بعضی از پروژه ها ماهیتاً به یکدیگر وابسته باشند
محدودیتهایی مانند منابع مالی، نیروی کار، تجهیزات و گاهی پارامترهایی همچون ریسک و زمان کامل شدن پروژه مطرح باشد
حال با در نظر گرفتن شرایط فوق، کاملاً واضح است که تصمیم گیری و انتخاب در این مورد بسیار مشکل است. زیرا با تعداد زیادی گزینه با بدیلهای مختلف و در راستای اهداف و اولویتها و محدودیتهای مختلف روبرو هستیم. یکی از بهترین روشها برای تصمیم گیری در چنین مواقعی مدلهای ریاضی می باشند، که در این پایان نامه برای دسترسی به جواب بهینه (انتخاب بهترین ترکیب پروژه ها) از آن استفاده شده است.
۱-۴- ضرورت انجام تحقیق
با آگاهی به این امر که اکثر مسائل مطرح در مدیریت در نهایت معطوف به بهره وری و استفاده بهینه و حداکثر از منابع می باشد. کاملاً روشن است که در انتخاب پروژه نیزمساله تصمیم گیری بهینه مطرح می باشد. مساله ای که شاید یکی از مهمترین موضوعات سازمانها است و در کتب دانشگاهی نیز جایگاه خاص خود را دارد، در ارتباط با ارزیابی های اقتصادی فنی و همچنین امکان سنجی و یا مسائلی چون مدیریت و برنامه ریزی پروژه می باشد. درسازمان هایی با بلوغ مدیریت پروژه، مدیریت در زمینه وسیع تری و تحت نفوذ مدیریت طرح و مدیریت پورتفولیو وجود دارد. اولویت ها و استراتژی های سازمانی، بین پورتفولیو ها و طرح ها، و بین طرح ها و پروژه های منفرد اتصال داده شده اند. پروژه ها چه در طرح ها ویا پورتفولیوها، وسیله ای برای دستیابی به اهداف سازمانی که غالبا در مفهوم یک برنامه استراتژیک هستند می باشند. اگر با نگرش سیستمی به این موضوع برخورد شود دیده خواهد شد که بهینه بودن یک پروژه به تنهایی به معنای بهترین انتخاب برای سازمان با توجه به کلیه شرایط و دیگر پروژه های سازمان نیست. بلکه هر پروژه باید در راستای دیگر شرایط سازمان و با توجه به اهداف کلی سازمان انتخاب شود. به دلیل اینکه اگر چه پروژه هابه صورت منفرد می توانند منافع مجزایی داشته باشند اما در سطحی بالاتر به صورت یک طرح و یا یک پورتفولیو منافع هر یک می تواند بر منافع دیگر پروژه ها تاثیر داشته باشد بنابراین سازمانها نیاز دارند معیارهایی برای اولویت بندی پروژه ها در اختیار داشته باشند تا بتوانند موثرترین شیوه برای رسیدن به اهداف استراتژیک خود در سطح کلان دست یابند.
۱-۵- روش تحقیق
این تحقیق بر مبنای روش توصیفی و به اتکاء مطالعات انجام شده از کتب و مقالات معتبر انجام خواهد شد مدل نهایی شده از طریق نظر سنجی از افراد خبره ارزیابی خواهد شد.
۱-۶- فرضیه های تحقیق
با توجه به موضوع مورد مطالعه فرضیات مساله به شرح زیر می باشند:
برای تعیین پورتفولیو پروژه ها از روش برنامه ریزی راهبردی سلسله مراتبی استفاده می شود.
اولویت اهداف و راهبردها در سطح کلان در دسترس است.
استفاده از خبرگان برای تعیین اولویت اجرایی پروژه امکان پذیر است.
فهرست پروژه ها به صورت کلی در مرحله تدوین برنامه عملیاتی در دست است .
۱-۷- ساختار تحقیق
ساختار و چارچوب کلی این تحقیق مشتمل بر شش فصل است. فصل اول به بیان کلیات تحقیق شامل موضوع تحقیق، ضرورت انجام تحقیق، فرضیات و روش تحقیق می پردازد که از نظر شما گذشت. فصل دوم مرور ادبیات انتخاب پورتفولیو را دنبال میکند که در این فصل مفاهیم پروژه، پورتفولیو، برنامه ریزی استراتژیک، اولویت بندی پروژه ها بر اساس معیارهای استراتژیک و روش های انتخاب پورتفولیو بررسی شده است. در ادامه فصل سوم به تشریح مفاهیم مربوط به منابع و نگاه مبتنی بر منبع میپردازد. فصل چهارم به مدل برنامه ریزی ریاضی برای انتخاب پروژه های برتر می پردازد . فصل پنجم این تحقیق مربوط به مدلسازی برای انتخاب واولویت بندی پورتفولیو می باشد در انتها فصل ششم برای بیان نتایج تحقیق و ذکر پیشنهادهایی برای تحقیق آتی نگاشته شده است.
فصل دوم - مفاهیم مربوط به انتخاب پورتفولیو
۲-۱- مقدمه
انتخاب پروژه در یک سازمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مخصوصاً زمانی که به این امر واقف باشیم که اکثر سازمانها با این امر در گیر بوده و حتی گاهی بخش اعظم در آمدهای آنها از پروژه هایشان بدست می آید. تکنیک های زیادی برای انتخاب پروژه وجود دارند. اما باید دانست که در دنیای رقابتی امروز، تصمیمات در خلاء گرفته نمی شوند بدین معنی که در انتخاب پروژه نباید پروژه را بدون توجه به پروژه های دیگر، محدودیت ها و اهداف سازمان و دیگر ملاحظات انتخاب کرد. از اینجا می توان به اهمیت انتخاب صحیح یک پروژه با توجه به ترکیب پروژه های انتخابی پی برد.
از طرفی با نگاهی مختصر به پروژه های گوناگون، از پروژه های دولتی و ملی گرفته تا پروژه های یک سازمان تولیدی یا خدماتی، تعداد زیادی از پروژه های متوقف و یا نیمه تمام را مشاهده خواهیم نمود، که دلیل این امر به احتمال زیاد یکی از نکات زیر می باشد.
عدم دسترسی به منابع و امکانات کافی برای ادامه پروژه
به پایان نرسیدن پروژه های پیش نیاز لازم
عقیم ماندن طرح به دلیل سودمند نبودن در مراحل یا پروژه های بعدی
سودمند نبودن طرح به دلیل عدم هماهنگی با اهداف و موقعیت سازمان و از این قبیل، البته دیده می شود که در اکثر این پروژه ها، مراحل ارزیابی، انتخاب، برنامه ریزی و مدیریت پروژه به خوبی انجام گرفته است و هریک از پروژه ها به خودی خود امکان پذیر، اقتصادی و دارای سایر شرایط لازم بوده است. اما مجموعه آنها به گونه ای نیست که اهداف، اولویتها و ترجیحات سازمان و تمامی ملاحظات لازم را با در نظر گرفتن محدودیتها و شرایط سازمان بهینه کند. در این حالت است که با مشکلاتی از قبیل مشکلات زیر مواجه می شویم.
عدم استفاده بهینه از منابع
عدم هماهنگی بین پروژه های سازمان
عدم توجه کافی و جامع به تمامی اهداف سازمان
در اینجا است که به اهمیت انتخاب پروژه ها با توجه به دیگر پروژه های مجموعه و با لحاظ کردن محدودیت ها، اهداف و اولویتهای سازمان پی برده و خواهیم دید که ارزیابی و انتخاب پروژه ها به صورت انفرادی و بدون توجه به سایر پروژه ها و … موجب مشکلاتی از قبیل، مشکلات مذکور خواهد شد. پس توجه به این امر ضروری است که پروژه های خاص در یک سازمان نه تنها باید امکان پذیر و اقتصادی باشند، بلکه باید در هماهنگی کامل با دیگر پروژه های سازمان با توجه به اهداف، اولویتها و محدودیتهای سازمان باشد. بنابراین هیچ پروژه ای نباید به طور مجزا انتخاب گردد بلکه باید در ارتباط با سایر پروژه ها مورد مطالعه و انتخاب شود.
تمامی آنچه که در بالا ذکر شد ما را به سمت موضوع انتخاب پورتفولیوی پروژه که همان انتخاب ترکیب بهینه پروژه می باشد رهنمون می سازد. زیرا در انتخاب پورتفولیوی پروژه، هر پروژه با توجه به محدودیت های گوناگون سازمان و با در نظر گرفتن اهداف و اولویتهای سازمان انتخاب می شود به گونه ای که در هر پریود زمانی بهترین ترکیب پروژه ها که بیشترین مطلوبیت را برای سازمان در بر داشته باشد، انتخاب شود. به عبارت دیگر در انتخاب پورتفولیوی پروژه، تاثیر انتخاب هر پروژه بر روی کل مجموعه در نظر گرفته می شود.
۲-۲-تاریخچه
در سال ۱۹۶۴ دو نفر با نامهای Baker, Pound به بررسی چگونگی هنر و دانش ارزیابی و انتخاب پروژه های R&D (تحقیق و توسعه) پرداختند. هر چند تحقیقات این دو منحصراً به پروژه های تحقیق و توسعه مرتبط بود. ولی مطالعات بعدی آنها منجر به بعضی از نتایج در مورد گذشته، حال و آینده روش های انتخاب پروژه گردید که در ادامه خلاصه ای از آن ذکر می شود.
استفاده از رویه های ساختار مند و عددی، برای ارزیابی و انتخاب پروژه ها از پدیده های اخیر می باشد. که به طور گسترده بعد از جنگ جهانی مورد استفاده قرار گرفته است. در ابتدا معیارهایی چون دوره بازگشت و متوسط نرخ بازگشت سالانه بیشتر از همه مورد استفاده قرار می گرفتند. البته این تکنیک ها هنوز هم توسط تعداد زیادی از شرکتهایی که احساس می کنند شرایط عدم اطمینان بر انتخاب پروژه احاطه دارد مورد استفاده قرار می گیرد.
سپس در طول دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ استفاده از مدلهای ساختارمند بتدریج گسترش پیدا کرد. در این زمان تعداد زیادی از مدلهای مورد استفاده منحصراً از نوع مدلهای سود/سودمندی بودند. این مدلها بر کوتاه کردن افق زمانی تصمیمات پروژه های سرمایه گذاری گرایش داشتند.
افزایش نرخ بهره در طول دهه ۱۹۷۰، موجب بالا رفتن نرخ بازگشت مورد انتظار شد و این به نوبه خود باعث کاهش سرمایه گذاری در پروژه هایی شد که از لحاظ زمانی، فاصله زیادی بین سرمایه گذاری وجود داشت. (شریفی اصفهانی، ۱۳۸۲)
برای مثال سرمایه گذاری کم در پروژه های بلند مدتی چون فولاد سازی و احیای مس به علت طولانی بودن دوره سرمایه گذاری، موجب عدم پاسخگویی به تقاضای رشد یافته این دو کالا شد. سپس با توجه به مشکلاتی که توجه صرف به یک معیار منحصر پدید می آورد، تمایلاتی در استفاده از مدلهایی که توانایی بکارگیری چندین معیار را در تصمیم گیری برای انتخاب و ارزیابی داشتند، بوجود آمد.
یک دهه بعد رشد قابل ملاحظه ای در استفاده از مدلهای ساختارمند و باز هم با تاکید برمدلهای سود مشاهده می شود. اما این بار مدلهایی که چندین معیار را برای تصمیم گیری دخالت می دادند، مورد توجه قرار گرفتند.سپس گرایشهایی به سمت استفاده از سیستم های اطلاعات تصمیم[۱] بوجود آمد. زیرا خیلی از مسائل تصمیم چند معیاره به راحتی قابل کمی کردن نبودند و روش های کمی کردن مرجحات نیز رضایتبخش نبودند.
بعد از آن سیستم های تصمیم تعاملی[۲] بوجود آمدند که به استفاده کنندگان اجازه می دادند که اثرات ترکیبات مختلف از پروژه های ممکن را امتحان کنند. در دهه ۱۹۹۰ پیشرفتهای چشمگیری در توسعه فرآیندهای ارزیابی ترجیحات که از اطلاعات ورودی مناسب برای رتبه بندی استفاده می کردند، دیده می شود. سپس این مدلها در زمینه هایی چون برنامه ریزی آرمانی[۳] و مدلهای تخصیص مورد استفاده قرار گرفتند.
پس از آن در شرایطی که محدودیتهای منابع، اهداف چند گانه و مرجحات و ملاحظات گوناگون در انتخاب پروژه ها بسیار با اهمیت بودند، گرایش به سمت مدلهایی که بتواند در انتخاب بهترین ترکیب از چند پروژه موثر واقع شود، بوجود آمد. ابتدا از مدلهایی که برای رتبه بندی پروژه ها به کار می رفت استفاده می شد. سپس مدلهای ریاضی جامعی برای انتخاب پورتفولیوی پروژه و تخصیص منابع که به طور همزمان ترجیحات، محدودیتها ومعیارها را در انتخاب بهترین ترکیب از پروژه ها و با هدف بیشینه کردن تابع هدف، به کار می گرفتند مورد استفاده قرار گرفت. مانند بعضی مدلهای تصمیم گیری چند معیاره و برنامه ریزی آرمانی و … در حال حاضر نیز تمایلاتی به سمت ایجاد سیستم های پشتیبانی تصمیم و سیستم های خبره در این زمینه وجود دارد. در این حالت تصمیم گیرنده می تواند به راحتی با وارد کردن اطلاعات، جواب بهینه را یافته و حتی به تجزیه و تحلیل حساسیت بپردازد و اثرات تغییر در اولویتها، محدودیتها و وزن مرجحات و … را در تصمیم گیری نهایی مشاهده کند.
۲-۳-تعاریف
۲-۳-۱- پروژه
طبق تعریف انیستیتو مدیریت پروژه آمریکا (PMI)[4] پروژه مجموعهای از فعالیتهای موقتی است که برای تحقق یک هدف مشخص و ایجاد یک محصول یا ارائه خدمات مشخص انجام میپذیرد.
بر اساس این تعریف و طبق توضیحات PMI ویژگیهای که یک پروژه را میتوان به این شرح بیان کرد. اول اینکه پروژه یک کار منحصر به فرد، جدید و غیر تکراری است. جدید بودن پروژه به این مفهوم است که پروژه یک محصول منحصر به فرد با مشخصات فنی تعیین شده دارد، هرچند ممکن است محصول پروژه مشابه محصولات پروژههای دیگر باشد. ویژگی بعدی پروژه این است که پروژه دارای یک نتیجه عینی در قالب محصول یا ارائه خدمت است. عملاً زمانی مجموعهای از فعالیتها را میتوان در قالب یک پروژه مطرح کرد، که این مجموعه فعالیت خروجی قابل ارائه داشته باشند، و نه اینکه ارائه محصول در آنها در گرو اجرای پروژه دیگری باشد موقتی بودن پروژه و به عبارتی داشتن یک نقطه شروع و پایان قابل تعریف ویژگی دیگر پروژههاست. بر این اساس مجموعهای از فعالیتها که بصورت مستمر در سازمانی در جریان هستند، را نمیتوان پروژه دانست. هر جزء از پروژه دارای زمان - منابع و هزینه خاصی است که روابط و وابستگی خاصی بین آنها حاکم است و نیازمند منابع کاری و مصرفی مختلفی است. در نهایت محصول پروژه بایستی در زمان مقرر و با هزینه مشخص انجام پذیرد، در صورتی که زمان دستیابی به هدفی محدود نباشد، به مجموعه فعالیتهایی که جهت دستیابی به آن هدف انجام میپذیرد نمیتوان پروژه گفت (Project Management Institute، ۲۰۱۰).
۲-۳-۲- مدیریت پروژه
جهت ارائه تعریفی برای مدیریت پروژه، با بررسی منابع، مشخص میشود که منابع مختلف تعاریف متنوعی برای مدیریت پروژه ارائه کردهاند. بر اساس تعریف PMI مدیریت پروژه استفاده از دانش، مهارتها، ابزار و تکنیکهایی جهت فعالیتهای پروژه است تا نیازهای پروژه برآورده شود. مدیریت پروژه از طریق استفاده و یکپارچهسازی فرآیندهای آغازین، برنامهریزی، اجرا، نظارت و کنترل و پایانی مدیریت پروژه انجام میشود (Project Management Institute، ۲۰۱۰).
مدیریت یک پروژه به صورت مشخص، کارهای زیر را بایستی پوشش دهد:
شناخت نیازها
ایجاد اهداف روشن و قابل دستیابی
ایجاد توازن میان درخواستهای متناقض در مورد کیفیت، محدوده کاری، زمان و هزینه
پذیرش مشخصات، برنامهها و روشها در مورد انتظارات متفاوت ذینفعان مختلف
۲-۳-۳- طرح
همانطور که پیشتر اشاره شد به مجموعهای از پروژهها که به صورت هدفمند در راستای مزایا و اهداف استراتژیک در یک مجموعه قرار گرفتهاند، طرح گفته میشود. تعریف بهتر طرح تعریف ارائه شده توسط انیستیتو مدیریت پروژه (PMI) است که در آن طرح عبارت است از مجموعهای از پروژه های مرتبط به هم که به خاطر منافعی که از مدیریت هماهنگ آنها حاصل میشود، لازم است بصورت همراستا (و نه به صورت جداگانه) مدیریت میشوند. تعاریف مشابهی در منابع دیگر برای طرح ارائه شده است. بهعنوان نمونه طرحکاری است که برای یکبار با مقاطع آغاز و پایان مشخص، اهداف، محدوده و معمولاً بودجه مشخص و روشن انجام میشود. “دکتر جی.ام. جوران میگوید:"طرح مسئلهای است که حل آن مستلزم زمانبندی است. ” هدف طرح در قالب اهداف جزییتر، اهداف پروژههای زیر مجموعه طرح را تشکیل میدهد و باید از قبل تعیین شده باشند. همچنین هر طرح با هزینه معین اجرا میگردد. هزینه اجرای طرح در مراحل اول سنجیده میشود و کلیه عوامل و مراحل عملیات و خدمات موضوع طرح را در برمیگیرد. هزینه طرح معیاری برای تشخیص اقتصادی بودن و مقایسه طرحهای مختلف با یکدیگر و عامل اصلی در ارزیابی طرح است. (Project Management Institute، ۲۰۱۰).
کامپاز و همکاران (۱۹۸۸) در پژوهشی که در زمینه چگونگی رویارویی نوجوانان با تنش ها انجام دادند به این نتیجه رسیدند که افراد در موقعیت هایی که از روش متمرکز بر مسئله استفاده می کنند کنترل بیشتری بر آن موقعیت ها دارند. آنها خاطر نشان کردند که نوجوانان در رویارویی با رویدادهای تنش زای تحصیلی بیشتر از روش متمرکز بر مسئله استفاده می کنند، چون فکر می کنند این تنش ها بیشتر قابل کنترل هستند و بر عکس در رویدادهای تنش زای اجتماعی به این دلیل که کمتر قابل کنترل هستند عمدتاً روش متمرکز بر هیجان به کار گرفته می شود.
در پژوهشی که والینگ و مارتینک (۱۹۹۵) انجام داده اند نتیجه گرفتند افرادی که دچار استیصال می شوند در فعالیت های بدنی و تحصیلی خود کنترل کمتری بر موقعیت دارند. آنها اضافه کردند دانش آموزانی که احساس می کنند بر موقعیت تسلط دارند می توانند پیامدهای عملکرد خودشان را نیز کنترل کنند و در برابر فعالیت هایی که یادگیری آنها مشکل است از روش های حل مسئله استفاده می کنند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
بر اساس بررسی های انجام گرفته روش های مقابله ای متمرکز بر مسئله در موقعیت های قابل کنترل مؤثرتر هستند. در صورتی که برای موقعیت های غیرقابل کنترل (مرگ یکی از عزیزان) عمدتاً مقابله متمرکز بر هیجان مناسب تر است (دافعی ۱۳۷۶).
در مقابله متمرکز بر مسئله افراد تدابیری را به کار می گیرند که به چند مورد از این تدابیر اشاره می نماییم: مقابله فعال: فرآیندی است که شخص در طی آن به طور فعالانه برای تغییر منبع فشار روانی تلاش می کند. مقابله مبتنی بر برنامه ریزی: در این نوع مقابله فرد برای کنترل و حل مشکل با تکیه بر فکر و اندیشه خود به ارزیابی راه حل های مختلف می پردازد و بعد از آن با انتخاب بهترین شیوه به حل مسئله اقدام می کند. مقابله بردبارانه: عبارت است از خویشتنداری و اجتناب از فعالیت های ناپخته ای که منجر به پیچیده تر شدن مسئله و ایجاد اخلال در روند حل مسئله می شود. مقابله جستجوی حمایت اجتماعی کارآمد: هنگامی که فرد خود را برای حل مسئله ناتوان می بیند به راحتی از کمک های یاورانه افراد دیگر استفاده می کند، این کمک به تناسب نیاز و نوع مشکل می تواند کسب اطلاعات از طریق خدمات راهنمایی، مشاوره و جذب امکانات مادی یا معنوی از دیگران باشد(پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
۲-۳-۳-۲- مقابله متمرکز بر هیجان
این مقابله شامل کلیه فعالیت ها یا افکاری می شود که فرد به منظور کنترل و بهبود احساسات نامطلوب ناشی از شرایط فشارزا به کار می گیرد، این مقابله ها عبارتند از:
مقابله مبتنی بر جستجوی حمایت عاطفی: تلاش های فرد برای به دست آوردن حمایت اخلاقی، همدلی، همدردی و جو تفاهم و احساس درک شدن توسط دیگران را شامل می شود. مقابله مبتنی بر تفسیر مجدد مثبت: ارزیابی مثبت از حوادث و موقعیت ها که مبتنی بر نگرش خوشبینانه به رویدادهای زندگی است، این مقابله بیشتر برای اداره و کنترل عواطف و آشفتگی روان به کار می رود تا مربوط به منبع استرس باشد (لازاروس و فولکمن(۱۹۸۴).
مقابله مبتنی بر مذهب: در این مقابله فرد برای رهایی از ناراحتی های خود به انجام اعمال مذهبی مثل دعا و نیایش، توکل و توسل به خداوند و معصومین(ع) روی می آورد. یافته های پژوهش مک کری و کتسا نشان می دهد که این نوع مقابله برای همه مردم مفید واقع می شود زیرا هم به عنوان منبع حمایت عاطفی و هم وسیله ای برای تغییر مثبت عمل می کند و لذا مقابله های بعدی را تسهیل می کند.
مقابله مبتنی بر پذیرش: عبارت از یک پاسخ مقابله ای کنشی است که در آن شخص واقعیت شرایط فشارزا را می پذیرد. این امر در شرایطی که منبع فشار قابل تغییر نیست (فوت یکی از عزیزان) مهم و مؤثر است (کارور و همکاران به نقل از علیمحمدی ۱۳۷۱).
۲-۳-۴- مقابله های ناکارآمد و غیرمفید
مجموعه ای از شیوه های مقابله ای را دربرمی گیرد که اگر چه برای تغییر منبع فشارها و بهبود احساسات ناشی از موقعیت فشارزا به کار گرفته می شوند ولی متأسفانه این شیوه وضع را بدتر می کنند و لذا نمی توان از این عوامل مقابله ای به مهارت مقابله ای تعبیر نمود، این مقابله ها عبارتند از: پرداختن به احساسات دردناک از طریق تفکر آرزومندانه: این مقابله شیوه ای برای خنثی کردن آنچه اتفاق افتاده می باشد. این افکار نوعاً با عبارتی از قبیل: اگر فقط … یا ای کاش حقیقت نداشته باشد که … شروع می شود. گاهی اوقات این افکار به شکل آنچه باید اتفاق می افتاد، اگر فقط… یک روش مقابله ای مسکن برای طفره رفتن موقتی از رنج ناشی از حقیقت است، زیان این حالت آن است که هیچ مقدار از آرزوها جای حقایق را نخواهد گرفت و دیر یا زود واقعیت چهره خود را نمایان خواهد کرد. در این حالت زمان و فرصتی که می توانست برای یافتن راه های جدید مواجهه با واقعیت و مشکل اتفاق افتاده مورد استفاده قرار بگیرد به هدر می رود. استفاده از دارو برای فرار از رنج: گاهی اوقات افراد برای رهایی از رنج ناشی از استرس ها و بحران ها از داروهایی مانند الکل، نیکوتین، تریاک، هروئین و مسکن های خواب آور و ضد افسردگی بدون تجویز پزشک استفاده می کند. استفاده از این داروها و داروهایی که اخیراً به این عوامل افزوده شده و با نام های مختلف به بازار وارد می شود مانند اکستازی خطرات زیادی را به همراه می آورد و ضمن مشکل تر کردن روند بازسازی روانی اکثراً خود منبع جدیدی برای افزایش رنج برای فرد استفاده کننده می شوند، مثلاً الکل موجب از دست رفتن نیروی مهار درونی یا خویشتنداری می شود و فرد به هنگام خشم به خشونت روی می آورد. استفاده نادرست از مواد بر فرایندهای ذهنی ما هم که قبلاً توسط استرس و هیجان شدید بی کفایت شده است به طور جانبی اثر می گذارد و توانایی هایی مانند قضاوت، برنامه ریزی، استدلال و تمرکز که برای حل مشکل لازم است آسیب مضاعف می بیند (پاری ۱۹۹۱ ترجمه مقدسی ۱۳۷۵).
تفکر منفی: در این حالت فرد به طور غیر واقع گرایانه ای به موارد منفی مشکل تأکید کرده و مشکلات را بیشتر از آنچه هست و به صورت غیرقابل حل ارزیابی می کند (پی ستین، می یر ،۱۹۸۹ ترجمه علیمحمدی ۱۳۷۱).
رفتارهای تکانشی: به شیوه خاصی از مقابله اطلاق می شود که طی آن فرد بدون فکر، اندیشه و ارزیابی درست از آنچه رخ داده و یا رخ خواهد داد فوراً دست به اقدام و عمل می زند و نوعاً منجر به بدتر شدن وضعیت می شود. عدم درگیری ذهنی و رفتاری: در این مقابله فرد با انجام رفتارهای متنوع و با رفتارهای مختلف خود را مشغول می کند و به این وسیله سعی می کند به مسئله فکر نکند، مثلاً سرگرم شدن با یک فرد دیگر، پناه بردن به رویاهای روزانه، فرار از مسئله به صورت خوابیدن و یا تماشای تلویزیون و دیدن فیلم (لازاروس و فولکمن ،۱۹۸۴ به نقل از علیمحمدی ۱۳۷۱).
مقابله به صورت انکار: در این مقابله فرد به گونه ای برخورد می کند که انگار مسئله ای روی نداده است. انکار واقعیت رخ داده و حادثه پیش آمده بر وخامت مسئله می افزاید و مانع مقابله مؤثر بعدی می شود (ماتیوز و همکاران ۱۹۸۳ به نقل از ابراهیمی ۱۳۷۱).
۲-۴- مروری بر مقالات داخلی و خارجی
بشارت(۱۳۸۷) در طی بررسی رابطه نارسایی هیجانی با اضطراب، افسردگی، درماندگی روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در یک گروه ۳۰۶ نفری از دانشجویان رشته های مختلف دانشگاه تهران نشان داد که نارسایی هیجانی با شاخص بهزیستی روانشناختی همبستگی معنا داری دارد. همچنین یافته های شکری, شهر آرای, دانشور پور و دستجردی(۱۳۸۶) جهت تعیین نقش تعهد هویت و بهزیستی روانشناختی موُید تاثیر گذاری این متغیر بر عملکرد تحصیلی بود. در یک بررسی رابطه پذیرش اجتماعی و نقش جنسیتی (آندروژنی) با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دختر نشان داده شد که بین پذیرش اجتماعی با بهزیستی روانشناختی ونیز بین آندروژنی با بهزیستی روانشناختی در دانشجویان دختر رابطه مثبت معناداری وجود دارد (عسگری, احتشام زاده و پیرزمان, ۱۳۸۹). میکائیلی منیع(۱۳۸۹) در پژوهشی به بررسی وضعیت بهزیستی روانشناختی دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه ارومیه پرداخت. نتایج این پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار بهزیستی روانشناختی بین دو جنس بود و تنها در مولفه هدفمندی در زندگی پسران نسبت به دختران وضعیت بهتری داشتند و نیز تفاوت معنی داری بین سنین مختلف وجود نداشت. گلبار یزدی، آقا محمدیان شعر باف, موسوی فر و معینی زاده (۱۳۹۱) نشان دادند که درمان براساس مدل بهزیستی روانشناختی باعث کاهش استرس و افزایش بهزیستی روانشناختی می شود. زاهد, قلیلو, ابوالقاسمی و نریمانی(۱۳۸۸) در یک بررسی به راهبردهای تنظیم هیجان در سوء مصرف کنندگان مواد پرداختند که نتایج این تحقیق نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان در مقابله با سوء مصرف مواد نقش مثبتی ایفا می کند. حیدری, احتشام زاده و حلاجانی(۱۳۸۹) در مقاله ای نشان دادند که بین اضطراب امتحان و تنظیم هیجانی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین بین تنظیم هیجانی، فراشناخت و خوش بینی با اضطراب امتحان رابطه چندگانه وجود داشت. نتایج این بررسی نشان داد که تنظیم هیجانی بهترین پیش بینی کننده اضطراب امتحان می باشد. محمد خانی و باش قره(۱۳۸۷) طی یک مطالعه با عنوان رابطه هوش هیجانی و سبک های مقابله ای با سلامت عمومی دانشجویان به بررسی ۹۶ دانشجو پرداختند. نتایج این مطالعه نشان داد که هوش هیجانی و سبک های مقابله ای هیجان مدار رابطه معناداری با سلامت عمومی دارد. محمدی، فرنام و محبوبی(۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان رابطه بین سبک های دلبستگی و دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت زناشویی در معلمان زن جزیره کیش به بررسی ۱۰۰ زن متاهل پرداختند. نتایج تحلیل دادها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد.اما بین سبک های دلبستگی ناایمن و رضایتمندی زناشویی و همجنین دشواری در تنظیم هیجانی با رضایت مندی رابطه منفی معنادار وجود دارد. نادری بلداچی، مرادی، مباشری، میرزاییان و یوسفی(۱۳۹۲) در مطالعه خود در خصوص بررسی ارتباط حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی بر بهزیستی روانشناختی به بررسی ۳۰۰ نفر پرداختند. در این مطالعه توصیفی نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی و سبک های دلبستگی تاثیر مستقیمی بر بهزیستی روانشناختی دارد. یگانه(۱۳۹۲) در بررسی خود نشان داد که بین جهت گیری مذهبی درون سو با امید و بهزیستی روانشناختی در بیماران سرطانی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد. فارهانا، شریفا، نوردین و میلیسا[۶](۲۰۱۵) در طی مطالعه خود در بررسی هوش هیجانی، بهزیستی روانشناختی و ارتباط آنها با خشنودی از زندگی پرداختند. نتایج مطالعه آنها نشان داد که افراد داری هوش هیجانی بالا و بهزیستی روانشناختی بالا دارای خشنودی بیشتری از زندگی هستند. لوول، کیمبرلی و هاویل[۷](۲۰۱۵) در بررسی خود در خصوص ارتباط بین سبک های دلبستگی، و عملکرد هیجانی به این نتیجه رسیدند که سبک دلبستگی نقش منحصر به فردی در ارتباط با عملکرد هیجانی دارد. اسنودن، استن هوس، یونگ، کارور و کارور[۸](۲۰۱۵) در بررسی خود در خصوص ارتباط بین هوش هیجانی و تجربه های مراقبت قبلی و ذهن آگاهی گزارش کردند که تجارب مراقبتی قبلی با هوش هیجانی ارتباطی ندارد اما هوش هیجانی یک ارتباط معناداری با آموزش ذهن آگاهی دارد. ییس، جونز و فیتنس[۹](۲۰۱۵) در مقاله خود در خصوص پیش بینی تنظیم هیجانی و راهبرادهای مقابله ای انجام داده بودن گزارش کردند که هوش هیجانی با هیجانات استرس آمیز رابطه معکوس دارد. آنها همچنین گزارش کردند که راهبردهای مقابله ای و تنظیم هیجانی در این رابطه نقش واسطه ای دارند. راهبردهای مقابله مثبت و تنظیم هیجانی کارآمد می توانند پیش گویی کننده هوش هیجانی بالا باشد.
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱- روش پژوهش
پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و شیوه اجراء از نوع مطالعه همبستگی است.
۳-۲- متغیرهای پژوهش
متغیرهای پژوهش حاضر شامل:
متغیر هوش هیجانی : متغیر پیش بین
متغیرهای سبک های مقابله ای: متغیر پیش بین
دوشواریهای تنظیم هیجانی : متغیر ملاک
جامعه آماری، روش نمونه گیری و حجم نمونه
جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد شهر کرمانشاه در سال تحصیلی ۹۳ -۹۴ بود
نمونه آماری: نمونه های این پژوهش براساس فرمول کوکران برای جامعه آماری نامشخص بود که تعداد ۱۳۹ تعیین گردید.
روش نمونه گیری: نمونه های پژوهش با بهره گرفتن از نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید بدین صورت که از کلیه رشته های واحد های آموزشی مختلف کلاس های انتخاب شدند و از بین کلاس افراد بصورت انتخاب تصادفی ساده انتخاب شدند.
۳-۳ ابزار پژوهش
پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن (EQ-i)
اولین مقیاس هوش هیجانی بار- آن در سال ۱۹۸۰ با طرح این سوال که چرا بعضی مردم نسبت به بعضی دیگر در زندگی موفق ترند آغاز گردید. در این سال مولف مفهوم تعریف و اندازه ای از هوش غیر شناختی (بار- آن، ۱۹۸۸، ۱۹۹۲،a 1996، c19996،a1997، b 1997) ارائه فرد و پس از ۱۷ سال تحقیق اولین مقیاس هوش هیجانی ساخته شد. مقیاس هوش هیجانی او دارای پنج مقیاس یا جنبه (مهارت های درون فردی، مقابله با فشار، سازگاری و خلق کار) و پانزده خرده مقیاس است.
پاسخ های آزمون نیز در روی یک مقیاس ۵ درجه ای در ردیف لیکرت (کاملا موافقم، موافقم، تا حدودی، مخالفم و کاملا مخالفم) تنظیم شده است مقیاس های آزمون عبارتند از:
خود آگاهی هیجانی توانایی آگاه بودن و فهم احساس خود.
خود ابزاری : توانایی ابراز احساسات، باورها و افکار صریح و دفاع از مهارت های سازنده و بر حق خود عزت نفس : توانایی آگاه بودن از ادراک خود، پذیرش خود و احترام به خود.
خودشکوفایی : توانایی درک ظرفیت های بالقوه و انجام چیزی که ی توان انجام داد، تلاش برای انجام دادن و لذت بردن.
استقلال : توانایی هدایت افکار و اعمال خود و آزاد بودن از تمایلات اجتماعی.
همدلی : توانایی آگاه بودن و درک احساسات دیگران و ارزش دادن به آن.
مسئولیت پذیری اجتماعی : توانایی بروز خود به عنوان یک عضو دارای حس همکاری، موثر و سازنده در گروه.
روابط بین فردی : توانایی ایجاد و حفظ روابط رضایت بخش متقابل که به وسیله نزدیکی عاطفی، صمیمیت، محبت کردن و محبت گرفتن توصیه می شود.
واقع گرایی : توانایی سنجش و هماهنگی، بین چیزی که به طور هیجانی تجربه شده و چیزی که بطور واقعی وجود دارد.
انعطاف پذیری : توانایی سازگار بودن افکار و رفتار با تغییرات محیط و موقعیت ها.
حل مساله : توانایی تشخیص و تعریف مشکلات، به همان خوبی خلق کردن و تحقق بخشیدن راه حل های موثر و بالقوه.
تحمل فشار روانی : توانایی مقاومت کردن در برابر رویدادها، موقعیت های فشار آوردن هیجانات قوی، بدون جادادن و یا رویارویی فعال و مثبت با فشار.
کنترل تکانش : توانایی مقاومت در برابر یک تکانش، سایق یا فعالیت های آزمایشی و یا کاهش آنها، بدون جا زدن و یا رویاروی فعال و ثبت با فشار.
خوش بینی : توانایی زیرکانه نگاه کردن به زندگی و تقویت نگرشهای مثبت، حتی در صورت بروز بدبختی و احساسات منفی.
شادمانی : توانایی احساس خوشبختی کردن با زندگی خود، لذت بردن از خود و دیگران، داشتن احساسات مثبت، صریح، مفرح و شوخ.
قابل مقایسه نبودن بیمه های عمر سنتی با سایر فعالیت های سرمایه گذاری
۵/۷۲ درصد
عوامل اقتصادی
۳/۹۲ درصد
عدم فرهنگ سازی در جامعه از طریق رسانه های جمعی و با حمایت دولت
۸/۸۱ درصد
ناآشنایی مردم با بیمه های عمر و مترادف دانستن آنها با بیمه تامین اجتماعی و درمان
۶/۷۶ درصد
عوامل اجتماعی
۳/۸۸ درصد
میزان تمایل برای تقاضای بیمه عمر
۷/۸۷ درصد
۳-۱۰ ) روش های تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات
پس از آن که اطلاعات جمع آوری شده به یک پرونده کامپیوتری تبدیل شد، تجزیه و تحلیل اطلاعات آغاز می شود. تجزیه و تحلیل نامناسب اطلاعات می تواند عامل مهمی برای اشتباهات نامربوط با نمونه باشد.(ونوس و همکاران،۱۳۸۸،ص۲۲۱)برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده و تبدیل آن ها به اطلاعاتی که بتوان فرضیه ها را آزمود باید مجموعه ای از قواعد را رعایت کرد و تکنیک ها و فنون آماری مناسب با داده ها را برگزید. پژوهشگر برای دست یابی به پاسخ پرسش تحقیق از طریق آزمون فرضیه ها داده ها را به بخش ها و قسمت هایی تجزیه می کند، اما تحلیل داده های پژوهش به خودی خود پاسخ پرسش ها را ارائه نمی دهد و تفسیر داده ها ضروری است. تفسیر کردن به معنی تبیین و معنا بخشیدن به داده هاست. تبیین داده های خام دشوار و یا غیر ممکن است شخص باید ابتدا داده ها را تجزیه و تحلیل کند و سپس به تفسیر آنها بپردازد. تحلیل به معنی طبقه بندی، تنظیر پردازش، دستکاری و خلاصه کردن داده ها برای یافتن پاسخ برای پرسش های پژوهش است. هدف از تحلیل ، تقیلیل داده ها به شکل قابل فهم و قابل تفسیر است به نحوی که بتوان روابط متغیرهای گوناگون مرتبط با مسأله پژوهش را مورد مطالعه قرار داد.(خاکی ،۱۳۷۸،ص۳۲۵) هر یک از متغیرها که از پاسخ پرسشنامه های طراحی شده منتج شده است،از طریق نرم اقزار spss تجزیه و تحلیل شده و در دو مرحله به اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق ، تبدیل می گردند. در مرحله اول که تجزیه و تحلیل توصیفی می باشد داده های جمع آوری شده به صورت جدول آمار توصیفی و نمودار هیستوگرام ارائه می شود و در مرحله دوم که تجزیه و تحلیل استنباطی می باشد، با بهره گرفتن از آزمون رگرسیون داده ها مورد آزمون قرار می گیرند. در نهایت می توان در مورد پذیرش یا رد هر کدام از فرضیه های آماری اظهار نظر نمود.
رگرسیون به صورت دو متغیره و چند متغیره محاسبه می شود. در رگرسیون دو متغیره ، یک متغیر مستقل و یک متغیر تابع وجود دارد ؛ ولی در رگرسیون چند متغیره یک متغیر تابع و چند متغیر مستقل وجود دارد. در رگرسیون چند گانه ، به جای ضریب همبستگی معمولی ، ” ضریب همبستگی چندگانه ” داریم . این ضریب نشان می دهد که شدت رابطه متغیرهای مستقل به طور کلی با متغیر وابسته به چه میزان است. در این پژوهش از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است. فرمول رگرسیون به قرار زیر است: +… y= a +
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
۴-۱) مقدمه
این فصل جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده طراحی گردیده است. در فرایند اجرایی، نخست پرسشنامه هایی که توسط پاسخ دهندگان تکمیل گردیده است را جمع آوری کرده و داده های خام مورد نیاز جهت توصیف و آزمون فرضیه ها به کمک رایانه و نرم افزار استخراج می گردند و سپس این داده ها از طریق نرم افزار spss 18 تجزیه و تحلیل شده و در دو مرحله به اطلاعات مورد استفاده در این تحقیق، تبدیل می گردند. در مرحله اول که تجزیه و تحلیل توصیفی می باشد، داده های جمع آوری شده به صورت جدول آمارتوصیفی و نمودار هیستوگرام ارائه می شود و در مرحله دوم که تجزیه و تحلیل استنباطی میباشد، با بهره گرفتن از آزمون رگرسیون مورد بررسی قرار می گیرند. در نهایت می توان در مورد پذیرش یا عدم پذیرش هر کدام از فرضیه های آماری اظهار نظر نمود.
۴-۲) توصیف متغیرهای جمعیت شناختی پاسخ دهندگان:
توصیف جنسیت پاسخ دهندگان
جدول۴-۱) توصیف جنسیت پاسخ دهندگان
فراوانی
درصد
معتبر
۲-۱۶-۴- یادگیری:
تحقق اخلاق در سازمان محتاج منابع انسانی خاص مانند کارشناس اخلاق، مشاور مسائل اخلاقی و امثال آنان است. مدیریت اخلاق باید افراد مناسب را شناسایی و آنان را به نحو مناسب به کار گیرد. سپردن زمان اخلاق سازمان به دست افراد ناشایست خود اقدام غیراخلاقی است.
۲-۱۶-۵- نظارت و ارزیابی:
برنامه های عملیاتی تحقق اخلاقیات سازمان از حیث اجرا محدود به بخش خاصی ازسازمان نیست بلکه همهی بخش ها در اجرای آن مسئولیت دارند. بخش مدیریت اخلاق به هماهنگی بین بخش ها و واحدهای سازمان و نظارت بر اجرای نیکوی برنامه های عملیاتی می پردازد. ایجاد نظام های نظارتی و مشارکتی نقش اساسی در این میان دارد. اساساً مشارکت طلبی در همهی شئون حرفه ای یک الزام اخلاقی است. در مدیریت اخلاقی این امر اهمیت بیشتری دارد زیرا مشارکت عمومی در سازمان شرط تدوین موفق سند اخلاقی، برنامه های کارآمد و اجرای آنهاست. ارزیابی مستمر، مسئولیت پذیری بخش های مختلف درسازمان، معرفی پیشگامان اخلاق و اعلام نرخ ر شد اخلاقی سازمان از مهمترین وظایف مدیریت اخلاق است. بازنگری در برنامه های ترویج اخلاق حاصل تحلیل وضعیت رشد اخلاقی سازمان است.
۲-۱۶-۶- انگیزش:
ایجاد انگیزه اخلاق ورزی و تقویت درون انگیختگی افراد نسبت به پای بندی به مسئولیتهای اخلاقی از مهمترین وظایف مدیریت اخلاق است. مدیریت اخلاقی باید عزم سازمانی را معطوف به ایجاد اخلاق کند و از این طریق پویایی اخلاق را استمرار بخشد.(قراملکی،۱۳۸۸،ص۱۳۱-۱۲۹)
۲-۱۷- تحلیل مفهوم اخلاق سازمان
مراد از اخلاق رفتار ارتباطی پایدار مبتنی بر رعایت حقوق و یا منافع طرف ارتباط است. براساس این تعریف، اخلاق به نسبت بین دو امر اطلاق می شود: کسی که رفتاری انجام می دهدو کسی یا چیزی که به نحوی هدف آن رفتار قرار می گیرد. طرف ارتباط، حقوقی دارد و صاحب رفتار ارتباطی، در قبال آن حقوق وظایفی دارد. اخلاق برحسب گوناگونی دو طرف این نسبت تنوع می یابد:
کسی، دارای رفتار ارتباطی درون شخصی است، یعنی فردی رفتاری انجام میدهد که خود وی به نحوی هدف رفتار خویش قرار می گیرد. خودشناسی، خود ارزیابی، خود فراموشی، خودکشی، خودافشاگری، اعتماد به نفس، صداقت با خود، خودآزاری، خودفریبی، خودباختگی، خودسازی، خودمحاسبه گری، حفظ اسرار خود، نمونه هایی از رفتارهای ارتباطی درون شخصی اند. برخی از این رفتارها اخلاقی اند و برخی دیگر نه.
اگرکسی در رفتار ارتباطی درون شخصی حقوق خویش را پایمال سازد، رفتارش اخلاقی نیست.
کسی، دارای رفتار ارتباطی بین شخصی است، یعنی فردی رفتاری انجام می دهد که دیگر انسان ها هدف این رفتار قرار می گیرند. رفتار ارتباطی بین شخصی وقتی اخلاقی است که حقوق افراد رعایت شود. امانت داری، صداقت با افراد، رازداری، احترام به افراد، امداد به دیگران، پای بندی به تعهدات، حمایت معنوی ازافراد و وفاداری نمونه هایی از رفتار ارتباطی بین شخصی اخلاقی است. ورود به حریم خصوصی افراد، مردم آزاری، ضرر رسانی، تهمت، دروغ گویی نیز نمونه هایی از رفتار غیراخلاقی در تعامل با دیگران اند اخلاق در تعامل بین شخصی دامنه بسیار فراخ دارد. و شامل حوزه هایی چون خانواده، فعالیت شغلی، تعامل اجتماعی و امثال آنها می شود.
کسی، دارای رفتار ارتباطی برون شخصی است به معنای اینکه فرد در مواجهه با طبیعت و بلکه محیط زیست طبیعی و حیوانی رفتار اخلاقی یا غیراخلاقی دارد. حیوان آزادی، تخریب محیط زیست نمونه هایی از رفتار ارتباطی برون شخصی غیراخلاقی است. وقتی کسی به ریشهی درختی اسید می ریزد، رفتار وی را غیراخلاقی می خوانیم. رفتار ارتباطی فرد با خدا نیز می تواند جهت گیری اخلاقی داشته باشد. مانند حسن ظن به خدا، هر یک ازسه قسم رفتار ارتباطی، می تواند در محیط های مختلفی مانند خانواده، زندگی اجتماعی و محیط شغلی نمودهای گوناگون پیدا کند. به همین دلیل اخلاق کاربردی شاخه های مختلف می یابد. اخلاق در همهی این حوزه های مختلف، اخلاق فردی است. یعنی فرد در تعامل با خویش، دیگران و طبیعت به نحو مسئولیت پذیرانه ای عمل می کند و یا مسئولیت گریز است.
سازمان دارای عملکرد است و زندگی انسان هایی را در محیط درونی و بیرونی خود تحت تأثیر قرار می دهد. سازمان بسیار مؤثرتر از افراد عمل می کند و به همین دلیل می تواند سازنده یا مخرب باشد و حقوق افراد را حفظ و یا پایمال کند. سازمان می تواند عملکرد اخلاقی و یا غیراخلاقی داشته باشد. پس همان گونه که از اشخاص سخن می رود از سازمان اخلاقی نیز می توان سخن گفت. اگر چه تحقیق مسئولیت های اخلاقی سازمان مانند مسئولیت های حقوقی بر دوش مدیران آن است. لذا مدیران را می توان از جهت عملکرد غیراخلاقی سازمان مورد نقد وبازخواست قرار داد(قراملکی،۱۳۸۸،ص۶۲-۶۰)
اهمیت توجه به مباحث اخلاقی توسط مدیران و کارکنان سازمان در دهه های اخیر بسیار زیاد شده است. در این رابطه ذی نفعان سازمان نیزمحرکی قوی به شمار می روند. زیرا ذی نفعان درک کرده اند که تصمیمات داخلی سازمان بر آنان اثر می گذارد و برای حفظ خودشناسی، اعتماد و رقابت اقتصادی، موجب حرکت و ترغیب سازمان ها به سوی توجه به اخلاق و معنویات شده است. هنوز برخی افراد بر این تصورند که سازمان ها نمی توانند در یک زمان هم اخلاقی رفتار کنند و هم سودمند باشند. این تصور نمی تواند درتس باشد، زیرا در ساده ترین دلیل می توان اذعان کرد، رفتار اخلاقی و مسئولانهی سازمان نسبت به جامعه می تواند در بهبود چهرهی عمومی و خوشنامی آنان مؤثر باشد. سازمان هایی که از خوشنامی برخوردارند، دارای سودمندی بیشتری نیز هستند. اخلاق سازمان به چگونگی قرارگرفتن ارزش های محوری همچون؛ امانت داری، صداقت، راستگویی، اعتماد، احترام، عدالت و … درون خط مشی ها، اقدامات و تصمیمات گفته می شود. سازمان به هر میزان به این ارزش های محری قرابت و نزدیکی خود را نشان دهد سازمانی اخلاقی محسوب می شود.
سازمان اخلاقی
ارزش های محوری:
-امانت داری
-صداقت
-درست کاری
-اعتماد
-احترام
-عدالت
-دوری از تبعیض
-و…
سازمان غیراخلاقی
خطمشی اقدامات
خطمشی اقدامات
هدایت به به سوی
عدم هدایت به سوی
نمودار (۱) سازمان اخلاقی و غیر اخلاقی
اخیراً برای توسعهی اخلاق، گسترش منشورهای اخلاق و آموزشهای اخلاق محور در دستور کار سازمان ها قرار گرفته است. در این آموزش ها جزئیات مواردی که کارکنان باید یا نباید انجام دهند، خلاصه و مدنظر قرار گرفته است.
سازمان ها در اندازه ها و بخش های مختلف الزام به تعهد اخلاقی در اقدامات خود را تشخیص داده اند و این امر از طریق سیاست های زیر صورت می گیرد.
یکپارچه سازی (درونی سازی) اخلاق درون ارزش ها و رسالت سازمان
توسعهی منشورهای اخلاقی و دفاتر اخلاقی
ایجاد روش های نوآورانه در آموزش اخلاق
استقرار واحدهای کمکی اخلاق
انجام ارزیابی ها و حسابرسی های عملکرد اخلاقی و به تبع آن اهداء پاداش به رفتارهای اخلاقی و تعیین عقوبت برای رفتارهای غیراخلاقی
ایجاد کمیته های اخلاق و تغییر و اصلاح ساختارهای داخلی برای پیوند اخلاق با سطوح دیگر سازمان. (گیوریان،۱۳۹۰،ص۲۷و۲۵)
۲-۱۸- سازمان های اخلاقی، سازمان های پیش بینی پذیر
سلب اعتماد محیط به سازمان ریشه در خصلتی دارد که آن را پیش بینی ناپذیری سازمان می نامیم.
پیش بینی پذیری همه شئون حرفه ای سازمان را فرا می گیرد و دارای ابعاد متنوعی است از جمله:
تحویل کالا، زمان تحویل کالا، خدمات پس از فروش، اطلاع رسانی، پرداخت خسارت ناشی از عملکرد محیط، پای بندی به قراردادها، حفظ حریم شخصی، حمایت معنوی، رازداری، امانت داری از مهمترین ابعاد پیش بینی پذیری سازمان است که اگر سازمان قابلیت پیش بینی نداشته باشد یا پیش بینی پذیر نباشد آثار زیانبار فراوانی دارد از جمله : بلاتکلیفی محیط، اضطراب و تشویش محیط، سلب اعتماد به سازمان، تخریب رابطه آسان و درست محیط با سازمان، زمینه فساد اداری، مالی و رفتاری در سازمان، نقش های ناشی از واکنش های هیجانی، آسیب پذیری فرهنگی سازمانی، توسعه نیافتگی منابع انسانی، رشد گروه های غیررسمی مخرب، مانع کارآفرینی سازمانی، کاهش رضایت مشتری و فقدان برتری رقابتی، کاهش بهره وری، تسری پذیری به سایر سازمان ها و مانع توسعهی اقتصادی و صنعتی کشور. (فرامرز قراملکی، ۱۳۸۵، ص۹۵).
بنگاه ها در جهان باید رقابت پذیر باشند رقابت گریزی به معنای تلاش در بدست آوردن جایگاه انحصاری موهبتی و نیز رقابت ستیزی به معنای جنگ و تخریب برای برخورداری ضالمانه و زورگویانه از جایگاه انحصاری پاسخگو نیست بلکه تنها راه ماندگاری در جهان رقابتی، رقابت پذیری اخلاقی است. (فرامرز قراملکی، ۱۳۸۵، ص ۱۹۳).
۲-۱۹- نقش قوانین اخلاقی دراخلاق سازمانی
قوانین اخلاقی از منزلت معنوی و جایگاه مؤثری برخوردارند. قوانین اخلاقی به عنوان بالاترین مرجع اخلاقی نقش راهبردی در توسعه و رشد اخلاقی سازمان دارد. برخی از کارکردهای مهم قوانین اخلاقی عبارتند از:
-یک، قوانین اخلاقی منبعی است که به وسیله آن می توان منابع انسانی به ویژه مدیران و رؤسا را بر مسئولیت های اخلاقی سازمان درقبال مراجعان واقف ساخت آموزش مستمر اخلاق براساس سند اخلاقی میسور می گردد.
دو، قوانین اخلاقی نقش مهمی در تدوین برنامه ها و نظامنامه های جامعه در شئون مختلف حرفه دارد. هر سازمانی در هر یک از شئون حرفه محتاج تدوین نظام جامع است. تدوین نظام جامع خود الزام اخلاقی است، زیرا بوسیله آن می توان تبعیض، اعمال سلیقه و آشفتگی را پیشگیری و درمان کرد. الزام دیگر اخلاقی آن است که نظامهای جامع باید جهت گیری اخلاقی داشته باشند و سند اخلاقی سازمان، عمده ترین شاخص در این جهت گیری است.
سه، یکی از شرایط اخلاقی بودن، حصول اطمینان به اخلاقی بودن اقدامهاست و آن در گرو ممیزی اخلاقی تصمیم های حرفه ای است. سازمان های اخلاقی به طور نظام مند در فرایند تصمیم سازی در همه شئون حرفه، به ممیزی اخلاقی تأکید می کنند. مهمترین ترازو در ارزش داوری اخلاقی در سازمان قوانین اخلاقی است.
-چهار، در کسب و کار از مواجهه با تعارضات اخلاقی گریزی نیست. گاهی بین دو اصل اخلاقی تعارض بوجود می آید. به عنوان مثال سازمان بر سردوراهی قرار می گیرد که در مورد قانون اخلاقی “احترام به رازدار بودن و حفظ حریم خصوصی افراد” اقدام آن موجب دروغ گفتن است. در حل تعارضات اخلاقی به وطر کلی محتاج قوانین اخلاقی فراگیر و منسجم هستیم.
- پنج، امروزه گرایش به ارزیابی سالانه عملکرد اخلاقی سازمان مورد توجه بسیاری ازسازمان ها قرار گرفته است. مرجع ارزیابی عملکرد اخلاقی سازمان، قوانین اخلاقی آن است زیرا چنین ارزیابی همان سنجش میزان انطباق عملکرد سازمان با قوانین اخلاقی آن است. شاخصهای ارزیابی از قوانین اخلاقی اخذ می شود.
-شش، مهمترین نقش قوانین اخلاقی تدوین جهان بینی سازمان است. هر سازمان پویا از جهان بینی سازمان برخوردار است. این جهان بینی نقش مهمی در وحدت سازمانی، حمّیت و تعلق به سازمان دارد. جهان بینی هر سازمان ضامن انسجام و ثبات سازمان در عین تحول و پویایی آن است (قراملکی، ۱۳۸۵: ۶۸).
حفظ آثار وعلائم جرم از سوی پلیس از سه حیث اهمیت دارد :
اول اینکه با ثبت و ضبط دقیق آثار وعلائم جرم ارتکابی دستگاه عدالت کیفری به کم وکیف موضوع واقف شده و درک بهتر قضیه یاری خواهد شد .
دوم اینکه استبداد بزه دیده وشهادت های غیر واقع توسط برخی از شهود و مطلعین پیشگیری به عمل می آید .
سوم اینکه از تضییع حقوق بزه دیده جلوگیری خواهد شد. تبانی با شهود و امحاء آثار ودلایل جرم از سوی بزهکار، شریک یا معاون وی عموماً پس از ارتکاب جرم و غیره شروع می شود. از این رو با حق تلقی کردن حفظ آثار و دلایل جرم از سوی پلیس نسبت به بزه دیده این موضوع اهمیتی دو چندان یافته وبه عنوان حقی ملموس تلقی می شود .
در این رابطه ماده ۱۸ ق. آ. د.د. ع. و. ا.ک. به حفظ آلات، ادوات، علایم و دلایل جرم توسط پلیس در جرایم مشهود تاکید کرده و آن را از وظایف اصلی پلیس دانسته است .
کمک گرفتن از اهل خبره برای کشف حقیقت در معاینه محل، دعوت از متخصصین و کارشناسان معتمد و متخصص، کمک گرفتن از متخصصان بیشتر در صورد حدوث اختلاف، ثبت و ضبط دقیق مشخصات بزه دیده متوفی قبل از دخالت پزشکی قانونی، ضبط آلات و ادوات جرم شماره گذاری ومهمور نمودن آنان ، قفل و مهر وموم کردن آثاری که قابل جابجایی نیستند ، همگی از کارهای ضابطین دادگستری در حفظ آثار و علائم جرم می باشد .
در این رابطه اصول ۹ ، ۱۲ و ۱۳ از اصول مربوط به پیشگیری مؤثر از اقدام های غیر قضایی خود سرانه، شتاب زده از طریق بررسی مؤثر این اقدام ها مقرر داشته است تحقیقات باید به سرعت، به شیوه ایی شایسته، دقیق وبی طرفانه صورت گیرد. هدف تحقیقات باید تشخیص هویت بزه دیدگان، جمع آوری دلایل، یافتن شهود، احراز علت، شیوه حمل و زمان ارتکاب جرم و تشخیص هویت و دستگیری مباشرین باشد . حمل ارتکاب جرایم کیفری باید به دقت برسی شود ودلایل دقیقاً جمع آوری و نگهداری گردد .
۲-۱۳- گفتار دوازدهم
۲-۱۳-۱- حق ابراز درد ها ونگرانی ها
یکی دیگر از حق های بزه دیده حق ابراز نگرانی و دردها به ضابطین می باشد . بزه دیده باید حق داشته باشد که نگرانی ودرد های خود را با ضابطین در میان بگذارد با توجه به اینکه ضابطین دادگستری در رأس آنها پلیس اولین مرجع قضایی است که بزه دیده با آن مواجه می گردد و با توجه به وقوع و انجام انواع واقسام بزه در سطح جامعه در مواردی که بزه دیده از لحاظ روحی وروانی مورد اذیت و آزار و بی مبالاتی قرارگرفته است انتظار دارد در مراجعه به پلیس در اولین مرحله جهت آرامش واحساس امنیت و احقاق حق با وی واستماع اظهارات وی توسط ضابط صورت گیرد که باعث آرامش و کم شدن میزان نگرانی بزه دیده شود و در ابن مواقع موجب قوت قلب و تسکین بزه دیده می گردد که پلیس با توجه به روند پرونده های قضایی در چنین مواقعی از اعلام مراحل طولانی قاتونی قضایی در خصوص پرونده بزه دیده خودداری وباید با ابراز همدردی در خصوص احقاق حق و رسیدن به نتیجه به بزه دیده امید دهد.
بزه دیده می تواند گزارش کامل از آثار جرم را در مورد خود را تقدیم ضابطی و دادگاه نماید و چه به صورت کتبی وچه به صورت شفاهی به این صورت است که ضابطین باید اطلاعات و خدمات کافی را در اختیار بزه دیده قراردهند.
ضابطین به دلیل اینکه اولین گروهی می باشند که با بزه دیده برخورد می کنند، پلیس باید به نگرانی ها توجه کرده و باعث تقویت روحیه و دادن انرژی مثبت و همچنین امیدوار کردن بزه دیده به آینده و اینکه خاطر جمع کردن بزه دیده به حمایت از او و دستگیری مجرم سبب روحیه دادن به بزه دیده شوند و بزه دیده احتیاج به این دارد که ضابطین و پلیس به حرف هایش گوش فرا دهندو اینکه نیازمند این است که جامعه، پلیس، مقامات قضایی همگی پشتیبان او باشند و او احساس کند که مورد حمایت است.
در این مورد در ماده ۱۰۰ قانون جدید آیین دادرسی کیفری مقررمی دارد :
این حق را به بزه دیده (شاکی) دادگاه که هنگام تحقیقات و یا معرفی گواهان دلایل خود را نیز اظهار و دعوای ضررو زیان بدهد.
۲-۱۴-گفتار سیزدهم
۲-۱۴-۱-انتقال بزه دیدگان به مکان امن
یکی دیگر از لوازم حمایت از بزه دیدگان انتقال آنان به مکان امن می باشد زیرا ممکن است بزه دیده که مورد بزه واقع شده ممکن است دوباره مورد تهدید و یا حمله از طرف متهم شوند پس در این صورت باید آنها را به مکان امن انتقال داده هر چند همراهی بزه دیده تا مراکز اسکان و اطمینان از امنیت او وظیفه ای است که در ایران جایگاهی ندارد. زیرا اماکنی مانند پناهگاه یا خانه امن برای اسکان بزه دیده در نظر گرفته نشده است .[۲۱]
۲-۱۵-گفتار چهاردهم
۲-۱۵-۱- حق جبران خسارت
ضابطین دادگستری در خصوص جبران خسارت وارد شده به بزه دیدگان مسئولیت دارند که در تحقیقات اولیه کلیه موارد و آثار و علائم و ادوات را در پرونده مربوطه به طور دقیق درج نموده تا در روند پرونده و تسریع در به نتیجه رسیدن بزه دیده و جبران ضررو زیان ورسیدن به حق به بزه دیده کمک نمایند و زیان همان جرم و جرایمی می باشد که به صورت روحی وروانی وعملی و شفاهی به بزه دیده متحمل شده است که در این موارد بزه دیده به صورت مادی ومعنوی و مستقیم وغیر مستقیم پس از جبران خسارت و پس از حمایت ضابط موجب رضایت مندی وی می گردد .
حق بر عهده گرفتن هزینه ای بزه دیده یا همانگونه که بیان شد جبران خسارت بزه دیده از حقوق شهروندی او می باشد و از توجهات سیستم افروز عدالت کیفری در غالب کشور ها نگاه گسترده به حقوق بزه دیدگان است، جبران خسارت بزه دیده به اعمال محازات و زیان ناشی از جرم خلاصه نمی شود بلکه بر اثر این ابعاد روان شناختی، روان پزشکی و لزوم بر عهده گرفتن بار تحمیل آسیب های متعدد جرم بر جبران آن گسترش یافته است[۲۲] .
قانونگذار در ماده ۱۰۷ از قانون جدید آیین دادرسی کیفری به موضوع تامین ضرر و زیان مالی تصریح کرده است و مقرر می دارد :
شاکی می تواند تامین ضررو زیان خود را از بازپرس بخواهد هر گاه این تقاضا مبتنی بر ادله قابل قبول باشد بازپرس قرارتامین خواسته صادر می کند همچنین در تبصره آن آمده است چنانچه با صدور قرارتامین خواسته اموال متهم توقیف شده باشد بازپرس مکلف است هنگام صدور قرار تأمین کیفری این موضوع را مد نظر قراردهد .
همچنین در ماده ۱۰۸ قانون مذکور مقرر گردیده است که در صورتی که خواسته شاکی عین معین نبوده یا عین معین بوده اما توقیف آن ممکن نباشد بازپرس معادل مبلغ ضرر وزیان شاکی را از سایر اموال ودارایی های متهم توقیف می کند .
علاوه بر خسارت های مادی مستقیم دیگر خسارت های غیر مستقیم نیز به بزه دیده تحمیل می شود مانند گرفتن مرخصی، از دست دادن جایگاه اجتماعی ، ناتوانی دائمی ویا ناقص وهمچنین آسیب های روانی و عاطفی در کنار آسیب های مستقیم و غیر مستقیم بر بزه دیده وارد می شود که این آسیب ها و.درد ها و رنج های عاطفی به عنوان خسارت معنوی شناخته می شود همچنین حفظ تمامیت جسمانی بزه دیده در مقابل دیگران تکلیفی برای جامعه برحقی امکان پذیر اوست و جبران خسارت در مورد آسیب های روانی و اجتماعی تا آنجایی که امکان پذیر است باید جبران گردد.
فصل سوم
بررسی مسئولیت ضابطین دادگستری در حمایت از متهمین
۳-۱-مقدمه
حاکمیت قانون ایجاب می کند که همه شهروندان در سایه اصل برابری از امتیازات صیانتی مقتضی در زمینه پاسداشت حقوق خود برخوردار باشند در این میان متهم یکی از ضعیف ترین و آسیب پذیرترین چهره های شهروندی در برابر ضابطین و نظام قضایی یک از بارزترین مظاهر قدرت عمومی دارد تا حقی به ناروا از ذیحقی گرفته نشود.
متهم تحت نظر که هیچ گونه اتهامی علیه او ثابت نشده متهمی است که از کرامت انسانی و اجتماعی برخوردار بوده و به هیچ بهانه ای حتی پر اهمیت بودن اتهام وی نباید حقوق طبیعی وی نادیده گرفته شود و حفظ کرامت و حرمت متهم به عنوان عضوی از شهروندان جامعه وظیفه همگان به ویژه پلیس و ضابطین دادگستری است که باید مورد توجه ویژه قرارگیرد .
ضابط دادگستری به سبب تعامل مستقیم و مستمر با شهروندان نقش اساسی در چرخه عدالت کیفری دارد حفظ امنیت و رعایت حقوق شهروندی افراد جامعه پس از مایحتاج اولیه انسانی در درجه نخست اهمیت قراردارد و حقوق شهروندی متهم از جمله مواردی است که کوچکترین مسامحه نسبت به آن مرحله کشف جرم و تحقیقات مقدملاتی مرجع تضییع آزادی های اساسی و در مواردی زمینه نقض حقوق او را فراهم می آورد.
نقض حقوق متهم تحت نظر منتج به ظلم خواهد شد چرا که حداقل قدرت دفاعی متهم تقلیل می یابد و شخصی که نداند و نتواند از حقوق خویش دفاع کند مورد ظلم واقع می شود و بدیهی است آنچه ضروری به نظر می رسد این است که در مرحله تعقیب و تحقیق صدور حکم و اجرای مجازات باید تمام حقوق او به عنوان یک شهروند در کمال دقت رعایت شود .[۲۳]از جمله حقوقی که متهم دارد و ضابطین دادگستری باید آن را رعایت کنند حق تفهیم اتهام، ثبت هویت متهم ، حق سکوت متهم، به کار گیری اصول و شیوه های قانونی در تحقیقات، حق داشتن وکیل، حق درخواست معاینه توسط پزشک، منبع شکنجه و …..می باشد.بنابراین تحقیق و تبیین مفهوم حقوق آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است که در ادامه به آن می پردازیم .
۳-۲-مبحث اول : مسئولیت ضابطین دادگستری در رعایت حقوق متهم
۳-۲-۱-گفتار اول : جرم مشهود
دستگیری عبارت است از متوقف کردن یا محروم کردن موقت آزادی آمد و شد هر شخص مظنون یا متهم به ارتکاب جرم است (بازداشت پلیس یا نگهداری تحت نظر اختیاری است که به موجب قانون به ضابط دادگستری داده شده تا کسانی را که در جرائم مشهود یا ضمن تحقیقات و یا اطلاع مقام قضایی برای مدت محدود نگهداری کنند.[۲۴]
اگر چه در قانون آیین دادرسی کیفری سابق (مصوب ۱۲۹۰) قانونگذار به صراحت اختیار تحت نظر قراردادن متهم را به ضابطین دادگستری نداده بود اما از مفاد ماده ۲۲ و ۲۳ قانون مرقوم چنین برداشت می شود: که کمیسرهای نظمیه به عنوان یکی از ضابطین دادگستری در صورت وقوع جرم مشهود[۲۵] می توانند متهم را توقیف کنند.[۲۶] و رویه عملی آن مقطع زمانی نیز برهمین اساس بوده است با تغییر در قانون آیین دادرسی کیفری و تصویب قانون مصوب ۱۳۷۸ در ماده ۲۴ آن آمده است : چنانچه در جرایم مشهود بازداشت متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد می توانند متهم را تحت نظر نگهداری کنند که آنچه از این مواد مستفاد می شود این است که اختیار تحت نظر قراردادن در جرائم مشهود به ضابطین دادگستری و پلیس داده شده است هر چند که آوردن عبارت است از بازداشت و تحت نظر با هم منافات دارد.
ماده ۲۴ ق.آ.د. د. ع و انقلاب در امور کیفری مصوب (۱۳۷۸) مقررمی دارد: چنانچه در جرایم مشهود بازداشت متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد موضوع باید با ذکر دلیل بلافاصله کتباً، به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر تا مدت ۲۴ ساعت می توان متهم را تحت نظر نگهداری نمود و در اولین فرصت باید مراتب را جهت اتخاذ تصمیم قانونی به اطلاع مقام قضایی برسانند مقام قضایی در خصوص ادامه بازداشت و یا آزادی متهم تعیین تکلیف می کند.
در این خصوص ماده ۴۶ قانون آیین دادرسی کیفری جدید با تغییراتی نسبت به ماده ۲۴ قانون قبلی مقرر می دارد: ضابطین دادگستری مکلفند نتیجه اقدامات خود را فوری به اطلاع دادستان برسانند چنانچه دادستان اقدامات انجام شده را کافی ند اند و می تواند تکمیل آن را بخواهد ،در این صورت ضابطین باید طبق دستور دادستان تحقیقات و قانون را برای کشف جرم به عمل آورند اما نمی توانند متهم را تحت نظر نگه دارند چنانچه در جرایم مشهود نگهداری متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد .
حسن قانون جدید قانون آیین دادرسی کیفری این است که تاسیس حقوقی تحت نظر را صریحاً به رسمیت شناخته و از بکار گیری الفاظ بازداشت یا زندان خود داری نموده و میان آنها قائل به تفکیک شده است . بنابراین به طور کلی می توان گفت اجازه تحت نظر قرار دادن متهم به ضابطین در نظام کیفری ایران سابقه طولانی و امروزه هم جریان دارد.علاوه برآن بند ۱ ماده واحده قانون احترام به آزادی های مشروع و حفظ حقوق شهروندی مقررمی دارد: کشف و تعقیب جرایم و اجرای تحقیقات و صدور قرارهای تامین و بازداشت موقت می باید مبتنی بر رعایت قوانین و یا حکم و دستور قضایی مشخص و شفاف صورت گیرد و از اعمال هر گونه سلایق شخصی و سوء استفاده از قدرت و یا اعمال هر گونه خشونت و بازداشت های اضافی و بدون ضرورت اجتناب شود شاید این طور به ذهن آید که منظور قانونگذار از عبارت بازداشت های اضافی و بدون ضرر در بند ۱ یاد شده این باشد که پلیس از حد و اختیارت خود تعرض کرده و متهم را پیش از حدود قانون بازداشت نموده است ولی حقیقت این است که تفاوت ظریفی بین این دو وجود دارد.
منظور ازبازداشت غیر قانونی این است که پلیس مجوز قانونی برای بازداشت را ندارد و بازداشت متهم برخلاف قانون صورت پذیرفته است در صورتی که منظور قانونگذار از بازداشت اضافی و بدون ضرورت آن است که ظواهر قانونی رعایت شده و پلیس براساس قانون متهم را بازداشت نموده است اما عملاً نیازی به بازداشت متهم و یا ادامه آن نبوده است.
همچنین برابر اصل ۳۲ قانون اساسی: در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل کتباً به متهم ابلاغ تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مرجع قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد.
حق تفهیم اتهام
حق تفهیم اتهام به عنوان یکی از حقوق اساسی در نظام کیفری ایران از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ و قانون آیین دادرسی کیفری جدید مورد توجه قرارگرفته است و پلیس مکلف است که در صورت ضرورت و تحت نظر قراردادن متهم، باید اتهام به وی تفهیم و بالغ شود و این امر باید قبل از تحت نظر قراردادن وی صورت گیرد تا فرد قبل از سلب نوعی آزادی از او در جریان علت اتهام و تحت نظر قرارگرفتن خود قرارگیرد و ممکن است پس از تفهیم اتهام دلائل و مدافعاتی از سوی متهم ارائه گردد که حاکی از بی گناهی او باشد و لذا ضرورتی به تحت نظر قرارگرفتن متهم و تحت تعقیب قرارگرفتن وی نباشد.[۲۷]
تفهیم اتهام یعنی اینکه متهم قبل از شروع تحقیقات مقدماتی به صورت مکتوب و یا استناد از اصل ۳۲ قانون اساسی از ماهیت اتهام خود مطلع می گردد تا بدین وسیله بتواند وسایل دفاع مناسب را تهیه نماید، منظور از تفهیم اتهام این استه متهم از موضوع جرم و یا جرائم انتسابی به خود و کلیه دلایل و مستندات آن آگاه شود تا بتواند آگاهانه از خود دفاع کند ،نمیتوان از انسان انتظار داشت که در برابر جرم ناشناخته و دلایل غیر معلوم از خود دفاع کند و پاسخگو باشد.[۲۸]
لازمه حمایت از حق دفاع متهم در دفع یا رد اتهام روا یا ناروا کم به او دست داده اند و نیز رعایت اصل برائت در این فرایند دادرسی آگاهی را از موضوع اتهام و دلایل آن است زیرا جهل نسبت به موضوع و دلایل اتهام موجب خدشه به حقوق و آزادی های فردی به ویژه دفاع و نقض برائت است.[۲۹]
تفهیم اتهام نقطه فرایند دادرسی کیفری و دفاع متهم است از جمله حقوق بنیادی دفاعی متهم به شمار می رود و حق بنیادی است از این جهت که دفاع متهم در برابر اتهام یا اتهامات مطروحه یا منتسب به وی و غیر الزوم انکار آن در گرو آگاهی متهم از این اتهام یا اتهامات است کیفیت دفاع متهم با میزان اطلاعات و آگاهی او از اتهام و دلایل آن تناسب دارد.[۳۰]
اهمیت تفهیم به حدی است که مورد توجه اعلامیه های حقوق بشر و قوانین اساسی و عادی اکثر کشورها قرار گرفته است به موجب بند ۵ ماده ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده ۱ قانون مسئولیت مدنی و همچنین اصل ۱۷۱ قانون اساسی هر متهمی که به طور غیر قانونی دستگیر یا بازداشت شده باشد حق دارد جبران خسارت خود را از مرجع ذیربط بخواهد.
ماده ۴۶ قانون آیین دادرسی کیفری جدید ۱۳۹۲ مقررمی دارد: چنانچه در جرایم مشهود نگهداری متهم برای تکمیل تحقیقات ضروری باشد، ضابطین باید موضوع اتهام و ادله آن را بلافاصله و به طور کلی به متهم ابلاغ و تقهیم نمایند.
با رعایت به مواد فوق اولین اقدامی که ضابطین پس از دستگیری متهمان (در جرایم مشهود) انجام می دهند تفهیم اتهام است رعایت حقوق شهروندی متهم ایجاب می کند ضمن ابلاغ اتهام انتسابی از سوی ضابطین این اتهام به روشی که متهمان گوناگون از لحاظ تقهیم اتهام توسط ضابطین (پلیس) انجام شود.
ماده ۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ مقررمی دارد: در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود.
ویژگی های حق تفهیم اتهام
الف) فوری بودن تفهیم اتهام
ب) کلی بودن تفهیم اتهام
ج) مستدل بودن تفهیم اتهام
د) صریح بدون تفهیم اتهام
الف) فوری بودن تفهیم اتهام