۴-۳- معشوق مرد است یا زن؟
معشوق شعر غنایی ادب فارسی موجودی است کلی که حتی نمی شود تشخیص داد که مرد است یا زن؟ «فردیت» در شعر این دوره وجود ندارد، معشوق موجودی است قدسی و دست نیافتنی و ظالم و جابر و خونخوار… در دوره صفویه، معشوق کمی از آن حالت کلیت بیرون می آید و دست کم، می توان اشاره ای یافت که مثلاً معشوق چشم سبز دارد یا سیاه، علت آن هم انتقال شعر فارسی به هند و رفت و آمد اروپایی های دارای مو بور و چشم زاغ به کمپانی هند شرقی است. شعر دوره صفویه کم کم به طرف فردیت معشوق می رفت.(شفیعی کدکنی، ۱۳۵۹: ۲۶و۲۷).
در تغزل معشوق غالباً مرد است، این نسبت شعری یا حقیقت اجتماعی هرچه که باشد در غزل فارسی نیز کاملاً دیده می شود؛ به طوری که در غالب موارد، معشوق غزل فارسی زیبا جوان نوخطی است. (شمیسا، ۲۵۵:۱۳۸۶)
در شعر مکتب وقوع و واسوخت معشوق آشکارا مرد است. خیلی ها به دست معشوق مذکر خود کشته شده اند، میرزا ابراهیم ادهم کاشانی در ۹۶۹ در تبریز به دست جوانی که معشوقش بود به قتل رسید. برخی از متصوفه معاشرت با زن را دون شأن خود می دانسته اند. این است که به طور کلی معشوق مرد را بر زن ترجیح نهاده اند. در عصر تغزل معاشیق همان ترکان سپاهی بوده اند که گاه از دست عشاق لجوج به جان می آمدندو آنان را با تیر و خنجر می کشتند.(شمیسا،۱۳۸۶: ۲۵۶و ۲۵۷).
صائب تبریزی بزرگترین شاعر سبک هندی در بسیاری از اشعار خود با توصیفاتی مانند نوخط بودن و نهی از تراشیدن موی صورت، به مذکر بودن معشوق اشاره کرده است. همچنین در چند غزل با مورد خطاب قرار دادن معشوق با ترکیبات نازنین پسر و شیرین پسر به صورت مستقیم و آشکار این امر را بازگو کرده است
به بوسه ای دل ما شاد کن در آخر حسن که وقت ما و تو ای نازنین پسر تنگ است
(صائب تبریزی، ۲۷۸:۱۳۸۹)
از جمله دلایل که معشوق مرد بر زن ارجحیت داشته است:
۱- زن از اجتماع دور بود و فقط مردان بودند که در اجتماعات و کوچه و بازار با یکدیگر در تماس بودند.
۲- غلام به جهت صله بخشیدن و خرید و فروش برده زیاد بود و غلامان ترک بسیار زیبا بودند.
۳- کنیزان نیز به دلایل اجتماعی و آئینی نمی توانستند در حکم ساقی و نظایر آن باشند و آنان هم مانند زنان غالباً در اندرونی ها و حرمسراها و به طور کلی خارج از سطح فعال جامعه می زیستند.
۴- لشکرکشی های طولانی باعث می شد مردان با یکدیگر محشور باشند. (شمیسا، ۱۳۸۶: ۵۳ ،۵۴ ).
۴-۴- نقش معشوق در دوره های ادبی
در دوره های اول یعنی هم زمان با سبک خراسانی، غزل و اشعار عاشقانه شعر کهن فارسی ساده و واقع گرایانه است. از تکلف های لفظی آزاد است و فهم آن نیاز به امعان نظر و دقت بسیار ندارد. میان معنای تحت اللفظ و معنای اصلی فاصله کم است. هنوز تصنع و پیچیدگی های فضل فروشانه شعر فارسی را مصنوع نکرده است و به همین علت ها شعر بی تکلف و تشبیهات و اوصاف ساده و استعاره ها انگشت شمار است. اغراق، ایهام و خیال پردازی در شعر کمتر راه یافته است.(دانشور،۱۳۷۵ :۲۴۹)
زیبایی طبیعی و وصف آن به صورت ساده و طبیعی انجام گرفته، تا آن جا که گویی معشوق شاعر- عاشقان دوران سامانی و غزنوی- شخص معینی است. چنین معشوقی عشقی را برانگیخته است که طبیعی و مادی و حتی گاه سطحی است.(دانشور،۲۴۹:۱۳۷۵)
بنابر این اشعار عاشقانه دوران سامانی، غزنوی و اوایل سلجوقی بیش از آنچه شرح غم فراق، درد هجران و شکایت از جفای یار باشد، شرح زیبایی محبوب و انعکاس عشق شادمانه عاشق است. مانند اشعار رودکی. اواخر قرن ۵ و اوایل قرن ۶ مظاهر و اوصاف عشق متعالی عرفانی نه تنها در غزل ها و داستان های عارفانه بلکه در غزل ها و داستان های عاشقانه هم تجلی کرد.(همان:۲۵۱)
در اواخر قرن ۶ ضعف بسیار در شعر بوجود آمد و تصنع جای سادگی، طبیعی بودن و راست رویی دوران اولیه شعر فارسی را گرفت. ترکیب ها و استعاره های خاص و تشبیهات پیچیده، مشکل و بدیع از جانب شعرا مخصوصاً خاقانی دروصف معشوق به کار رفت. شکی نیست که این چنین معشوقی بر ناز خود می افزاید و ناامیدی و اندوه عاشق بیشتر می شود. در قرن۷ عشق با همه جانسوزی و شیفتگی بی نهایت، کم کم به صورت اکسیر و کیمیا درآمد که مس وجود آدمی را چه عارف و چه غیر عارف به زر ناب تبدیل می کرد و گرچه از تن عاشق می کاست، جانش را می نواخت، اما هر چه عاشق مفتون تر شد، معشوق بر ناز، کرشمه و غمزه ی خود افزود و زیبایی اش با لطافتی اغراق آمیز و معنوی قرین گردید و تشبیهات عرفانی برای وصف او به کار رفت. گل رویش از چشمه ی کوثر سیراب شد. جایگاهش فردوس اعلی گردید و خلاصه، معشوق قرن۷ نمونه ی کاملی از یک بوستان روحانی شد.( دانشور،۱۳۷۵: ۲۵۶-۲۵۵ )
به طور کلی قبل از قرن ششم هم زمان با سبک خراسانی که تغزل رواج داشته است، معشوق بسیار پست و حقیر بوده است. در واقع حکم برده ی شاعر را داشته است ولی بر اثر تحول غزل، اندک اندک معشوق مقام شایسته ی خود را باز می یابد؛ به طوری که در غزل عهود اولیه و وسطای عراقی (قرون ۷ و ۸)، معشوق دارای مقامی متعادل است و در قرن های بعد (سبک هندی)، مقام معشوق بسیار بالا می رود؛ به طوری که شاعر یا عاشق آرزو می کند که سر در قدمش به خاک نهد یا جان در راه او از دست بدهد. (شمیسا، ۱۳۸۶ :۲۵۳و۲۵۴).
فصل پنجم
بررسی گونه ی ادبی سراپا
در دیوان ریاضی یزدی
گونه ادبی سراپا در دیوان ریاضی یزدی
شیوا ترین اشعار سرایندگان، سخنانی است که در وصف عشق، معشوق، جلوه های طبیعت و… است، زیرا شعر بهترین زمینه برای پروردن احساسات شاعرانه است. شاعران بیش از دیگران مردم را شیفته ی سخنان خود می کنند و اگر شاعر خود دلباخته باشد ، بیانش صادق تر و به حقایق نزدیک تر خواهد بود.
وصف معشوق از کهن ترین مضامین ادب دری است. این مضمون از آغاز پیدایش زبان فارسی از مضامین مهم و متداول ادبیات بوده است. وصف و توصیف زیبایی معشوق در همه ی آثار منظوم و منثور ادب فارسی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است. به جرأت می توان گفت که در میان تمام اوصاف، توصیف جمال معشوق بیشتر از وصف طبیعت، مدح پادشاهان و امرا بوده است. یکی از این سرایندگان مرحوم ریاضی یزدی است که ضمن سرودن اشعار ناب به وصف زیبایی های اندام معشوق پرداخته است. اکنون برای هر یک از اندام های معشوق(سراپا) در دیوان ریاضی یزدی نمونه هایی را ذکر کرده، آن ها را با توجه به صور خیال و علم بدیع بررسی می کنیم.
۵-۱- توصیف اندام ها به صورت مجزا
در این بخش، ابتدا ابیات از لحاظ صور خیال مورد بررسی قرار می گیرد. هر نکته بدیعی در اولین کار برد توضیح داده می شود. در صورت تکرار نکات، نوع آن ذکر خواهد شد.
۵-۱-۱- زلف
زلف از جهت رنگ، درخشندگی، براقی، پیچ و خم، درازی و خوشبویی مورد توجه شعرای پارسی زبان قرار گرفته است و برای وصف آن تقریباً بیش از تمام بدن تشبیه و استعاره به کار برده اند. اوصافی که در زبان فارسی برای گیسو و قسمت های محتلف زلف به کار رفته، بی شمار است و اگر کسی اشعار غنایی و غزلیات فارسی را بررسی کند، به این نکته بر می خورد که به زلف مخصوصاً توجه ویژه ای شده است.
در روزگار قدیم با مشک و عنبر و دیگر مواد خوشبو، زلف را معطر می کرده اند. در عوالم شاعرانه نیز شعرای ایرانی برای وصف خوشبویی و سیاهی زلف از مشک، عنبر، غالیه و عود کمک گرفته اند و شکی نیست که به لغات مزبور اکتفا نکرده و با آن ها اوصافی ساخته اند. نافه نیز که مشکدان است،گاهی به جای مشک به کار رفته و با زلف همانندی کرده است و نافه ی زلف ترکیبی از نوع اضافه ی تشبیهی است که در ادبیات فارسی غالباً استعمال شده است.(دانشور، ۳۴۰:۱۳۸۹ )
زلف او دست درازی می کرد با صبا شوخی و بازی می کرد
(ریاضی یزدی، ۳۵۲:۱۳۷۵ )
شاعر زلف معشوق را انسان فرض کرده و عمل دست درازی، شوخی و بازی کردن را به او نسبت می دهد. در واقع آرایه ی تشخیص بکار می برد و می توان به آن انسانوارگی یا انسانواره یا جاندار پنداری و نظایر آن گفت و در فارسی به تشخیص ترجمه شده است.(شمیسا، ۶۹:۱۳۹۲) دست درازی کنایه از ستم کردن، از حد خویش تجاوز کردن(عفیفی، ۹۷۰:۱۳۷۵) زلف معشوق با باد صبا، همبازی شده و شوخی می کند. باد صبا، بادی است که از جانب شمال شرقی می وزد، و آن باد خنک و لطیف است؛ باد برین، باد مشرق، باد پیش.(معین، ۱۳۶۴: ذیل واژه)
بگو به باد صبا دست خود کند کوتاه که امشب آن سر زلف بلند، مال من است
(ریاضی یزدی،۱۵۰:۱۳۷۵)
دست کوتاه کردن از چیزی کنایه از جلوگیری، پرهیز دادن، محروم و بی نصیب کردن.(عفیفی، ۹۷۹:۱۳۷۶) زلف بلند، موصوف و صفت است. شاعر با بهره گرفتن از آرایه ی تشخیص باد صبا را انسان فرض کرده است. هرگاه شاعران و نویسندگان، صفات و نسبت هایی را به اشیا یا حیوانات می دهند که آن صفات و نسبت ها ویژه ی انسان است تشخیص می گویند.(صادقیان،۱۷۷:۱۳۸۷ )
پیک صبح آمد و از دوست سلامی دارد وز دل گم شده در زلف پیامی دارد
(ریاضی یزدی،۱۵۷:۱۳۷۵)
پیک صبح اضافه ی تشبیهی و دل گم شده موصوف وصفت است. هنگام صبح به جهت این که همه جا روشن و مشخص می شود، به پیک، که با خبر دادن نگرانی را از بین می برد، تشبیه شده است.
آشفته کرد زلف خود و روزگار من با زلف خود چه کرد که در حقَ ما کند
(همان: ۱۶۴)
شاعر معتقد است که معشوق زمانی که زلفش را آشفته کند، عاشق را گرفتار و آشفته می سازد.
باد آورده از آن خرمن زلف این همه مشک که در قلب فضاست
(همان: ۲۰۱)
خرمن زلف اضافه ی تشبیهی، ووجه شبه انبوهی، است. و بوی مشکی که در فضاست از زلف معشوق است.
دلم که طایر قدسی است از بهشت آمد که تا شبی سر زلف تو آشیانه کند
(همان: ۱۶۵)
شاعر با بکار بردن تشبیه بلیغ دل را به طایر قدسی مانند کرده است. طایر: پرواز کننده، پرنده، جمع: طیور، طایر قدسی: فرشته، ملک.(معین، ۱۳۶۴ : ذیل واژه)
نه آن پایی که همچون سایه آیم پا به پای تو نه آن دستی که همچون شانه در زلف توآویزم
۷۲ : Sender to Receiver Information
BEST REGARDS.
—————————————Message Trailer————————–
{CHK: 1DCA5B74F96D}
PKI Signature: MAC-Equivalent
* End of Message*
۶۵
مبحث یازدهم- نقش اسناد در اعتبارات اسنادی
براساس نظریه رعایت دقیق مفاد اعتبار، بانک حق دارد اسنادی را که از طرف فروشنده ارائه می شود و متضمن تمامی مشخصات مذکور در اعتبار اسنادی نیست رد کند. اما بانک ملزم نیست ورای این امر کاری انجام بدهد و نباید هم انجام بدهد به ویژه بانک ملزم نیست خود را درگیر ارزش و اهمیت اسنادی کند که به بانک فقط دستور دریافت آنها داده شده است. حتی اگر ارزش حقوقی این اسناد قابل خدشه باشد، این اسناد که در فرمهای مقرر تهیه شده اند ممکن است دارای نوعی ارزش تجارتی برای خریداران بوده و همانطور که «قاضی دولینگ» گفته است:
«این برعهده بانک نیست که استدلال کند وزن، اندازه ، علائم، تعداد، کیفیت، محتویات و ارزش کالاها منطبق با متن اعتبار می باشد یا خیر.»[۱۲۳]
۱۱-۱-۲- اختلاف و ابهام در اسناد
مولفین حقوق تجارت بین الملل در زمینه اختلاف و ابهام در اسناد و بروز مغایرت دو مورد را از یکدیگر تفکیک می کنند: ممکن است ابهام در دستوراتِ مربوط به یک اعتبار اسنادی که از سوی مشتری صادر می شود وجود داشته باشد و یا ممکن است اسناد ارائه شده به بانک دارای ابهام باشند. اگر دستورات مربوط به گشایش اعتبار مبهم باشد، بهترین رویه برای بانک تقاضای توضیح و ابهام زدائی است.
هرگاه بانک تصمیم به رد اسناد داشته باشد، بایستی موارد ابهام و اختلاف موجود در اسناد را در اعلامیه ی رد، مشخص سازد. دلیل این امر این است که ذینفع اعتبار، فرصتی برای رفع نقص داشته باشد و هرگاه اسناد به وسیله بانک گشاینده اعتبار، رد شوند بانک مذکور مکلف است مراتب را فوراً با بهره گرفتن از راه های مخابراتی و در صورت عدم امکان استفاده از این راه ها با دیگر وسایل سریع ارتباطی، به بانک ابلاغ کننده اطلاع دهد و نیز لازم است اسناد را در اختیار بانک مزبور قرار دهد.
۶۶
تصور بر این است که بانک گشاینده اعتبار و بانک ابلاغ کننده و بانک تائید کننده(در صورتی که اعتبار اسنادی از نوع غیرقابل برگشت و تائید شده باشد) دارای فرصتی متعارف برای بررسی اسنادی می باشد که متضمن موارد ابهام و اختلاف است.
۱۱-۲-۲- یکپارچگی اسناد متعدد
دستورات مربوط به یک اعتبار اسنادی، معمولاً این است که بانک مبلغ اعتبار را براساس ارائه اسناد و مدارک بصورت یکجا پرداخت نماید.
در صورتی که دستورات صادره به بانک خلاف آن را تصریح نکرده باشد، کافی است کلیه اسناد حمل با یکدیگر و بصورت مجموعی، متضمن کلیه جزئیاتی باشد که به بانک به عنوان وکیل اعلام می شود و ضرورتی ندارد که هر سند بصورت جداگانه در این مجموعه یا واحد کل، مشتمل بر همه جزئیات باشد. فی المثل کالاها بایستی در فاکتور یا صورتحساب تجاری، کاملاً و براساس دستورات صادره توصیف شده باشند. ولی توصیف کلی آنها در سایر اسناد، کفایت خواهد نمود. این قاعده در بند ج ماده ۱۸ از مقررات متحدالشکل به چشم می خورد.
بند ج ماده ۱۸ می گوید:
«مشخصات کالا در سیاهه های تجارتی باید با مشخصات تعیین شده در اعتبار مطابقت داشته باشد. در سایر اسناد ممکن است کالا بدون اینکه با مشخصات تعیین شده در اعتبار مغایر باشد، بطور کلی توصیف گردد.»
در حقوق انگلیس، رای صادره در دعوی میدلند بانک بطرفیت سیمور به پیروی از قاعده مندرج در ماده فوق الذکر صادر شده است. در این دعوی یک تاجر انگلیسی مقداری پر اردک از فروشندگان هنگ کنگی براساس سی اند اف[۱۲۴] هامبورگ خریداری می کند. دستورات صادره به بانک این معنی را افاده می نمود که اسناد حمل می بایستی بیانگر «حمل کالاها از هنک کنگ به هامبورگ» باشد و تحت عنوان «وصف، کمیت، قیمت» چنین گفته شده بود: «پر اردک هنک کنگی با ۸۶% تمیزی، ۱۲ عدل، هر عدل به وزن تقریبی ۱۹پوند.»
۶۷
در بارنامه از کالاهای موصوف بصورت صرفاً ۱۲ عدل پر اردک هنگ کنگی توصیف بعمل آمده بود ولی کلیه اسناد دیگر مثل صورتحسابهای تجارتی وقتی با هم ملاحظه می شدند، متضمن یک توصیف کاملی از کالاها بودند. فروشنده اقدام به حمل کالاهای بی ارزشی نمود و خریدار متعاقباً چنین ادعا نمود که بانک حق نداشته بر مبنای اعتبار اسنادی او را بدهکار نماید. زیرا بارنامه مشتمل بر توصیف کاملی از کالاها نبوده است.
قاضی «دولینگ» این ادعای خریدار را رد نمود و چنین نظر داد که بانک مفاد وکالتنامه را کاملاً رعایت کرده است.[۱۲۵]
۱۱-۳-۲- همبستگی اسناد
بشرحی که گذشت در حالیکه نوعی اغماض در توصیف کالاهای مندرج در اسناد به غیر از فاکتور (صورتحساب تجاری) مجاز شناخته شده است، قاعده حکایت از این دارد که کلیه اسناد ارائه شده به بانک باید صراحتاً و بدون هیچگونه ابهامی مربوط به کالاهای واحدی باشند و به عقیده برخی، مساله «شناسایی» کالاها با «توصیف» آنها در اسناد، فرق می کند. به عبارت دیگر اگر اسناد به واسطه یک ارجاع صریح به کالاهای واحدی به هم وابسته نباشند، ارائه اسناد یک ارائه نامناسب و نامطلوب خواهد بود ولی ضرورتی ندارد که اسناد، خود از طریق ارجاعات دو جانبه به یکدیگر مرتبط باشند.
۶۸
در دعوایی مربوط به خرید و فروش شکر، در دستورات مربوط به اعتبار اسنادی چنین قید شده بود که گواهی مبدا یک مرجع ذیصلاح و مجموعه کاملی از بارنامه دریایی مشعر بر اینکه حمل از یکی از بنادر جامعه اقتصادی اروپا به مقصد جیبوتی از طریق ترانزیت یمن باشد، ضروری است. بارنامه های دریایی موید این معنی بودند که حمل به وسیله کشتی «مارخور یا کشتی جایگزین دیگر» انجام گرفته است و اسناد دیگر حکایت از این داشتند که حمل از طریق «حمل و نقل مختلطی به مقصد بندر جیبوتی از طریق ترانزیت یمن» صورت پذیرفته است.
دادگاه تجدیدنظر چنین اتخاذ تصمیم نمود که هرچند شرایط مربوط به توصیف کالاها به نحوی به عمل آمده است که با بند ج ماده ۴۱ مقررات متحدالشکل مطابقت دارد ولی همبستگی میان بارنامه ها و گواهی مبدا را فاقد است و به عبارت روشن تر قید «کشتی مارخور یا کشتی جایگزین دیگر» ممکن است کشتی دیگری را شامل گردد و در نتیجه به یک محموله دیگر شکر مربوط گردد.
هرچند تصمیم دادگاه تجدیدنظر به اتفاق آراء اتخاذ شده است، ولی به عقیده برخی از تصمیم متخذه چنین برداشت می شود که در دعوی مطروحه، همبستگی اسناد از طرف دادگاه در مفهوم خیلی مضیقی به کار گرفته شده است.[۱۲۶]
۶۹
مبحث دوازدهم- نقـش اعتـبارات اسـنادی در تسهیل و تضمین معاملات تجاری بین المللی
بازرگانی بین المللی ماهیتی متفاوت از بازرگانی داخلی دارد؛ زیرا طرفین معامله ی بین المللی در کشورهای مختلف اقامت یا فعالیت دارند و انجام معامله و تهیه کالا یا انجام خدمات از یک سو مستلزم رعایت قوانین محلی و متبوع طرفین معامله خواهد بود و از طرف دیگر در این معاملات طرفین نیازمند خدمات بانکها، شرکتها و مؤسسات بیمه، حمل و نقل، انبارداری، گمرک و غیره میباشند که لازمه انجام آن رعایت قوانین و مقررات و محدودیتهای خاصی میباشد. ازاینرو روابط طرفین معامله در تجارت بین المللی از پیچیدگی ویژهای برخوردار است.
از آنجا که اشراف به عرف و قوانین همه کشورها برای هیچ بازرگانی با همه امکاناتی که در اختیار دارد ممکن نیست و این وضعیت در موارد فراوانی باعث ایجاد موانع و دشواریهایی است که بازرگانان بین المللی را از فعالیت باز میدارد و رکود مبادلات تجارتی را بدنبال دارد، بازرگانان بین المللی برای از میان برداشتن این مشکلات و موانع، عادات و رسوم تجارتی را معمول داشته و فعالیتهای خود را براساس آن تنظیم و تطبیق نمودهاند.
از آغاز قرن بیستم و با ایجاد تحولات سیاسی و اقتصادی در جامعه بین المللی، روابط و مناسبات تجارتی اهمیت ویژهای یافت و به موازات گسترش روابط تجاری بین المللی، عادات و رسوم تجارتی نیز متداول گردید و به مرور زمان رویههای یکنواختی ایجاد شد که بعدها به صورت قواعد عرفی الزامآور، جایگاه ویژهای در روابط بازرگانان بین المللی به خود اختصاص دادند.
با عنایت به اینکه در عرصه تجارت، رواج عادات و رویههای عرفی بر تدوین قوانین و مقررات پیشی داشته است و قواعدی که وضع گردیده، عمدتاً در جهت تدوین روش های عرفی صورت گرفته و عند الاقتضاء اصلاحات و تغییراتی در آن ایجاد گردیده، در خصوص اعتبارات اسنادی که موضوع بحث ما در این پژوهش میباشد نیز با چنین پدیدهای مواجه هستیم.
۷۰
روی آوردن بازرگانان بین المللی به استفاده از این روش دلایل متعددی دارد که مهمترین آنها را میتوان در ایجاد اطمینان به انجام تعهدات طرفین معامله، انعطافپذیری و سرعت در انجام عملیات اعتبار اسنادی و تأمین اعتبار مالی مورد نیاز برای انجام معاملات بین المللی دانست.
در این روش فروشنده اطمینان دارد که بهای کالا یا مبیع را نه از خریدار بلکه از بانکی که مورد اعتماد اوست و اعتبار را به وی ابلاغ نموده، دریافت خواهد کرد و نگران نیست که مبادا کالایش از دست برود و بهای آن را نتواند دریافت دارد. از طرفی خریدار به بانک گشاینده اعتبار این اختیار و نمایندگی را میدهد که تنها در قبال دریافت اسناد و مدارک مشخصی که حاکی از ارسال کالا برای وی باشد، موجبات پرداخت بهای کالا و دریافت آن را از جانب فروشنده فراهم آورد.
بدین ترتیب طرفین معامله که هیچ آشنایی و شناخت قبلی نسبت به یکدیگر ندارند با مداخله بانکها به عنوان نمایندگان مورد اعتمادشان به این اطمینان دست مییابند که میتوانند بدون قبول ریسک با طرف مقابل وارد معامله شوند. به عبارت دیگر در این روش عدم شناخت شخصی و بی واسطه مانع از انجام معامله و دادوستد نمیگردد؛ بلکه با حضور واسطهای که طرفین به او اعتماد کامل دارند، حصول اطمینان که شرط اساسی و ضروری انجام معاملات تجارتی است میسر میگردد و چون احتمال پذیرش خطر به حداقل ممکن میرسد رونق فعالیتهای تجارتی را به دنبال خواهد داشت[۱۲۷].
۷۱
بدیهی است هرچه مبادلات و معاملات بازرگانی بیشتر و سریعتر انجام شود، برای عاملان این فعالیتها منافع بیشتری خواهد داشت. ازاین رو بازرگانان، خصوصاً در عرصه بین المللی که منافع تجارت بیشتر و امکان رقابت فراوان تر است همواره به دنبال شرایطی هستند که مانع رکود فعالیتهای تجارتی آنان شده و امکانات بیشتر برای رسیدن به اهداف موردنظر در اختیار آنان قرار دهد.
برای رسیدن به این منظور یکی از ابزارهایی که مورد استفاده قرار گرفته و مؤثر بوده، پرداخت بهای کالاها به روش گشایش اعتبارات اسنادی است و میتوان گفت فراگیر شدن این روش در سراسر جهان نشانه آشکاری از بازده مطلوب آن در روابط بازرگانان بین المللی است.
بدین ترتیب بکارگیری این روش باعث میشود که فعالیتهای تجارتی با سرعت و سهولت لازم جریان یابد و امنیت و اطمینان خاطر برای متعاملین برقرار شود. به عبارت دیگر استفاده از اعتبارات اسنادی باعث گردیده که خریداران و فروشندگان که در کشورهای مختلف اقامت دارند با بهره گرفتن از این روش آسوده و مطمئن به تجارت و فعالیت بپردازند. اهمیت این روش اکنون بدانجا رسیده که مقررات آن به صورت یکنواخت در غالب کشورهای جهان به مرحله اجرا درآمده و تاکنون چندین بار مورد اصلاح و تجدید نظر قرار گرفته است.
مقررات متحد الشکل اعتبارات اسنادی که امروزه مورد عمل قرار گرفته، از آنجا که مقبولیت بین المللی دارد، در مواردی که طرفین توافقی برخلاف آن ندارند برای تفسیر و تکمیل اراده آنان به کار گرفته میشود.
بازرگانان بین المللی با تکیه بر این مقررات اطمینان یافتهاند که اگر فروشنده، کالا را برای خریدار ارسال دارد به محض ارائه اسناد و مدارکی که حاکی از انجام تعهداتش باشد، بانک مورد اعتماد او با تطبیق اسناد و مدارک ارائه شده بدون درنگ نسبت به پرداخت بهای کالا، براساس قراردادی که با خریدار منعقد نموده و منطبق با شرایط اعتبار اسنادی است، اقدام خواهد نمود. خریدار نیز اطمینان دارد که تنها در قبال دریافت اسناد و مدارک تصریح شده در قرارداد گشایش اعتبار و براساس شرایط مورد توافق فروشنده قادر خواهد بود بهای کالا را دریافت نماید. زیرا با ارائه اسناد به بانک و دریافت بهای کالا فروشنده هیچ تسلطی بر کالا نخواهد داشت و تنها خریدار با ارائه اسناد و مدارک مربوطه قادر خواهد بود که کالا را ترخیص نموده و در اختیار بگیرد.
۷۲
۷۳
اگر به این واقعیت نظر داشته باشیم که در عمل بانکهای گشاینده اعتبار براساس اعتمادی که به مشتریان خود دارند بدون دریافت کل مبلغ اعتبار و تنها با دریافت درصدی از آن مبادرت به گشایش اعتبار می نمایند که در حقیقت امکانات متقاضی اعتبار یا خریدار، برای انجام معامله به نحو قابل ملاحظهای افزایش مییابد، این نتیجه حاصل میشود که استفاده از این روش از این جهت هم در رونق معاملات تجارتی بین المللی اثرگذار میباشد.
در توضیح این مطلب باید خاطر نشان ساخت که امروزه در عرصه بازرگانی کاربرد اعتبار کمتر از دارایی مادی نیست. بدین معنی که هم در بازرگانی داخلی و هم در بازرگانی بین المللی، اساس مبادلات و فعالیتهای بازرگانان را وجود اطمینان و داشتن اعتبار متعاملین تشکیل میدهد.
اعتبار تجارتی اگرچه سرمایه محسوس و ملموس به نظر نمیرسد ولی در حقیقت کارگشای تنگناهای مالی و پولی بازرگانان است که در همه احوال از ثمرات آن برخوردار میشوند و اهمیت این وضعیت، در بازرگانی بین المللی که محور اصلی مناسبات و مبادلات بازرگانان را تشکیل میدهد به مراتب بارزتر میشود. زیرا اگر در بازار داخلی، بازرگانان براساس شناخت شخصی و روابط اقتصادی و اجتماعی که با یکدیگر دارند به سهولت طرف تجاری مطمئن خود را گزینش نموده و با او وارد دادوستد میگردند، در عرصه بین المللی امکان چنین شناخت و انتخابی وجود ندارد. بنابراین تنها اعتبارِتردید ناپذیرِ بازرگانان بین المللی، میتواند امکان ابراز وجود را به آنان داده تا در رقابتهای اقتصادی حضوری مؤثر، فعال و ثمربخش داشته باشند. در این راستا، بانکهای تجاری به عنوان مؤسساتی که از توان مالی و اعتبار اقتصادی برخوردارند به کمک بازرگانان بین المللی آمده و با گشایش اعتبار و دریافت قسمتی از ارزش کل اعتبار به فروشنده اعلام می نمایند که اعتباری به نفع او گشایش یافته که براساس شرایط اعتبار از جانب بانک پرداخت خواهد شد.
۷۳
۷۴
اگرچه بانکها برای گشایش اعتبار کارمزد دریافت میدارند و بهرهای به اعتبار اختصاص میدهند، اما این هزینه ها به مراتب از اخذ وام برای خریدار مساعدتر است درحالیکه همان نتیجه را برای وی به بار میآورد. بعلاوه از آنجا که مسئولیت انجام قسمتی از اقدامات به بانکها محول میگردد، میزان دقت و اطمینان را افزایش داده و امکان بروز تقلب و اشتباه را کاهش میدهد.
بدین ترتیب با بهره گرفتن از این روش در روابط تجاری بین المللی نتایجی به دست میآید که میتوان آن را اینگونه خلاصه کرد: افزایش امکانات مالی بازرگانان بین المللی، ایجاد اطمینان و اعتماد متقابل بین فروشندگان و خریدارانی که در کشورهای مختلف اقامت و فعالیت دارند، استفاده از تخصص کارشناسان بانکها برای انجام دقیق قراردادها، ایجاد سرعت در انجام معاملات، کاهش خطرات و نهایتاً صرفه جویی در هزینه ها و تقلیل آن و تحصیل سود بیشتر.[۱۲۸]
مبحث سیزدهم- مقــایسه اعتبارات اسنادی با اسناد قابل معامله و قراردادها
بدین دلیل که برخی اعتبارات اسنادی را ماهیتاً یک سند قابل معامله می دانند و برخی معتقدند اعتبار اسنادی نوعی قرارداد است و برای آن ماهیت مجزا قائل نمی شوند در این بخش سعی شده به وجوه تمایز بین آنان پرداخته تا بر جنبه منحصر بفرد بودن اعتبارات اسنادی تأکید بیشتری گردد.
۷۴
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ(3 -1 آﯾﺎ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد ؟
-
- در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ(3 -1 ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﺑﺎ ﻣﺮور ادﺑﯿﺎت ﻣﯽ ﺗﻮان ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﻣﺸﺎﺑﻬﯽ را ﯾﺎﻓﺖ ﮐﻪ در آن ﻣﺤﻘﻘﺎن ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ ارﺗﺒﺎط و اﺛﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ روي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﭘﺮداﺧﺘﻪ اﻧﺪ. در اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻧﯿﺰ دوﻣﯿﻦ ﺳﻮال اﺻﻠﯽ را ﺑﻪ ﺻﻮرت زﯾﺮ ﺑﯿﺎن ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ:
ﺳﻮال اﺻﻠﯽ (2 آﯾﺎ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟ وﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﺮﺿﯿﻪ اﺻﻠﯽ دوم:
ﻓﺮﺿﯿﻪ اﺻﻠﯽ (2 ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﭼﻮ و ﭼﺎن در ﺳﺎل 2008 اﺛﺒﺎت ﻧﻤﻮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺷﺒﮑﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ (ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎي ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ) ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ در ﻧﮕﺮش ﻓﺮد ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ دارد. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ در ﻫﻤﯿﻦ راﺳﺘﺎ: ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (1 -2 آﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
-
- ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (1 -2 ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
در ﺳﺎل 2009 ﯾﺎﻧﮓ و ﻓﺎرن اﺛﺮ اﻋﺘﻤﺎد (ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎي ﺑﻌﺪ راﺑﻄﻪ اي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ) را ﺑﺮ روي ﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺿﻤﻨﯽ اﺛﺒﺎت ﮐﺮدﻧﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ اﻟﻌﻠﻮي و دﯾﮕﺮان در ﺳﺎل 2007 از
ﻓﺼﻞ دوم- ادﺑﯿﺎت ﭘﮋوﻫﺶ ٦٩
ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ ﮐﻪ اﻋﺘﻤﺎد ﺑﯿﻦ ﻓﺮدي و ارﺗﺒﺎﻃﺎت (ﺗﻌﺎﻣﻼت ﺑﯿﻦ ﮐﺎرﮐﻨﺎن) ﺑﺮ روي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ در ﺳﺎزﻣﺎن دارد، ﯾﺎد ﮐﺮدﻧﺪ و از اﯾﻦ دو ﻓﺎﮐﺘﻮر ﺑﻪ ﻫﻤﺮاه ﺳﻪ ﻓﺎﮐﺘﻮر دﯾﮕﺮ، ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﻮاﻣﻞ ﮐﻠﯿﺪي ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ در ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﯾﺎد ﻧﻤﻮدﻧﺪ.
از اﯾﻨﺮو ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (2-2 آﯾﺎ ﺑﻌﺪ راﺑﻄﻪ اي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد ؟
-
- ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (2-2 ﺑﻌﺪ راﺑﻄﻪ اي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
در ﺳﺎل 2008 ﭼﻮ و ﭼﺎن ﺑﯿﺎن ﮐﺮدﻧﺪ اﻫﺪاف ﻣﺸﺘﺮك ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺘﯽ در ﻧﮕﺮش ﻓﺮد ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ دارد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﺳﺎل 2009 ﯾﺎﻧﮓ و ﻓﺎرن اﺛﺮ ارزﺷﻬﺎي ﻣﺸﺘﺮك(ﯾﮑﯽ از ﻣﻮﻟﻔﻪ ﻫﺎي ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ) را ﺑﺮ روي ﻧﯿﺖ ﺑﻪ ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺿﻤﻨﯽ اﺛﺒﺎت ﮐﺮدﻧﺪ.
وﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (3 -2 آﯾﺎ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
-
- ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (3 -2 ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﻣﺤﻘﻘﺎن در ﺳﺎﻟﻬﺎي اﺧﯿﺮ اﻫﻤﯿﺖ رﻫﺒﺮي را در ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ ﺧﺎﻃﺮ ﻧﺸﺎن ﮐﺮده اﻧﺪ (ﭼﻦ و ﺑﺎرﻧﺲ، .(2006 ﺑﻞ و دﯾﮕﺮان در ﺳﺎل 2004 ﺑﯿﺎن ﻧﻤﻮده اﻧﺪ ﮐﻪ رﻫﺒﺮ اﺛﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ ﺑﺮ روﺷﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﻓﻌﺎﻟﯿﺘﻬﺎي ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ ﺧﻮد را ﺳﺎزﻣﺎن ﻣﯽ دﻫﻨﺪ، دارد. از اﯾﻨﺮو ﺳﻮال اﺻﻠﯽ ﺳﻮم را ﺑﻪ ﺻﻮرت زﯾﺮ ﻣﻄﺮح ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ:
(3 آﯾﺎ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
-
- در ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻓﺮﺿﯿﻪ اﺻﻠﯽ ﺳﻮم :
(3 ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﻓﺼﻞ دوم- ادﺑﯿﺎت ﭘﮋوﻫﺶ ٧٠
از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻣﺪل رﻫﺒﺮي ﺗﻤﺎم ﻋﯿﺎر ﻣﺪﻟﯽ ﺟﺎﻣﻊ ﺑﻮده و ﺑﺎ ﮐﻤﮏ آن ﻣﯽ ﺗﻮان ﺳﺒﮏ ﻫﺎي ﻣﺨﺘﻠﻒ رﻫﺒﺮي را ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﻗﺮار داد، در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﻧﯿﺰ اﯾﻦ ﻣﺪل ﻣﻮرد اﺳﺘﻔﺎده ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. ﻫﻤﺎﻧﻄﻮر ﮐﻪ در اﯾﻦ ﻓﺼﻞ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ رﻫﺒﺮي ﺗﻤﺎم ﻋﯿﺎر ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ، اﯾﻦ اﻟﮕﻮ داراي ﺳﻪ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺗﺤﻮل ﮔﺮا، ﺗﺒﺎدل ﮔﺮا و اﻧﻔﻌﺎﻟﯽ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﻓﺮﺿﯿﺎت ﻓﺮﻋﯽ ﺳﻮم ﺑﻪ ﺻﻮرت زﯾﺮ اراﺋﻪ ﻣﯽ ﮔﺮدد:
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (1 -3 آﯾﺎ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺗﺤﻮل ﮔﺮا ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (1 -3 ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺗﺤﻮل ﮔﺮا ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (2 -3 آﯾﺎ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺗﺒﺎدل ﮔﺮا ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (2 -3 ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺗﺒﺎدل ﮔﺮا ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (3 -3 آﯾﺎ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي اﻧﻔﻌﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد؟
ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (3 -3 ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي اﻧﻔﻌﺎﻟﯽ ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﻣﻨﻔﯽ و ﻣﻌﻨﯽ داري دارد.
ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺪل ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ ﺗﺤﻘﯿﻖ و ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﺴﯿﺮ در ﻓﺮﺿﯿﺎت ﻓﻮق، ﻓﺮﺿﯿﺎت ﻓﺮﻋﯽ و اﺻﻠﯽ ﭼﻬﺎرم در اداﻣﻪ اراﺋﻪ ﻣﯽ ﮔﺮدد:
ﺳﻮال اﺻﻠﯽ (4 آﯾﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ؟
ﻓﺼﻞ دوم- ادﺑﯿﺎت ﭘﮋوﻫﺶ ٧١
ﻓﺮﺿﯿﻪ اﺻﻠﯽ (4 ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ.
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (1 -4 آﯾﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ؟ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (1-4 ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ ﺳﺎﺧﺘﺎري ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ.
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (2 -4 آﯾﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ راﺑﻄﻪ اي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ؟ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (2-4 ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ راﺑﻄﻪ اي ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ.
ﺳﻮال ﻓﺮﻋﯽ (3 -4 آﯾﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ؟ ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻓﺮﻋﯽ (3 -4 ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻌﺪ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺑﯿﺶ از ﺗﺎﺛﯿﺮ ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي ﺑﺮ ﻧﯿﺖ ﺑﺮاي ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ اﺳﺖ.
و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺪل ﻣﻔﻬﻮﻣﯽ اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ در ﺷﮑﻞ 5- 2 اراﺋﻪ ﻣﯽ ﮔﺮدد:
ﻓﺼﻞ دوم- ادﺑﯿﺎت ﭘﮋوﻫﺶ ٧٢
ﺳﺒﮏ رﻫﺒﺮي |
۵-خط، خط اشارت به تعیّنات عالم ارواح است که اقرب مراتب وجود است به غیب هویّت در تجرّد و بی نشانی(لاهیجی، ۴۹۴:۱۳۸۱)
صاحب ریاض العارفین، خط را ظهور تعلّق ارواح به اجسام می داند.(هدایت، ۳۹:۱۳۱۶)
خط کنایه از موی تازه روییده برصورت(لغت نامه)یعنی خط سبز، چون ریش رستنی است.ودرست معلوم نیست که خط خوبان راچرا سبز یا زنگاری شمرده اند.البته سبزفقط به معنی رنگ سبز نیست به معنی دمیده ، رسته ، وروییده هم هست که با خط سبلت یاریش تناسب دارد.(خرمشاهی،۱۳۶۶: ۳۵۲) / آوردن ضمیر شخصی او برای غیر انسان ویژگی سبکی است./
۶-مصراع دوم پارادکس دارد، خوش وقت دلی کز غم عشق تو حزین است./ پارادکس یعنی،شاعر دو مفهوم به ظاهر متضاد را درکلام خود آن گونه به کار ببرد که برای شنونده قابل قبول باشد. (صادقیان، ۱۳۷۸: ۱۰۳)/
۷-مرهم لطف ونشتر کین، تضاد وتناسب / زخم جفا، تشبیه بلیغ اضافی/
غزل ۳۱۱
ای که می پرسی که با دل هم سخن در خانه کیست مار گنج عشق یار از عقل ما کی دم زند کی زند بر سینه سنگ از دست دل دیوانه وار من نمی گویم که بود از باده شب هست و خراب چرخ هم در کینۀ عاشق بود سنگ غمش حال پیر می فروش از من مپرس ایشیخ شهر جان من خلقی ز عشقت گر چو اهلی دم زنند |
طوطی حیران چه می داند که در آیینه کیست غیر محرم آگه از نقد دل گنجینه کیست هر که در یابد که با دل همنشین در سینه کیست ز گست گوید که مست از باده دوشنبه کیست جان من در عالم عشق از حسد بی کینه کیست من چه می دانم که شیخ مسجد آدینه کیست خود تو می دانی کز ایشان عاشق دیرینه کیست |
وزن : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات / بحر رمل مثمن مقصور
موضوع کلی: عشق وتقابل عقل وعشق
غزل مردّف با ردیف فعلی.
۱-طوطی وآیینه ، تناسب /
۲- مار وگنج، تناسب واشاره به عقیده عوام که هرجا گنج اسنت مار وجود دارد./گنج عشق تشبیه بلیغ اضافی/ عقل وعشق، تضاد/
۳-سنگ کسی بر سینه زدن، کنایه از حمایت کردن کسی/
۵-نرگس استعاره ازچشم/پیر، رجوع کنید به غزل ۳۰۷/
۶-دم ، مجاز از سخن گفن و دم زدن کنایه از حرف زدن است./ از عشق کسی دم زدن کنایه از عاشق بودن/
غزل ۳۱۲
عند لیب از حسن گل افروختن داند که چیست او که صبر آموزدم دوزی اگر عاشق شود هر که همچون غنچه بشکافد دل پر حسرتش پیر کنعانی که چشم از روی یوسف دوخته است برق غیرت شمع را اهلی بی پروانه سوخت |
هر که با شمعی در افتد سوختن داند که چیست تلخی عاشق به صبر آموختن داند که چیست از تو حسرت در درون اندوختن داند که چیست دیده از روی جوانان دوختن داند که چیست کاتش از داغ ستم افروختن داند که چیست |
شکل ۷-۲۹: تغییرات عدد ناسلت با عدد لوئیس در اعداد گراشف مختلف
۷-۵ بررسی انتقال جرم
در این بخش برای بررسی اثر پارامترهای مختلف مانند کسر حجمی ، پارامتر شار جرمی ، عدد گراشف، پارامتر مغناطیس و سایر اعداد بیبعد بر انتقال جرم از عدد شروود استفاده شده است.
شکل (۷-۳۰) تغییرات عدد شروود را با کسر حجمی در شرایط ، ، ، ، و نشان میدهد. به وضوح دیده میشود، افزایش کسر حجمی منجر به کاهش گرادیان غلظت در لایه مرزی و در نتیجه کاهش ضریب انتقال جرم شده است. این اتفاق با توجه به افزایش ضخامت لایه مرزی در شکل (۷-۸) قابل پیشبینی نیز بود. اثر عدد بویانسی بر ضریب انتقال جرم در (۷-۳۱) و به ازای اعداد گراشف و و در شرایط ، ، ، و در حالتهای دمش و مکش نشان میدهد. افزایش عدد بویانسی میتواند ناشی از افزایش اختلاف غلظت دیواره و محیط متخلخل باشد، از طرفی در شکل (۷-۱۷) نشان داده شد که با افزایش عدد بویانسی ضخامت لایه مرزی غلظت نیز کاهش میدهد. اثر متقابل این دو پدیده همانطور که دیده میشود، سبب افزایش گرادیان غلظت در لایه مرزی و در نتیجه افزایش ضریب انتقال جرم در هر دو حالت مکش و دمش شده است.
شکل (۷-۳۲) تاثیر میدان مغناطیسی را بر انتقال جرم در شرایط ، ، ، و نشان میدهد. همانطور که دیده میشود، حضور میدان مغناطیسی سبب کاهش ضریب انتقال جرم میشود. علاوه بر این منحنیها نشان میدهند، با افزایش شار جرمی و تبدیل شرایط مرزی از حالت دمش به حالت مکش، ضخامت لایه مرزی غلظت کاهش مییابد و گرادیان غلظت در لایه مرزی افزایش یافته و در نتیجه ضریب انتقال جرم زیاد میشود.
پارامتر بررسی شده دیگر عدد لوئیس است. شکل (۷-۳۳) جهت نمایش اثر این عدد بیبعد در شرایط ، ، ، و و در اعداد گراشف و، ارائه شده است. نمودار نشان میدهد ضریب انتقال جرم با افزایش عدد لوئیس افزایش مییابد.
شکل (۷-۳۴) تغییرات عدد شروود را با عدد سورت در شرایط ، ، و برای حالت مکش و در اعداد و نشان میدهد. با افزایش عدد دوفور اختلاف غلظت میان دیواره و محیط متخلخل افزایش یافته و سبب افزایش گرادیان غلظت در لایه مرزی و در نتیجه افزایش ضریب انتقال جرم میشود. از طرفی همانطور که مشاهده میشود با افزایش عدد سورت و کاهش اختلاف غلظت در دیواره و محیط متخلخل ضریب انتقال جرم کاهش میشود.
شکل ۷-۳۰: تغییرات عدد شروود با کسر حجمی در حالت شار جرمی مثبت
شکل ۷-۳۱: تغییرات عدد شروود با عدد بویانس در شار جرمی و اعداد گراشف مختلف
شکل ۷-۳۲: تغییرات عدد شروود با شار جرمی در اعداد هارتمن مختلف
شکل ۷-۳۳: تغییرات عدد شروود با عدد لوئیس در اعداد گراشف مختلف
Sr
شکل ۷-۳۴: تغییرات عدد شروود با عدد سورت در اعداد دوفور مختلف
فصل هشتم
نتیجهگیری و ارائه پیشنهادات
۸-۱ نتیجهگیری
در این پایاننامه به بررسی انتقال جرم و حرارت در جریان جابهجائی طبیعی نانوسیال آب-اکسیدآلومینیوم، تحت یک میدان مغناطیسی ثابت در محیطی متخلخل و در مجاورت دیوار عمودی پرداخته شد. جریان آرام، تراکم ناپذیر، غیردارسی و آب و نانوذرات در تعادل گرمایی و غلظتی فرض شدند که شرط عدم لغزش بین آنها حاکم است. به منظور تاثیر حضور نانوذرات در هدایت گرمایی سیال پایه، از الگوی کوو و کلینستروئر استفاده شد که در آن ضریب هدایت گرمایی نانوسیال به صورت تابعی از دمای نانوسیال، قطر نانوذرات و سیالپایه، کسر حجمی و اثرات حرکت براونی نانوذرات میباشد همچنین برای محاسبه لزجت دینامیکی نانوسیال نیز از رابطهی برینکمن استفاده شد. معادلات دیفرانسیل جزئی حاکم بر مسئله، به کمک متغیرهای تشابهی تبدیل به معادلات دیفرانسیل معمولی شدند و دستگاه معادلات حاصل به روش رانگکوتای مرتبهی چهارم و با بهره گرفتن از نرمافزار Maple