز دیگری که به طور دسته جمعی فراهم میشود نیز بازنده هستند. محله زاغه نشین محلهای است که جمعیت آن نمیتواند در روند رقابت برای خدمات و کالاهای عمومی به نحو موثری شرکت جوید و بدین ترتیب هیچ کنترلی بر نحوه توزیع این خدمات و کالاها ندارد. این موضوع نحوه برخورد با مسئله برنامهریزی توسعه کلان شهرها را پیش میکشد و لزوم باز توزیع قدرت، دسترسی وسیعتر به منابع و حق انتخاب را برای افرادی که تاکنون فاقد آن بودهاند مطرح میسازد. [۱۴]
دکتر پرویز پیران در شهرنشینی شتابان و ناهمگون تعاریف زیر را عنوان نمودهاند:
زاغه: محل سکونتی که در آن مصالحی به کار نرفته و پایینتر از سطح زمین و یا در دیوارگود و یا کوه کنده شده باشد.
الونک: مسکن یک اتاقهای که با مصالح کهنه و نامتعارف از قبیل سنگ و گل و قوطی و حلبی سرهم بندی شده باشد.
کپر: محل سکونتی که با دله و حصیر و خشت یا حصیر و خشت و یا حصیر خالی ساخته شده باشد.
چادر: شامل چادر کامل و یا چادرهایی که با پارچه، نایلون و مواد مشابه سرهم بندی شده باشد.
اتاق: محل سکونتی که از خشت و گل و آجر که به صورت منظم ساخته شده باشد. و اما شکل کیفیت آن از خانههای معمولی شهر کاملا متمایز است.
قمیر: محل سکونتی که از قمیرهای (محل چیدن و پختن خشت) واحدهای کورهپزی متروک به وجود آمده باشد.
زیرزمین: محل سکونتی که در پایینتر از سطح زمین ایجاد شده و در ساخت آن مصالح به کار رفته باشد.
مقبره: اتاقهایی است که در صحن امامزاده ساخته شده باشد که هم محل دفن مردگان است و هم محل سکونت زندگان.
گرگین: محل سکونتی است که دیوارههای آن با مصالح ساختمانی معمولاً خشت و گل و سقف آن با حصیر و مشابه آن ساخته شده باشد.
دیواره کپری: مسکنی که باسر هم بندی مصالح ساختمانی مانند بلوک سیمانی یا خشت و گل ساخته شده و در مقابل آن سایبانی از حصیر یا مشابه آن قرار داشته یا به وسیله حصاری از حصیر و مشابه آن محدود شده باشد.
باشلی: نوعی مسکن کپری، با دیواره سنگی و طاق حصیری است.
اتاق حلبی: مسکنی که عمدتاً از پیت های حلبی ساخته شده باشد.”[۱۵]
اسکان غیررسمی: در شهرهای بزرگ به علت محدودیت فضا و تقاضای فزاینده مسکن، قیمت آن بسیار بالاست و کم درآمدها که توان ماندن ندارند به بیرون از محدوه اصلی شهر پرتاب میشوند و همراه با مهاجرین به صورت غیررسمی یا بدون کسب مجوز و بدون برنامه از پیش تعیین شده اقدام به ساخت سرپناهی با مصالح و امکانات در حد توان می کند. این نحوه انتخاب مسکن را اسکان غیررسمی میگوییم. در یک عبارت کوتاه اسکان غیررسمی به شیوه و فضای خاصی از زندگی شهری اطلاق میشود که در تمامی یا غالب جهات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، کالبدی، حقوقی، سابقه استقرار، نحوه شکلگیری وسیر تحولات تاریخی با کل شهر و بخشهای مجاور تفاوت اساسی و فاصله زیاد دارد.[۱۶]
در کشورهای در حال توسعه، توسعه شهری با سرعت بیشتری صورت گرفته است و به موازات این توسعه شهری، زاغهها و کلبههای ناسالم به گسترش خود ادامه داده است. در نواحی گرم دنیا این نوع کلبهها از گونی پاره، کاغذ روزنامه، حلبی، پیتهای نفت برپا میگردد که در مقابل آتشسوزیها، بارانها و طوفانها به هیچ وجه مقاومت ندارد.[۱۷]
“زمانی که روستاییان بیزمین انزوا میگزینند و به حاشیه شهرها روی میآورند، در واقع به نوعی انتخاب دست میزنند. آنان فلاکتی را رها میکنند و فلاکتی دیگر را بر میگزینند، به نظر آنها شهر افق امکانات و آزادی است. حرکت اینان تحت تاثیر دو عامل گریزاننده در موطن و جذب کننده در شهرهای کلان میباشد.” (شکویی، حسین، ۱۳۵۴)
“حاشیهنشینی به توسعههای شهری اطلاق میشود که بدون برنامه ریزی، هدایت، کنترل و بدون رعایت مقررات شهرسازی توسط تودهی مردم ایجاد میشود. امروز ساخت و سازهای غیرمجاز به گونهای وسیعتر و سازمان یافتهتر از سابق به شکل زاغه و. .. تحت عنوان بخش بازار غیررسمی در حال تکوین است.[۱۸]
” اجتماعات و گروههای غیررسمی، آن بخشی از جامعه هستند که فعالیتهای آنها را توسط حاکمیت و نهادهای رسمی، حمایت نمیشوند. براساس این تعریف حوزهی گروههای غیررسمی دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی وسیعی است به گونهای که میتوان آن را برابر با مفهوم شهروندان در حاشیه قلمداد نمود.”[۱۹]
” حاشیه نشینی، پدیدهای است که در طول شصت سال گذشته در شهرهای بزرگ ایران پدیدار شده و خانوارها و افرادی را که در مجاورت شهرها، در شرایطی نامطلوب بسر میبرند در بر میگیرند.”[۲۰]
دکتر ناصربنیادی در یادداشتهای درسی مبانی بهسازی و نوسازی بافتهای کهن شهری، بافت حاشیه ای (سکونتهای غیر رسمی ) را طبق مصوبه بهسازی بافتهای فرسوده شهری مصوب ۱۳۸۴ چنین تعریف می کنند:
” بافت حاشیه ای (سکونت غیررسمی ) بافتهایی هستند که بیشتر در حاشیه شهرها و کلانشهرهای کشور قرار دارند و خارج از برنامه رسمی توسعه گرفته اند. ساکنین این بافتها را گروههای کم درآمد و مهاجران روستایی و تهیدست شهری تشکیل می دهند. این بافتهای خودرو که با سرعت ساخته شده اند فاقد ایمنی، استحکام، امنیت اجتماعی، خدمات و زیر ساختهای شهری می باشد.”
در واقع می توان گفت اسکان غیررسمی نوعی از سکونتگاه است که خارج از برنامه ریزی شهر شکل گرفته و بدلیل مهاجرت ناشی از فقر، بیکاری، درآمد کم و عوامل پس ران مبدا و گاها جاذب مقصد میباشد ساکنین آن معمولا افراد فقیر، بدون مسکن وغیر ماهربه کارشهری و بافت این سکونتگاهها نابسامان و با حداقل تاسیسات شهری و خانههایی کوچک گاها غیر قانونی و رسمی، در قطعات زمینهای کوچک و ساخته شده با مصالح نامتعارف و غیر مستحکم می باشد.
در این جا سعی شده است برخی از تعاریف انجام شده برای حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی که توسط صاحب نظران صورت پذیرفته، دسته بندی و نوع نگرش آنها به موضوع روشن گردد.
دسته بندی برخی از تعاریف انجام شده در خصوص اسکان غیر رسمی و حاشیه نشینی | ||||||||||
تعریف شده توسط | علت | رویکرد تعریف | ||||||||
حاشیه نشینی | انتخاب محل توسط ساکنین | اجتماعی | اقتصادی | فرهنگی | کالبدی | محل سکونت | ساختمان مسکونی | حقوقی مسکن | افراد | |
موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه تهران |
عنوان صفحه
شکل۲-۱: منحنی وان حمام یا بستر رودخانه…………………………………………………………………………………………………۵
شکل۲-۲: امواج ارتعاشات مکانیکی……………………………………………………………………………………………………………….۱۲
شکل۲-۳: موتور و ابزارهای مورد استفاده جهت تعیین ضربه ……………………………………………………………………..۲۳
شکل۲-۴: دستگاه جداسازی پسته با بهره گرفتن از انعکاس صدا………………………………………………………………………۲۴
شکل۲-۵: موقعیت میکروفونهای اطراف انژکتور………………………………………………………………………………………….۲۹
شکل۲-۶: میز آزمون جهت تحصیل دادههای ارتعاشی………………………………………………………………………………..۳۰
شکل۲-۷: آزمون ارتعاشات پیچشی میللنگ خودرو……………………………………………………………………………………۳۴
شکل۲-۸: موتور آزمون برای تشخیص عیب شمع………………………………………………………………………………………..۳۸
شکل۲-۹: (الف) محل نصب ارتعاشسنجها (ب) موتور ……………………………………………………………………………۴۰
شکل۲-۱۰: عیبیابی سوپاپها با روش انتشار صدا………………………………………………………………………………………۴۳
شکل۳-۱: (الف) میز آزمون (ب) میز آزمون و میز دستگاهها ………………………………………………………………….۴۵
شکل۳-۲: میز آزمون …………………………………………………………………………………………………………………………………….۴۶
شکل۳-۳: الکتروموتور …………………………………………………………………………………………………………………………………..۴۶
شکل۳-۴: (الف) یاتاقان (ب) محل یاتاقان………………………………………………………………………………………………..۴۷
شکل۳-۵: محور محرک تسمهای…………………………………………………………………………………………………………………..۴۷
شکل۳-۶: تسمه …………………………………………………………………………………………………………………………………………….۴۷
شکل۳-۷: (الف)پولی دینام (ب) مدل سیستم محرک تسمهای ……………………………………………………………….۴۸
شکل۳-۸: (الف) ارتعاشسنج (ب) ارتعاشسنج به همراه پراب آن ……………………………………………………………۴۹
شکل۳-۹: صوتسنج و پراب آن ………………………………………………………………………………………………………………….۵۰
شکل۳-۱۰: میز دستگاهها………………………………………………………………………………………………………………………………۵۱
شکل۳-۱۱: اندازهگیری همزمان ارتعاش و صدا…………………………………………………………………………………………….۵۳
شکل ۳-۱۲: محیط نرم افزار ارتعاشسنج …………………………………………………………………………………………………….۵۳
شکل ۳-۱۳: محیط نرمافزار صوتسنج ………………………………………………………………………………………………………..۵۴
شکل۴-۱: نمودار طیف ارتعاشی تسمهها……………………………………………………………………………………………………….۵۶
شکل ۴-۲: نمودار مقادیر میانگین ارتعاش تسمهها……………………………………………………………………………………….۵۹
شکل ۴-۳: نمودار طیف صوتی تسمهها…………………………………………………………………………………………………………۶۱
شکل۴-۴: نمودار مقادیر میانگین صدای تسمهها………………………………………………………………………………………….۶۴
شکل ۴-۵: طیف ارتعاشی و صوتی تسمه نو………………………………………………………………………………………………….۶۵
شکل ۴-۶: طیف ارتعاشی و صوتی تسمه کهنه……………………………………………………………………………………………..۶۶
شکل ۴-۷: طیف ارتعاشی و صوتی تسمه فرسوده…………………………………………………………………………………………۶۷
فصل اول
مقدمه و هدف
۱-۱- مقدمه
پایش به معنی مراقبت و نظارت است. هدف آن، آگاهی از وضعیت یک سامانه، دستگاه یا پدیده از راه مشاهده تغییراتی است که ممکن است باگذشت زمان در آن سامانه، دستگاه یا پدیده رخ دهد [۱]. یکی از کاربردهای بسیار مهم پایش، بهکارگیری آن بهمنظور نگهداری و تعمیر پیش بینانه ماشینآلات و دستگاهها و تجهیزات است. نگهدارى و تعمیر مجموعهای از فعالیتهای مختلفی است که بهمنظور حفظ و دوام قطعات، تجهیزات و ماشینآلات و نیز صیانت از سرمایهها و داراییهایی که در یک صنعت به کار میرود تا حتیالامکان از بروز حوادثى که منجر به خرابى دستگاهها و وقفه در فرایند تولید و یا روند بهرهبرداری از تجهیزات و کارخانجات مربوط میگردد، پیشگیرى لازم به عمل آید [۷ و ۱۱]. روشهای متفاوتی برای نگهداری و تعمیر ماشینآلات و تجهیزات وجود دارد. یکی از این روشها، نگهداری و تعمیر پیش بینانه بر اساس پایش وضعیت است. در این روش با انجام پایشهای منظم از پارامترهای مربوط به عملکرد و وضعیت ماشینآلات مانند ارتعاش، فشار، درجه حرارت، روغن و غیره تلاش میشود که خرابیهای در شرف وقوع را پیشبینی کرده و اقدامهای تعمیری لازم را صورت دهند [۳۳]. روشهای مختلفی برای اجرای نت (نگهداری و تعمیر) بر اساس پایش وضعیت نظیر تحلیل روغن، تحلیل ارتعاشات، تحلیل حرارت و تحلیل صوت ایجادشده است [۶]. سازوکار پولی و تسمه انتقال حرکت و نیرو را در فاصله محوری بزرگ انجام میدهد. این انتقال بین دو و یا چند محور امکانپذیر است. سیستم محرک تسمهای موتور وظیفه انتقال گشتاور از پولی میللنگ به مصرفکنندههای جانبی موتور را بر عهده دارد. در خودرو تسمه عامل واسط برای انتقال انرژی از میللنگ به تجهیزات جانبی مانند مولد برق، پروانه خنککن، پمپ آب و پمپ روغن فرمان و میل بادامک است [۹]. اصطکاک ایجادشده بین تسمه و پولی باعث انتقال حرکت و نیرو میشود. تسمهها میتوانند نیروهای دینامیکی و ارتعاش غیرعادی بوجودآورند. منابع مهم ارتعاش و خرابی تسمه، نا بالانسی، تشدید، کشش و سایش هستند [۴]. صدا و ارتعاش توانایی خوبی در تشخیص عیب دارند. یکی از راههای تشخیص به هنگام خرابیها، استفاده از تحلیل ارتعاش و صوت است. صدا و ارتعاش، دارای ماهیتی از یک جنس هستند. عللی مانند: نامیزانی جرمی، تشدید (رزونانس)، لقی مکانیکی، خرابی یاتاقان، خرابی چرخدنده، فونداسیون معیوب، اشکالات الکتریکی، اشکالات آئرودینامیکی و هیدرودینامیکی، خرابی کوپلینگ، خرابی تسمه و پولی سبب ایجاد ارتعاش میشوند، صدا نیز تولید می کنند. محققان توانستهاند با اندازهگیری دادههای ارتعاش و صدا و پردازش سیگنالهای مربوط به یک وسیله یا دستگاه، سلامت یا وجود عیب در آن دستگاه را تشخیص دهند. افزایش در میزان ارتعاش و صدا، گواه بر جدیتر شدن عیب دارد [۴۰]. با توجه به اینکه عملکرد برخی از تجهیزات خودرو مانند انواع روشناییها، سامانه تهویه مطبوع و برق مصرفی خودرو به عملکرد تسمه وابسته است. تغییر ویژگیهای تسمه و معیوب بودن آن در طولانیمدت، موجب کاهش کارایی و بازده تجهیزات جانبی میشود. در این پژوهش سعی شده است با اندازهگیری دادههای ارتعاش و صدای تسمه، سالم یا معیوب بودن و سلامت سنجی تسمهها ارزیابی شوند تا با پردازش و مقایسه دادهها، سالم یا معیوب بودن تسمه مورد پایش وضعیت قرار گیرد.
۱-۲- اهداف تحقیق
۱- اندازهگیری دادههای ارتعاشی و صوتی تسمه.
۲- مقایسه دادههای ارتعاشی و صوتی تسمه سالم و معیوب.
۳- پایش وضعیت تسمه با بهره گرفتن از مقایسه ارتعاش و صدا.
فصل دوم