۵-۱- بعد غالب نوآوری دانشگاهی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه
فرهنگیان شیراز
نتایج تجزیه و تحلیلها نشان داد که بالاترین میانگین از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، متعلق به عامل کلیدی ساختار و پایینترین میانگین متعلق به عامل کلیدی قوانین و مقررات میباشد. این یافته بیانگر آن است که عامل کلیدی رایج نوآوری در دانشگاه از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، ساختار میباشد.
به نظر میرسد که دستیابی به چنین نتیجهای دور از ذهن نباشد و علت احتمالی آن را میتوان به خاطر اهمیت روز افزون و نقش کلیدی عامل ساختار در سازمانهای مختلف دانست.
امروزه سازمانهای موفق، سازمانهایی هستند که مدیران و کارکنان آن براساس راهبرد سازمان همواره در یک رقابت پویا به دنبال خلاقیت و نوآوری باشند و تفکر در نیروهای سازمان به صورت یک عادت و وظیفه سازمانی تلقی گردد. در این صورت با نهادینه شدن خلاقیت و تولید فکر و اندیشه نو؛ سازمان تبدیل به یک سازمان خلاق، نوآور و شکوفا میگردد و حاصل آن همافزایی در نوآوری سازمانی است (علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷). در واقع یک از عوامل مهم در ایجاد شرایط مناسب برای نوآوری در یک سازمان عامل ساختار میباشد. منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر، نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند وخدمات جدید به بازار است؛ نوآوری به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است (محمدی، ۱۳۸۴).
خلاقیت به طورعام یعنی توانایی ترکیب اندیشهها به شیوهای منحصر به فرد یا ایجاد ارتباطی غیرمعمول بین اندیشهها (محمدی، ۱۳۸۴).
یک سازمان که مشوق نوآوری است سازمانی است که دیدگاه های ناشناخته به مسایل یا راه حلهای منحصر برای حل مسایل را ارتقا می دهد. نوآوری فرایند کسب اندیشه ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یک روش عملیاتی مفید است.
سه مجموعه از متغیرها وجود دارند که میتوانند نوآوری را ایجادکنند. آنها به ساختار سازمانی، فرهنگ وتوانایی منابع انسانی مربوط میشوند (محمدی، ۱۳۸۴).
براساس پژوهشهای گسترده، با توجه به متغیرهای ساختاری میتوانیم سه گزاره را بیان کنیم. اول اینکه ساختارهای ارگانیکی اثری مثبت بر نوآوری دارند زیراکه تخصص کاری آنها پایینتراست، قوانین کمتری دارند و عدم تمرکز در آنها بیشتر از ساختارهای مکانیکی است. همچنین انعطاف پذیری، قدرت انطباق و بارور کردن را که پذیرش نوآوریها را آسان تر می کند، بیشتر میکنند. دوم اینکه دسترسی آسان به منابع فراوان عامل کلیدی نوآوری است. فراوانی منابع به مدیران این توانایی را می دهد که بتوانند برای نوآوری هزینه کنند و شکستها را بپذیرند. در نهایت ارتباط بین واحدها با تسریع در کنش متقابل خطوط سازمانی به شکستن سدهای احتمالی در برابر نوآوری مدد می رساند. البته هیچ یک از این سه متغیر نمی تواند وجود داشته باشد مگر اینکه مدیران ارشد به این سه عامل متعهد باشند (محمدی، ۱۳۸۴).
اگر ساختار سازمان ساختاری باز یا تواناساز باشد جوی از اعتماد را برای همکاری و مشارکت جهت نوآوری بین اعضا به وجود می آورد، در واقع نوآوری محصول خود سازمان نیست بلکه افراد سازمان هستند که محیط آن را ایجاد می کند. بنابراین اگر ساختار موجود در سازمان ساختاری باز باشد آزادی و اختیار عمل برای تصمیم گیری به اعضا داده می شود و افراد با وجود چنین ساختاری بهتر میتوانند از ایدههای نو پشتیبانی کنند. در سازمانهایی با ساختار منعطف، فرهنگ تغییر و نوآوری حاکم می شود و افراد بدون اجبار و به دلخواه آن را دنبال می کنند. ساختار باز زمینه تصمیم گیری مشترک بین اعضا را به وجود می آورد و برخلاف ساختار بازدارنده یا بسته که دارای قوانین و مقررات خشک و رویههای دشوار است؛ ساختار تواناساز یا باز دارای قوانین و مقررات و رویههای منعطف است که بستر ایجاد نوآوری را بهتر فراهم میسازد. با توجه به این موضوع لازم به ذکر است که قوانین و مقررات صرفا بازدارنده نوآوری نخواهند بود بلکه وجود قوانین و مقررات برای نوآوری در دانشگاه امری ضروری است اما قوانین و مقررات برای نوآوری باید منعطف و قابل تغییر باشند که زمینه تفویض اختیار بین اعضا و مشارکت بین آنها و همچنین آزادی بیان عقاید و ایدههای جدید را در دانشگاه فراهم سازند و بتواند حمایتکننده ایدههای نو باشند. اما همانگونه که بیان شد عامل کلیدی قوانین و مقررات به عنوان عامل کلیدی غالب از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز شناخته نشده است.
از طرفی میتوان گفت که قوانین و مقررات موجود در دانشگاه و ساختار حاکم بر آن دارای رابطهای دو طرفه تاثیر و تاثر بر هم میباشند به طوری که قوانین و مقررات منعطف می تواند زمینه ساز ایجاد ساختار منعطف و قوانین و مقررات سخت و غیر قابل انعطاف زمینه ساز ایجاد ساختار بسته و بازدارنده باشد و بالعکس.
به عبارتی هر چه پیچیدگی، رسمیت، تمرکز و ساختار سلسله مراتبی کمتر باشد سازمان آمادگی بیشتری برای خلاقیت و نوآوری را دارا میباشد. به طور کلی اکثر محققان مانند کنز تامسون و دفت بر این نکته اتفاق نظر دارند که در مرحله شکل گیری ایده، وجه غالب ساختار باید ارگانیکی طراحی شود و به تدریج در مراحل اجرای نوآوری که از عدم قطعیت کاسته می شود بر بعد ساختار یافتگی باید افزوده شود (ابن رسول و احمدی، ۱۳۸۷).
آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیرا بین میانگینهای عوامل کلیدی ساختار با ذینفعان، ساختار با ارتباطات بیرونی، ساختار با قوانین و مقررات، ذینفعان با قانون و مقررات، ارتباطات بیرونی با قوانین و مقررات تفاوت معنی داری وجود دارد ولی تفاوت بین میانگین عامل کلیدی ذینفعان با عامل کلیدی ارتباطات بیرونی معنیدار نمی باشد.
بنابراین نتایج تحلیلها بیانگر این موضوع است که تمام عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با یکدیگر تفاوت معناداری دارند جز عامل کلیدی افراد ذینفع و ارتباطات بیرونی که تفاوت معناداری بین میانگینهای آنها مشاهده نشد. همانطور که در این پژوهش بیان شد عامل کلیدی ذینفعان شامل (کادر مدیریتی، کادراعضای هیأت علمی، کادر اجرایی دانشگاه، کادر تحقیقات و کادر دانشجویان و محیط بیرونی) میباشد. دانشگاه برای حفظ و بقای خود نیاز دارد که با محیط بیرونی خود تعامل داشته باشد و با پاسخگویی مناسب به نیازهای محیط بیرونی برای ادامه حیات خود منبع دریافت کند. در واقع اگر دانشگاه در جریان ارتباطات و پاسخگویی به محیط بیرونی نتواند وجهه و جلوه مناسبی برای خود ایجاد کند از ادامه فعالیت باز خواهد ماند. پس لازمه بقای دانشگاه ارتباط با محیط بیرونی میباشد. دلیل این یافته که بین میانگینهای عامل کلیدی ذینفعان و ارتباطات بیرونی تفاوت معناداری وجود نداشته است می تواند این موضوع باشد که این دو عامل کلیدی با هم ارتباط تنگاتنگی دارند. دانشگاه متشکل از ذینفعان درونی و بیرونی است؛ ذینفعان درونی شامل (دانشجویان و….) و ذینفعان بیرونی همان محیط بیرونی دانشگاه است که از منافع دانشگاه استفاده می کند و دانشگاه باید برای ادامه حیات خود پاسخگوی نیاز آنها باشد. دانشگاه نیز برای حرکت به سمت نوآوری و به عبارتی برای ایجاد نوآوری دانشگاهی نیاز است تا هم به نیازها و ایدههای ذینفعان درونی و هم به نیازها و ایدههای ذینفعان بیرونی توجه کند و جهت گام برداشتن در مسیر موفقیت، ارتباطات گستردهای با آنها بر قرار کند.
در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده در پژوهشهای داخلی میتوان به پژوهش کوچکی (۱۳۹۱) اشاره کرد که در زمینه تعیین عامل غالب نوآوری دانشگاهی نتیجهای ناهمراستا با نتیجه پژوهش حاضر داشته است و همراستا با این نتیجه در پژوهشهای خارجی موردی یافت نشد. این یافته نشان میدهد که عامل غالب عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز، عامل ساختار، و در یافته کوچکی (۱۳۹۱) عامل غالب نوآوری دانشگاهی، عامل قوانین و مقررات میباشد. شاید بتوان دلیل احتمالی تفاوت این دو یافته را آن دانست که در دانشگاه شیراز برای ایجاد جو خلاق و نوآورانه باید قوانین و مقررات منعطف باشد و اجازه بیان ایده ها و آزادی عمل بیشتر به اعضای هیأت علمی دانشگاه داده شود. ولی در دانشگاه فرهنگیان شیراز برای ایجاد نوآوری وجود ساختار تواناساز تاثیر بیشتری خواهد داشت؛ هر چند به طور کلی میتوان اظهار کرد که دو عامل ساختار و قوانین و مقررات رابطه نزدیکی به یکدیگر دارند به این معنا که ساختار تواناساز، قوانین و مقررات منعطف و ساختار بازدارنده، قوانین و مقررات سخت و دست و پاگیر را به دنبال خواهد داشت. بنابراین شاید بتوان دلیل به دست آمدن این دو یافته متفاوت را تفاوت جامعه آماری دو پژوهش و دیدگاه های مختلف پاسخ دهندگان، دانست.
۵-۲- میزان ابعاد دانش اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز
یافته ها نشان داد که میزان ابعاد دانش اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز شامل دانش فناورانه، دانش محتوایی، دانش تربیتی، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی فناورانه، دانش تربیتی فناورانه و دانش محتوایی تربیتی فناورانه از سطح قابل قبول و سطح مطلوب پایینتر میباشد. که این یافته به این معنا است که از نظر اعضا هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان، ابعاد دانش در دانشگاه فرهنگیان شیراز برای رسیدن به سطح قابل قبول و سطح مطلوب نیازمند بررسی منابع موجود و از بین بردن موانع موجود در این مسیر میباشد.
در توضیح این یافته میتوان گفت که بر سر راه رسیدن هر یک از ابعاد دانش به سطح قابل قبول و سطح مطلوب در دانشگاه فرهنگیان شیراز موانعی وجود دارد.
ابیت[۲۵۴] (۲۰۱۱) ابعاد دانش را به صورت زیر تعریف می کند:
دانش فناورانه به معنی تغییرات مداوم و تکامل دانش پایه است که شامل دانش فناورانه برای پردازش اطلاعات، ارتباطات، حل مساله، تمرکز بر برنامه های کاربردی مولد فناورانه در دو مقوله کار و زندگی روزانه میباشد.
دانش محتوایی به معنی دانش موضوع اصلی برای تدریس میباشد مثل دانش ریاضیات و…
دانش تربیتی به معنی دانش ماهیت تدریس و یادگیری میباشد و شامل دانش روشهای تدریس، مدیریت کلاس درس، برنامه ریزی آموزشی، ارزیابی یادگیری فراگیران و … میباشد.
دانش محتوایی تربیتی شامل دانش روشهای آموزشی، شیوه های تدریس و فرایندهای برنامه ریزی است که برای تدریس یک موضوع اصلی قابل اجرا و مناسب میباشد.
دانش محتوایی فناورانه به معنی دانش ارتباط بین موضوع اصلی و فناوری است که شامل دانش فناورانهای است که برای توضیح یک زمینه محتوایی به کار میرود و بر آن موثر است.
دانش تربیتی فناورانه شامل دانش تاثیر تکنولوژی بر تدریس و یادگیری و همچنین کاراییها و محدودیتهای فناوری با توجه به طرحها و استراتژی های تربیتی میباشد.
دانش محتوایی تربیتی فناورانه شامل تعامل پیچیده میان حوزه های اصلی دانش یعنی دانش محتوایی، تربیتی و فناورانه میباشد.
امروزه دانش به عنوان یک سرمایه و دارایی غیر ملموس جایگاه مهمی در سازمانهای مختلف پیدا کرده است (اخوان و همکاران، ۱۳۸۹). بنابراین به منظور رشد دانش مدرسان؛ لازم است که در دانشگاهها زمینهسازی مناسب صورت گیرد. به طور احتمالی به نظر میرسد که یکی از اقداماتی که در این زمینه میتوان برای توسعه دانش مدرسان در مراکز آموزشی انجام داد این است که به عوامل انگیزشی آنها در دانشگاه توجه شود. در واقع باید توجه داشت که چه عاملی برای توسعه و کسب دانش بیشتر می تواند برای آنها ایجاد انگیزه کند. اقدام بعد این است که باید توجه کرد که آیا ساختار حاکم بر دانشگاه و قوانین و مقررات موجود در آن زمینه ساز ایجاد شرایط مناسب برای رشد و توسعه دانش مدرسان میباشد یا خیر؟ به نظر میرسد که وجود ساختار بسته و قوانین و مقررات سخت مانع رشد دانش مدرسان و کسب دانش توسط آنان شود. یکی دیگر از عواملی که در زمینه دانش مدرسان باید به آن توجه کرد این است که فرهنگ حاکم بر دانشگاه، فرهنگی باشد که مشوق مدرسان در کسب و توسعه دانش باشد. به طور کلی فرهنگ حمایتی دانش، فرهنگی است که به طور فزاینده بر دانش ارزش می گذارد و خلق، اشتراکگذاری و به کارگیری آن را تشویق می کند (الوندی و همکاران، ۱۳۸۹). باید توجه کرد که اساتید از امکانات و منابع کافی برای توسعه دانش خود برخوردار باشند همچنین باید به محدودیتها در این زمینه توجه کرد. اساتید برای گسترش و کسب دانش و همچنین مولد بودن در زمینه دانش نیاز دارند که با منابع گوناگون دانش در داخل و خارج از دانشگاه تعامل داشته باشند و به طور مداوم قادر باشند دانش خود را متناسب با تغییرات تغییر دهند پس جو حاکم بر دانشگاه باید اجازه چنین اقداماتی را به مدرسان بدهد. لازم به ذکر است که در ارتباط و تعامل مدرسان با محیط داخل و خارج سازمان؛ فناوری نقش تسهیل کنندگی را ایفا می کند. یکی از عوامل دیگری که باید در زمینه توسعه دانش مدرسان به آن توجه شود برگزاری دوره های آموزشی قبل، ضمن و بعد از خدمت است که علاوه بر توسعه دانش، نواقص دانش مدرسان را در زمینههای مختلف رفع می کند.
دانش محتوایی مدرسان باید به گونه ای باشد که آنها علاوه بر فهم موضوع تخصصی و دانش در مورد آن بتوانند این نوع درک و فهم و دانش را به زمینه های تخصصی دیگر مربوط سازند. در واقع مدرسان برای گسترش دانش محتوایی خود نیاز دارند که از روش تعمیم پذیری استفاده کنند. این تعمیم پذیری علاوه بر رشد دانش محتوایی مدرسان به آنها کمک می کند تا نقاط قوت و ضعف دانش خود را بهتر درک کنند. همچنین جهت توسعه دانش محتوایی نیاز است که با مدرسان همکاریهای لازم جهت انجام پژوهش در زمینه رشته تخصصی ارائه گردد تا آنانها بدین وسیله به اشتراکگذاری و بسط دانش خود بپردازند. بهتر است که برای پرورش دانش محتوایی و رساندن آن به سطح قابل قبول و سطح مطلوب به توسعه و پروراندن گروه های هم کارکرد (حسنزاده، ۱۳۸۵) در محیطهای آموزشی پرداخت. حسنزاده (۱۳۸۵) معتقد است که این گروه ها کانونهای دانش یک سازمان هستند که گروهی از افراد با مسئولیتهای کاری مشابه بدون آنکه به صورت رسمی بخشی از یک کارگروه باشند به خلق، تسهیم و به کارگیری دانش میپردازند آنها میتوانند ابزار اصلی به اشتراک گذاری دانش نهان باشند. همچنین میتوانند در امور تخصصی و عمومی تاثیرگذار باشند. برای بهره برداری و استحکام اینگروه ها، سازمانها باید منابع و فرصت مشارکت افراد را در این گروه ها فراهم آورند.
در زمینه دانش تربیتی مدرسان باید توجه کنند که مخاطبان آنها در چه سطحی قرار دارند و متناسب با سطح دانش مخاطبان روش تدریس مناسب را اتخاذ کنند. در واقع توجه به تفاوتهای فردی فراگیران در جریان انتقال دانش به آنها ضروری به نظر میرسد. لازم به ذکر است که در این زمینه باید به معلمان آزادی و اختیار عمل بیشتری داده شود.
در زمینه توسعه دانش فناورانه مدرسان در اولین گام نیاز است تا با برگزاری دوره های مختلف آموزشی طرق استفاده صحیح از ابزارهای آموزشی متناسب را به مدرسان آموزش داد و با توجه به تغییرات مداومی که در زمینه فناوریهای مختلف آموزشی صورت میگیرد باید توجه داشت که در مراکز آموزشی، ابزارهای فناورانه مورد استفاده، متناسب با تغییرات بهروز شده و تغییر یابند. لازم است بیان کرد که اگر فناوری و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی به صورت صحیحی استفاده شوند، پشتیبانی کننده دانش و تقویت کننده آن خواهند بود.
مدرسان باید توجه داشته باشند که توسعه هر یک از ابعاد دانش به تنهایی کافی نیست و برای ارائه یک تدریس موثر، به تلفیقی از ابعاد دانش نیاز دارند. مثلا مدرسان باید توجه داشته باشند که با توسعه دانش محتوایی (دانش در مورد موضوع تخصصی) به تنهایی، یا توسعه دانش تربیتی (دانش در مورد شیوه ها و روشها) به تنهایی، و توسعه دانش فناورانه (دانش استفاده از فناوری) به تنهایی، نمی توانند یک تدریس موثر را ارائه دهند بلکه باید به تلفیق همه ابعاد دانش با هم در جریان یک تدریس توجه شود. در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده در پژوهشهای داخلی و خارجی، پژوهشی در این زمینه یافت نشد.
۵-۳- نوع غالب اهداف تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان
شیراز
بالاترین میانگین اهداف تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز مربوط به هدف دانش و مهارت های یک رشته به صورت موضوعی و پایینترین میانگین اهداف تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز مربوط به هدف مهارت های سطح برتر تفکر میباشد.
از آنجایی که دانشگاه فرهنگیان مسئولیت خطیر تربیت معلمانی را بر عهده دارد که پس از اتمام دوران تحصیل، عهدهدار آموزش و تربیت دانش آموزان از اقشار مختلف جامعه هستند، توجه به مقوله تدریس و یادگیری در این دانشگاه، موضوع بسیار با اهمیتی میباشد. شاید دلیل احتمالی این نتیجه که هدف دانش و مهارت های یک رشته به صورت موضوعی به عنوان هدف اصلی اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز قرار گرفته است این است که اساتید در این دانشگاه به اهمیت این هدف آگاه هستند و به این نکته توجه دارند که برای تربیت معلمان به جای توجه و تمرکز صرف بر آموزشهای کلی لازم است که به آموزشهای تخصصی اهمیت بیشتری داد. چون محور تدریس در این دانشگاه که همان دانشجو معلمان هستند باید در زمینهای که قرار است در آینده در آن انجام وظیفه کنند اطلاعات بیشتری داشته باشند.
به نظر روبین چهار عامل عمده در یک تدریس خوب مطرح است (صالحی، ۱۳۸۰):
۱-احساس معلمان در مورد اهداف
۲-ادراک معلمان در مورد دانشجو
۳-دانش معلم در زمینه موضوع
۴-بکارگیری روشها توسط معلم
در دانشگاه فرهنگیان، اساتید سعی دارند که بر یادگیری تکنیکها، روشهای مورد نیاز، تئوریها و درک جنبه های مختلف یک رشته تمرکز کنند و در نهایت دانشجویان را برای ارائه آموزش آماده سازند (آنجلو و کراس، ۱۹۹۳). در واقع اساتید سعی دارند تا دانشجویان را درحیطه رشته تخصصی خود به درک کامل برسانند تا بتوانند به راحتی با توجه به مفاهیم تخصصی فراگرفته شده در آینده به آموزش و تربیت دانش آموزان خود بپردازند. ولی باید توجه داشت که با توجه به این که این هدف (مهارت و دانش موضوعی) در درجه اول اهمیت از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان قرار دارد؛ اهداف دیگر تدریس نیز در مرتبههای بعد دارای اهمیت هستند، هدف مهارت های سطح برتر تفکر نیز از دیدگاه آنان در درجه آخر اهمیت، قرار دارد. شاید دلیل انتخاب این هدف به عنوان اولویت آخر اساتید، این باشد که مهارت سطح بالاتر تفکر هدفی است که خیلی وسیعتر از اهداف دیگر است و برای تحقق این هدف ابتدا نیاز است اهداف دیگر محقق شوند چون این هدف بر مهارت های تحلیل، ترکیب و تفکر توجه دارد پس نیازمند آن است که ابتدا دانشجویان با مفاهیم رشته خود به درستی آشنا باشند تا بتوانند آنها را تحلیل کنند و در مورد آن به انتقاد بپردازند. در صورتی که اطلاعات دانشجو معلمان در زمینه رشته تخصصی به حد مطلوب رسیده باشد و جوانب مختلف رشته خود را درک کنند، در آینده قادر خواهند بود که در آن زمینه ایده پردازی کنند. در واقع فهم جوانب مختلف رشته تخصصی دانشجویان را توانمند میسازد و آنها را برای مقابله با دنیای متغیر آماده میسازد. در دنیای مدرن امروز دیگر حافظه به تنهایی پاسخگوی مناسبی برای کسب موفقیت و به دست آوردن موقعیت اجتماعی مطلوب نیست بلکه موفقیت در گرو فهم دقیق مسائل، حلاجی کردن آنها، جدا کردن سره از ناسره و رسیدن به تفکرات نو با نگاه منتقدانه به تفکرات قبلی است (نوذری، ۱۳۹۲).
اساتید توجه دارند که با انتخاب صحیح استراتژی های مناسب تدریس، تکنیکهای مناسب تدریس و مجموعه اطلاعاتی که جهت توسعه دانش موضوعی دانشجو معلمان به آنها ارائه می کنند زمینه پروش فکری هر چه بیشتر آنها فراهم خواهد کرد.
از مباحثی که در دانشگاه فرهنگیان تاکید اعضای هیأت علمی این دانشگاه را بر مبحث دانش موضوعی در دانشجو معلمان آشکار میسازد میتوان به توجه خاص اساتید به مقوله کارورزیها، تحقیق و پژوهشهای دانشجویان در زمینه رشته تخصصیشان اشاره نمود. در واقع فعالیتهای دانشگاهی باید به گونه ای سازمان یابند که ارتباط نزدیکی بین تدریس و تحقیق برقرار شود (معروفی و همکاران، ۱۳۸۶). پس میتوان گفت که اهداف تدریس از جمله هدف مهارت های یک رشته به صورت موضوعی و هدف مهارت های سطح برتر تفکر لازم و ملزوم یکدیگر هستند و تا اهداف اولیه (هدف مهارت های یک رشته به صورت موضوعی، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی و …) محقق نشوند احتمال تحقق هدف ثانویه (مهارت های سطح برتر تفکر) از دیدگاه اساتید دانشگاه فرهنگیان بسیار کم خواهد بود.
آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که تفاوت بین میانگینهای اهداف مهارت اساسی موفقیت تحصیلی با مهارت های سطح برتر تفکر، دانش و مهارت های یک رشته به صورت موضوعی با مهارت های سطح برتر تفکر، ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد با مهارت های سطح برتر تفکر، آمادگی شغلی با مهارت سطح برتر تفکر، رشد فردی با مهارت سطح برتر تفکر، دانش و مهارت های یک رشته به صورت موضوعی با مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد با مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، آمادگی شغلی با مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، رشد فردی با دانش و مهارت یک رشته به صورت موضوعی، رشد فردی با ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد و رشد فردی با آمادگی شغلی معنی دار میباشد ولی تفاوت بین میانگینهای اهداف ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد با دانش و مهارت یک رشته به صورت موضوعی، آمادگی شغلی با دانش و مهارت یک رشته به صورت موضوعی، آمادگی شغلی با ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد و رشد فردی با مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی معنیدار نمی باشد. در مورد این نتیجه میتوان بیان کرد که دلیل معنادار شدن یا غیر معنادار شدن تفاوت بین میانگینهای اهداف منافات اهداف با هم یا عدم اهمیت برخی اهداف نیست بلکه همانطور که قبلا بیان شد این اهداف در جهت هم و در یک مسیر قرار دارند و معنادار و عدم معنادار شدن تفاوت آنها هم می تواند به دلیل تقدم اولویت تحقق برخی اهداف بر دیگری باشد.
در انتها لازم به ذکر است که براساس جست و جوی انجام شده در پژوهشهای داخلی میتوان به پژوهش نوذری (۱۳۹۲)؛ رجائیزاده (۱۳۹۲)، آنجلو و کراس (۱۹۹۳) و لیبرت و بایر (۱۹۷۵) اشاره کرد که نتیجهای ناهمراستا با نتیجه تحقیق حاضر داشته است و همراستا با این نتیجه در پژوهشهای خارجی و داخلی موردی یافت نشد. شاید بتوان دلیل این ناهمراستایی را این دانست که اهداف تدریس انتخابی توسط اعضای هیأت علمی، برای دانشجویان رشته های مختلف بوده است. بنابراین براساس این دیدگاه میتوان اظهار نمود که در دانشگاه فرهنگیان شیراز با توجه به اهمیت تدریس موثر برای دانشجو معلمان که پرورشدهندگان اصلی نسلهای آینده هستند، و نیاز است که به طور کلی در زمینه تخصصی مربوط به رشته خود تبحر لازم را کسب نمایند؛ نیاز است که رشد دانش تخصصی آنها مورد توجه بیشتر قرار گیرد. در نتیجه اعضای هیأت علمی در این دانشگاه قبل از هر چیز، رشد دانش تخصصی و موضوعی در دانشجویان را در اولویت قرار دادهاند.
۵-۴- بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، دانش و اهداف
تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز
تحلیلها نشان داد که به ظور کلی بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی، دانش و اهداف تدریس اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان شیراز به جز رابطه بین بعد ساختار از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با ابعاد دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی فناورانه و دانش محتوایی تربیتی فناورانه؛ رابطه بعد ساختار از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با اهداف تدریس مهارت های سطح برتر تفکر، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، مهارت های یک رشته به صورت موضوعی، ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد و رشد فردی؛ رابطه بین بعد ذینفعان از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با ابعاد دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوایی فناورانه، دانش تربیتی فناورانه و دانش محتوایی تربیتی فناورانه؛ رابطه بین بعد ذینفعان از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با اهداف تدریس مهارت های سطح برتر تفکر، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، مهارت های یک رشته به صورت موضوعی، ارزشهای تحصیلی و هنرهای آزاد، آمادگی شغلی و رشد فردی؛ رابطه بین بعد ارتباطات بیرونی از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با ابعاد دانش محتوایی تربیتی فناورانه؛ رابطه بین بعد ارتباطات بیرونی از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با اهداف تدریس مهارت های سطح برتر تفکر، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی و رشد فردی؛ رابطه بین بعد قوانین و مقررات از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با بعد دانش محتوایی تربیتی فناورانه و رابطه بین بعد قوانین و مقررات از عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با اهداف تدریس مهارت های سطح برتر تفکر، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی؛ رابطه بین بعد دانش فناورانه از ابعاد دانش با اهداف تدریس مهارت های سطح برتر تفکر، مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی، آمادگی شغلی و رشد فردی؛ رابطه بین بعد دانش محتوایی تربیتی از ابعاد دانش با اهداف تدریس آمادگی شغلی و رشد فردی؛ رابطه بین بعد دانش محتوایی فناورانه از ابعاد دانش با هدف تدریس مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی؛ رابطه بین بعد دانش تربیتی فناورانه از ابعاد دانش با هدف تدریس مهارت های اساسی موفقیت تحصیلی؛ رابطه معناداری وجود دارد.
شاید بتوان دلیل احتمالی این تحلیل را این دانست که از دیدگاه اعضای هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان برای ایجاد یک دانشگاه نوآور نیاز است تا همه عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی با هم وجود داشته باشند. در واقع با تحقق همه شرایط نوآوری است که در دانشگاه فضایی ایجاد خواهد شد که اجازه بیان ایده ها را به ذینفعان اصلی دانشگاه یعنی اساتید و دانشجویان میدهد. و همچنین با ایجاد جو نوآورانه در دانشگاه است که اساتید و دانشجویان و دیگر ذینفعان در دانشگاه میتوانند با ذینفعان بیرونی و محیط بیرونی دانشگاه تعامل و ارتباط برقرار کنند. ولی در صورتی این شرایط محقق خواهد شد که قوانین و مقررات و ساختار دانشگاه نیز بستر مناسبی را ایجاد کند. در واقع یعنی ساختار دانشگاه ساختاری منعطف باشد و قوانین و مقررات حاکم بر آن سختگیرانه نباشد. دانشگاهی نوآور خواهد بود که عوامل اجرایی آن ریسکپذیر بوده واین عوامل، توانایی انتخاب راهبرد مناسب برای رسیدن به هدف در دانشگاه را داشته باشند. هدفی که مطابق با خواسته ذینفعان باشد.
در زمینه تحلیل این نتیجه لازم است بیان شود که امروزه دانش به یکی از نیروهای تحریککننده اساسی برای موفقیت کسب و کارها تبدیل شده است، سازمانها دانشمحورتر شده اند، و به جای نیروهای یدی؛ برای ذهنها هزینه می کنند؛ بنابراین نیاز به ارتقا دانش در حال افزایش است (وانگ[۲۵۵]، ۲۰۰۵). در کسب و تولید دانش مشوقها و عوامل انگیزشی مناسب مهمترین عامل موفقیت به شمار می آید. واضح است که در سازمانها بدون در نظر گرفتن مشوقهای لازم، افراد رغبتی به ارائه دانش خود نخواهند داشت. لذا لازم است که در دانشگاهها سیاستهای تشویقی وجود داشته باشد (اخوان و همکاران، ۱۳۸۹). در واقع ویژگیهای ساختار سازمانی از جمله عوامل موثر بر خلق دانش در سازمانها به شمار می آید (ناصحیفر؛ حبیبی بدرآبادی و حبیبی بدرآبادی). طبق نظر سانتارو و گپالاکریشان[۲۵۶]، وجود ساختارهای غیر رسمی در سازمانهای آموزشی و وجود ساختارهای انعطاف پذیر، بستر خلق و گسترش دانش را فراهم می کند. لازم به ذکر است که اگرچه ساختارهای سنتی سلسله مراتبی امکان انتقال دانش از طریق زنجیره فرماندهی را فراهم میآورند لیکن مانع از انتقال دانش در سطح افقی سازمان و در بین واحدهای وظیفه ای میگردند. چنین ساختاری موجب افزایش رقابت و تعارض میان واحدهای مختلف شده و ممکن است به کند شدن روند به کارگیری تکنولوژیهای ارتباطی (تکنولوژیهای لازم جهت گسترش دانش در سازمان) گردد(ناصحی فر و همکاران، ۱۳۸۹). کلاور و همکاران و کارالری و همکاران[۲۵۷] نیز بیان می کنند؛ از همین روست که از دیدگاه صاحبنظران ایجاد یک ساختار سازمانی مناسب و انعطافپذیر با سطوح سلسله مراتبی اندک و ارتباطات، از ضروریات موفقیت مدیریت دانش در سازمانها به شمار می آید (ناصحی فر و همکاران، ۱۳۸۹). سازمانها باید ساختارهایی را بپذیرند که به آنها اجازه دهد تا حد امکان دانش بیشتری را خلق و انتقال دهند. ساختار سازمانی بر جریان اطلاعات و همچنین بر محیط و ماهیت تعاملات انسانی تاثیر می گذارد و منجر به ایجاد مزیت رقابتی در اقتصاد دانایی میگردد (رحمان سرشت؛ رادمرد و گلوانی، ۱۳۹۰).
بررسی ویژگیهای جمعیتی نمونه نشان داد که حدود نیمی از پاسخگویان (۴۸ درصد)، کمتر از ۳۰ سال سن داشتند که به طور نسبی نشان دهنده جوان بودن جمعیت نمونه است. همچنین میانگین سنی پاسخگویان، ۳۱ سال بود. از بین زنان این ردهی سنی، ۶۰ درصد متاهل و ۳۹ درصد مجرد بودند و تنها ۳/۱درصد مطلقه و بیوه بودند. بررسی وضعیت اشتغال آنان نشان میدهد که در مجموع ۳۱ درصد، شاغل و ۶۱ درصد، غیر شاغل بودند. از بین شاغلین نیز بیشترین درصد مربوط به زنانی است که در مراکز دولتی مشغول به کار هستند. همچنین ۸۸ درصد از پاسخگویان در خانوارهای ۵ نفره و کمتر زندگی می کنند. این آمار، انطباق بعد خانوارهای زنان سنین باروری شهر شیراز را با میانگین بعد خانوار در سطح کشور (۴ نفره) نشان میدهد.
درارتباط با ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی نمونه بررسیشده میتوان گفت۶۱ درصد پاسخگویان به طور کلی تحصیلات دیپلم و بالاتر داشته اند که در این میان ۳۶درصد آنان دارای مدرک کارشناسی بوده اند. ۳۸درصد نیز تحصیلات خود را پایینتر از دیپلم اظهار کرده اند. متوسط درآمد ماهیانه خانواده زنان سنین باروری یک میلیون و چهارصد و هفتاد هزار بوده است. همچنین، نزدیک به ۶۰ درصد از پاسخگویان هویت طبقاتی خود را متوسط رو به بالا گزارش کرده اند. تقریباً نیمی از پاسخگویان اظهار کرده اند که در مورد رفتارهای سلامتی مانند تغذیه، ورزش، مهارت های زندگی و … مطالعه دارند. و تنها ۹ درصد در این زمینه ها هیچ گونه مطالعه ای ندارند. بیشترین میزان استفاده از وسایل ارتباطی مربوط به تلویزیون خارجی (ماهواره) و تلویزیون داخلی است. رادیو نیز در این میان کمترین میزان استفاده را داشته است. حمایت اجتماعی در این مطالعه، علاوه بر مقیاس کلی، در سه بعد عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی بررسی شد. بیشترین نمرهی میانگین مربوط به بعد عاطفی بود که نشان می دهند زنان سنین باروری حمایت عاطفی را از اعضای خانواده، دوستان، فامیل یا آشنایان بیشتر دریافت می کنند. در ارتباط با میزان حمایت دریافتی نیز، ۷۷درصد از پاسخگویان حمایت اجتماعی را در سطح متوسط، ۶ درصد در سطح بالا و ۶ درصد در سطح پایین دریافت کرده اند.
علاوه بر ویژگیهای جمعیتی و اجتماعی- اقتصادی، در این پژوهش عواملی نیز به عنوان متغیرهای سلامتی مورد بررسی قرار گرفته اند که عبارتند از : سلامت عمومی خود گزارش شده، خودکارآمدی سلامت، سابقه بیماری و آگاهی زنان از رفتار سلامتی.
یکی از ابعاد سلامتی که در این تحقیق به آن پرداخته شد، سلامت عمومی خود گزارش شده است. ارزیابی زنان از سلامت عمومی (جسمی- روانی) نشان داد که ۶۹ درصد پاسخگویان سلامت عمومی متوسطی دارند، ۱۰درصد وضعیت سلامتیشان خوب است و در نهایت ۵/۱۸ درصد وضعیت سلامتی ضعیفی دارند. خودکارآمدی سلامت که به ارزیابی باور زنان سنین باروری در توانایی انجام رفتارهای ارتقاءسلامت اشاره می کند - نشان میدهد که بیشتر زنان سنین باروری (۶۶ درصد) از خودکارآمدی سلامتی متوسطی برخوردارند. به نظر میرسد عدم توانایی زنان در اجرایی کردن آگاهی و داشتههای خود در ارتباط با رفتارهای سالم دلیلی بر سطح متوسط خودکار آمدی سلامت عمومی آنان باشد. همچنین یافته ها نشان داد که حدود دو سوم نمونه دارای سابقه بیماری های مزمن بوده اند. در این میان، بیشترین درصد ابتلاء زنان به بیماریهای کمردرد و درد شدید در استخوانها، کم خونی و سردرد شدید و میگرن میباشد. بیماریهایی که با توجه به شرایط خاص زنان نیز قابل انتظار بود. آگاهی از رفتار سلامتی، یکی دیگر از متغیرهای سلامتی است که در این مطالعه، بررسی شد. این آگاهی بیشتر در ارتباط با میزان اطلاعات زنان در زمینه ورزش، تغذیه، مدیریت استرس و مشارکت در جامعه سنجیده شد. براساس نتایج به دست آمده بیشترین درصد موافقت با گویهی مدیریت استرس و کمترین درصد موافقت با گویهی مربوط به تغذیه بوده است. هم چنین در مجموع نزدیک به ۷۰ درصد پاسخگویان، آگاهی متوسطی داشتند. آنچه در ارتباط با متغیر آگاهی قابل ذکر میباشد، این است که صرف داشتن آگاهی و اطلاعات در ارتباط با رفتارهای سالم، منجر به ارتقای سلامت نمی شود، آنچه در این بین اهمیت مییابد اجرایی نمودن آگاهی و به عبارتی پیگیری این نوع رفتارها از سوی افراد می باشد.
سبک زندگی سلامت محور در این پژوهش به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار گرفت. که الگویی چند بعدی از کنش خودآغاز و ادراکات فرد میباشد که برای نگهداشت و کنترل سطوح سلامتی، خود شکوفایی و رضایتمندی فرد است. سبک زندگی سلامت محور با ۳۱ گویه و در قالب ۶ بعد اندازه گیری شد : مدیریت استرس، مسئولیت در قبال سلامتی، روابط بین فردی، رشد روحی و مدیریت استرس. به لحاظ تئوریکی نمره این متغیر بین ۰ تا ۱۲۴ میباشد، زنان سنین باروری، میانگین نمرهی ۹۲/۶۶ را کسب کردند. این رقم نشاندهنده سطح متوسط رو به بالای سبک زندگی سلامت محور در بین اکثر زنان سنین باروری شهر شیراز میباشد. به طور کلی، وضعیت سبک زندگی سلامت محور در میان زنان سنین باروری شهر شیراز بدین صورت بوده است : ۳/۱۵درصد زنان مورد بررسی سبک زندگی سلامتمحور بالایی داشتند، ۹/۷۰ درصد از سطح متوسطی برخوردار بوده اند و در نهایت ۸/۱۳درصد دارای سطوح پایینی از سبک زندگی سلامت محور بوده اند. جدول۱-۶ نتایج آزمون فرضیه های تحقیق را در تحلیلهای دومتغیره، چندمتغیره نشان میدهد.
جدول ۱-۶ نتایج آزمون فرضیه های تحقیق
نتایج آزمون فرضیات | فرضیه های تحقیق | ||
تحلیل چند متغیره | تحلیل دو متغیره | ||
عدم تایید | عدم تایید | ۱). بین سن و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد. | |
تایید عدم | عدم تایید | ۲). بین وضعیت تاهل و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد. | |
عدم تایید | عدم تایید | ۳). بین وضعیت اشتغال و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد. | |
عدم تایید | عدم تایید | ۴). بین بعد خانواده و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد. | |
تایید | تایید | ۵). بین تحصیلات و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد. |
دانشکده علوم
گروه زیستشناسی
پایان نامه جهت دریافت درجه کارشناسی ارشد علوم گیاهی (گرایش فیزیولوژی گیاهی)
موضوع:
مقایسه فعالیت پاداکسایشی عصارههای اتانولی و متانولی ترکیبات فنولی در بخشهای خوراکی انگور (Vitis vinifera L .) واریته کشمشی قرمز
نگارش:
مریم عدلی فرد
استاد راهنما:
دکتر لطیفه پوراکبر
بهمن ماه ۱۳۹۲
” حق چاپ و نشر این اثر برای دانشگاه ارومیه محفوظ است.”
ستایش خدایی را که بزرگترین امید و یاور در لحظه لحظه زندگیست ، ستایش خدایی را که هر چه دارم از اوست ، ستایش خدایی را که بجز او امید ندارم و اگر به غیر او امیدی داشتم ناامیدم میکرد و ستایش خدایی را که خویشتن را به ما شناساند و درهای علم را بر ما گشود .
سپاسگذار کسانی هستم که سرآغاز تولد من هستند.از یکی زاده میشوم و از دیگری جاودانه. استادی که سپیدی را بر تخته سیاه زندگیم نگاشت و مادری که تار مویی از او به بپای من سیاه نماند.
با تقدیر وتشکر شایسته از استاد فرهیخته و فرزانه سرکار خانم دکتر پوراکبر که با نکته های دلاویز ، صحیفه های سخن را علم پرورنمود و راهنمای من در اتمام پایان نامه بوده است.
از اساتید فرزانه ودلسوز، جناب آقای دکتر خارا و جناب آقای دکتر حسینی که زحمت داوری این پایان نامه را متقبل شدند، کمال تشکر و قدردانی رادارم.
تقدیم به
مقدسترین واژه ها در لغت نامه دلم،
مادر مهربانم که زندگیم را مدیون مهر و عطوفت آن میدانم
پدرم، کوهی استوار و حامی من در طول تمام زندگی
و تقدیم به
برادر و خواهران مهربان وعزیزم، به پاس عاطفه سرشار و محبت های بی دریغ شان که هرگز فروکش نمی کند.
والحمدالله رب العالمین…
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده ۱
۱- فصل اول: کلیات
۱-۱- مطالعات بیوشیمیایی (آشنایی باپاداکسایندهها) ۲
۱-۲- رادیکالهای آزاد ۲
۱-۲-۱- انواع رادیکالهای آزاد ۳
۱-۲-۱-۱- هیدروژن پراکسید ۳
۱-۲-۱-۲- رادیکال هیدروکسیل ۳
۱-۲-۱-۳- رادیکال نیتریک اکسید ۴
۱-۲-۱-۴- اکسیژن منفرد ۴
۱-۲-۱-۵- رادیکال سوپراکسید ۵
۱-۳- پاداکسایندهها ۶
۱-۳-۱- پاداکسایندههای طبیعی ۷
۱-۳-۱-۱- ترکیبات دهنده هیدروژن(Hydrogen donating compounds) 7
۱-۳-۱-۲- شلاته کنندههای فلزات ۸
۱-۳-۱-۳- فرونشانندههای اکسیژن ۸
۱-۳-۱-۴- آنزیمها ۸
۱-۳-۱-۴-۱- آنزیم گلوکز اکسیداز ۸
۱-۳-۱-۴-۲- آنزیم سوپراکسید دیسموتاز ۸
۱-۳-۱-۴-۳- آنزیم کاتالاز ۹
۱-۳-۱-۴-۴- آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز ۹
۶۲
شکل (۴-۴) : ﭘﺮاش ﭘﺮﺗﻮ اﻳﻜﺲ (XRD) نانوذرات دی اکسید تیتانیوم در فیلم پلی لاکتیک اسید و نانوکامپوزیت های پلی لاکتیک اسید/نقره ……………………………………………………………………………..
۶۴
چکیده :
امروزه افزایش آلودگی های زیست محیطی و کاهش منابع نفتی باعث توسعه و جایگزینی بسته بندی های زیست تخریب پذیر بجای بسته بندی های مشتق شده از منابع نفتی شده است. همچنین در این راستا به کارگیری ترکیبات ضدمیکروب همچون نانوذرات نقره کارایی این بسته بندی ها را تا حدود زیادی بهبود می بخشد. این کار تحقیقاتی به منظور تولید و بررسی خصوصیات فیلم پلی لاکتیک اسید و نانوکامپوزیت پلی لاکتیک اسید/نقره حاوی ۰٫۵، ۱ و ۲ درصد نانوذرات نقره با بهره گرفتن از روش Solvent casting مورد بررسی قرار گرفت. تاثیر ضد میکروبی این فیلم ها بر پارامترهای رشد باکتری گرم منفی اشرشیاکلی با روش dynamic-Flask testبا استفاده از مدل های Gompertz و Logistic مورد بررسی قرار گرفت که نتایج آن نشان دهنده افزایش ۴٫۳ درصد در مدت زمان فاز تاخیر، کاهش ۳۰٫۹ درصد در سرعت رشد باکتری اشرشیا کلی و کاهش ۳۲٫۶ درصدی در جمعیت نهایی این باکتری بود. در این پژوهش مشاهده شد که با افزایش درصد نانوذرات نقره، فعالیت ضدمیکروبی این نانوکامپوزیت بیشتر شد. در طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) مشاهده شد که پیک جدیدی در محدودهcm-1 ۳۶۲۰ کامپوزیت های حاوی نانوذرات نقره در تمام سطوح (۰٫۵، ۱ و ۲ درصد نانوذرات نقره) مشاهده شد که به تعامل شیمیایی بین نانوذرات نقره و پلی لاکتیک اسید نسبت داده شد. همچنین در بررسی نمودارهای XRD مشاهده پیک های Ag(111)، Ag(200)، Ag(220) و Ag(311)به حضور نانو ذرات نقره کریستالی اشاره دارد.
واژگان کلیدی: اشرشیا کلی، پلی لاکتیک اسید، دی اکسید تیتانیوم، فعالیت ضدمیکروبی، نانوذرات نقره، نانوکامپوزیت.
فصل اول :
مقدمـــه
مقدمه
بیماری های ناشی از مسمومیت های غذایی تبدیل به تهدیدی مهم برای سلامتی انسان و عاملی برای ظهور صنعت بسته بندی شده است. از آنجا که بخش عمده ای از صنعت بسته بندی را پلاستیک ها تشکیل می دهند، می توان صنعت بسته بندی را به فرآورده های نفتی وابسته دانست. از این رو رشد روز افزون جمعیت، آلودگی های ناشی از مواد بسته بندی حاصل از مشتقات نفتی و مشکلات ناشی از روش های مختلف دفع این آلودگی ها اعم از سوزاندن، دفن کردن و بازیافت آن ها موجب توجه بیشتر به بایوپلیمرها و بسته بندی های زیستی شده است. فیلم ها و پوشش های بسته بندی زیست تخریب پذیر به دلیل ویژگی های دوستدار محیط زیست بودن و وابستگی کم به منابع غیر قابل تجدید، جایگزین مناسبی برای فیلم های سنتزی در صنعت بسته بندی می باشند که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب کرده اند. بسته بندی های زیست تخریب پذیر با حفاظت از محصول در برابر آسیب های مکانیکی، فیزیکی و شیمیایی محصولات غذایی مانع از کاهش کیفیت آن ها می شوند. همچنین می توانند بعنوان حامل مواد ضد میکروب به صورت بسته بندی های ضد میکروبی، از فعالیت های میکروبی جلوگیری کرده و موجب افزایش مدت زمان نگهداری محصولات غذایی شود.
استفاده از نانو تقویت کننده ها در تولید مواد بسته بندی و تهیه نانوکامپوزیت های زیست تخریب پذیر یکی از مهمترین پیشرفت های علم پلیمر در بسته بندی مواد غذایی محسوب می شود. از پرکاربردترین ترکیبات نانو که در بسته بندی های ضدمیکروبی استفاده می شود می توان به نانو ذرات نقره، نانو اکسید روی، نانو دی اکسید تیتانیوم و نانو رس اشاره کرد. نانو ذرات نقره با خاصیت ضد میکروبی قوی، موجب افزایش مدت زمان ماندگاری مواد غذایی می شوند. همچنین نقره به عنوان تقویت کننده خواص فیزیکوشیمیایی بایوپلیمرها می تواند به عنوان یکی از نانو موادی باشد که در تولید بسته بندی های نانو کامپوزیت فعال مورد استفاده قرار می گیرد ( بابا زاده و الماسی، ۱۳۹۲).
در این پژوهش، به تولید بایونانوکامپوزیت پلی لاکتیک اسید حاوی نانوذرات نقره پرداخته شده است، همچنین به بررسی خاصیت ضد میکروبی و برخی مطالعات انجام شده در این زمینه اشاره شده است.
۱-۱- بسته بندی
با تغییر شیوه زندگی مردم از یک شیوه زندگی عشایری به ماندن در یک منطقه امن، نیاز به ظروف نگهداری مواد غذایی به وجود آمد. تا سال ۱۸۰۰ پیشرفت بسیار کمی در مواد بسته بندی بوجود آمد، بطوری که از منابع طبیعی مانند خربزه، پوسته ها، برگ ها و سبدهای بافته شده از علف و چوب خیزران برای نگهداری مواد غذایی استفاده می شد. بعدها ظروفی همچون سفال و شیشه برای نگهداری مواد غذایی مطرح شدند. اولین مدارک یافت شده از پیدایش سفال و شیشه به ۷۰۰۰ سال قبل از میلاد بر می گردد. همچنین صنعتی شدن فرایند که توسط مصریان عملی شد تا حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد دیده نشد ( کنت و برگر[۱]، ۲۰۰۲).
عوامل بسیاری باعث از بین رفتن ارزش مواد غذایی می شوند که از مهمترین آن ها می توان به فساد میکروبی و از دست دادن برخی خواص مهم مانند ویتامین و… اشاره کرد. از آن جا که انسان ها به منظور رفع نیاز تغذیه ای و تداوم حیات خود، به مصرف مواد غذایی در طول سال احتیاج دارند و ساده ترین روش برای محافظت از مواد غذایی بسته بندی آن است، بدین لحاظ بسته بندی مواد غذایی از اهمیت خاصی برخوردار است. بسته بندی به عنوان مانعی برای جلوگیری از شکستگی محصول و از دست دادن رطوبت، اکسیژن، دی اکسید کربن، گازهای دیگر و همچنین طعم دهنده و مواد معطر مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین می تواند مانعی در برابر نفوذ نور برای محافظت از مواد مغذی و رنگ در یک محصول باشد.
بسته بندی نظامی مرکب است که وظیفه حفاظتی و نقش فرهنگ ارتباطی یا اطلاع رسانی را بر عهده دارد و جهت حفظ کیفیت مواد غذایی، به حداقل رساندن ضایعات مواد غذایی و کاهش استفاده از مواد نگهدارنده در مواد غذایی مورد استفاده قرار می گیرد.
۱-۲- پلیمر سنتزی
آلودگی های زیست محیطی ناشی از وارد شدن پلیمرهای سنتزی، پلاستیک ها و مواد بسته بندی غیرقابل تجزیه به طبیعت یکی از بزرگترین خطراتی است که زندگی بشر را تهدید می کند. حفظ و نگهداری از محصول وظیفه اصلی بسته بندی است، ولی از طرف دیگر سهم بزرگی از ضایعات روزمره را شامل می شود و با سوزاندن و دفن کردن آن ها موجب آلودگی بیشتر محیط زیست می شوند. این مواد به علت ترکیبات خاص خود، به ندرت در طبیعت تجزیه می گردند و دارای ماندگاری زیادی می باشند که این ویژگی مشکلات زیست محیطی زیادی ایجاد می کند. به طور کلی دو روش اصلی برای حل این مشکل وجود دارد که عبارتند از بازیافت و تولید پلاستیک های زیست تخریب پذیر است. با وجود مشکلات و هزینه های سنگین عملیات بازیافت، تولید بسته بندی های زیست تخریب پذیر راهکاری معقول تر به نظر می رسد.
۱-۳- پلیمر زیست تخریب پذیر
تلاش زیاد برای توسعه زمان ماندگاری و افزایش کیفیت مواد غذایی در عین کاهش ضایعات بسته بندی، کشف مواد بسته بندی با مبنای زیستی و تجدید پذیر را تقویت کرده است. استفاده از این مواد به دلیل خاصیت تجزیه پذیری آن ها می تواند در نهایت سبب حل مشکلات ضایعات شود.
در دهه ی گذشته پلیمرهای زیست سازگار و زیست تجزیه پذیر از نظر اکولوژی بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. پلیمرهایی که پس از فرایند تجزیه به کمک میکروارگانیسم ها بطور کامل به محصولات طبیعی مانند آب، دی اکسید کربن و توده زیستی ( باکتری ها و قارچ ها) و یا آنزیم ها تبدیل می شوند “زیست تخریب پذیر” نامیده می شوند ( لاسپریلا و همکاران[۲]،۲۰۱۱ ؛ جنادیوس[۳]، ۲۰۰۲).
واژه “زیست تخریب پذیر” به معنی موادی است که به سادگی توسط موجودات زنده به زیر واحدهای سازنده خود تجزیه شده و بنابراین در محیط باقی نمی مانند.
از مهمترین پلیمرهای زیست تخریب پذیر می توان به پلیمرهای چربی دار از جمله پلی ۳-هیدروکسی بوتیرات، پلی۴-کاپرولاکتون، پلی گلیکولیک اسید و پلی لاکتیک اسید(PLA) اشاره کرد ( لاسپریلا و همکاران، ۲۰۱۱).
۱-۳-۱- پلی لاکتیک اسید ( PLA)[4]
پلی لاکتیک اسید یک پلیمر کایرال با وزن مولکولی پائین و حاوی اتم کربن نامتقارن با ساختاری مارپیچی است. همچنین ترکیب چربی دار انعطاف پذیری در برابر حرارت است که به آسانی از طریق راه های آنزیمی و هیدرولیتیکی زیست تخریب پذیر می شود. این ترکیب در سال ۱۹۳۲ توسط کاروترز ( دوپونت) بوسیله حرارت دادن تحت خلاء اسیدلاکتیک کشف شد (لاسپریلا و همکاران، ۲۰۱۱).
۱-۴- فناوری نانو
فناوری نانو واژهای است کلی که به تمام فناوریهای پیشرفته در عرصه کار با مقیاس نانو اطلاق میشود. معمولاً منظور از مقیاس نانو ابعادی در حدود ۱ تا ۱۰۰ نانومتر میباشد.
امروزه نانوتکنولوژی به عنوان یکی از جدیدترین و پرکاربردترین روش ها در بهبود و ارتقاء کیفیت و سلامت مواد غذایی شناخته شده است. با کاهش اندازه پلیمرهای زیستی در مقیاس نانو می توان از آن ها در اشکال متفاوت نانوذرات و نانوحامل به منظور انتقال و رساندن ترکیبات مفید به سیستم های هدف و غنی سازی منابع غذایی از ریز مغذی ها و ویتامین ها و سایر ترکیبات استفاده کرد.
۱-۴-۱- نانو
نانو واژه ای یونانی و به معنای کوتوله و یا فوق العاده کوچک است که بیان کننده یک بیلیونیم یا ۹- ۱۰ واحد است. قطر ۴ اتم حدود یک نانومتر می باشد. یک جسم ۱۰۰ نانو متری یک ده هزارم طول یک ویروس است و قطر تار موی انسان برابر ۸۰۰۰۰ نانو متر است (مرتضوی، ۱۳۸۷).
۱-۵- کامپوزیت[۵]، نانوکامپوزیت[۶]، بایونانوکامپوزیت[۷]
کامپوزیت به جسمی حجیم یا توده ای گفته می شود که در حالت کلی حداقل شامل دو ماده مجزا با ساختار مکمل است (گریبلر و همکاران[۸]، ۲۰۱۰).
نانوکامپوزیت، کامپوزیتی است که حداقل یکی از ابعاد پرکننده ( طول و عرض یا ضخامت) آن در مقیاس نانو ( ۱ تا ۱۰۰ نانومتر) باشد. نانوکامپوزیت ها از مخلوط شدن پلیمرها با ذرات نانو تولید می شوند که خواص بهتری نسبت به پلیمرهای خالص دارند.
بایو نانوکامپوزیت در واقع نسل جدیدی از نانوکامپوزیت ها هستند که شامل پلیمرهای طبیعی در ترکیب با مواد معدنی که حداقل یکی از ابعاد آن ها در مقیاس نانو است. به این معنا که علاوه بر داشتن ترکیبی در ابعاد نانو دارای ترکیبات بایوزیستی نیز هستند و در محیط بوسیله موجودات تجزیه کننده به زیر واحدهای خود تبدیل می شوند.
اختلاط ترکیبات ضد میکروبی در مقیاس نانو با مواد بسته بندی مواد غذایی تولید فیلم هایی با فعالیت ضد میکروبی می کند که به کنترل رشد میکروارگانیسم های بیماری زا و عامل فساد کمک می کند. فیلم نانوکامپوزیتی ضد میکروبی به علت ساختاری یکپارچه و خواص ضد میکروبی و ممانعتی مطلوب بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
۱-۶- نقره
تکنولوژی های نانو به سبب وجود عناصر ریز مقیاس نقش خود را در زمینه بهبود ویژگی های بایو پلیمرها پر رنگ تر ساخته اند. در این میان نانو پوشش های نقره گام موثری در افزایش ماندگاری فرآورده و کاهش خطر عوامل میکروبی نشان داده است.
نقره پلیمری ضد میکروبی و افزودنی جدید مقرون بصرفه ای است که باعث جلوگیری از گسترش تکثیر میکروبی در سطوح در تماس با مواد غذایی می شود. توزیع در مقیاس نانو موجب بهبود خواص مکانیکی و حرارتی نقره در ماتریس پلیمری می شود ( ریم و همکاران[۹]، ۲۰۰۹ ؛ فورتوناتی و همکاران[۱۰]، ۲۰۱۳).
۱-۷- اهداف پژوهش
در واقع باید گفت، ارتکاب رفتار به طور غیرمستقیم در معنای خاص آن است که مرتکب اگرچه از نظر مادی با رفتار خود زمینه وقوع جرم را فراهم میکند اما مباشر جرم در این فرض مجنیعلیه میباشد. مانند کندن چاه و دعوت از فردی ناآگاه برای عبور از روی آن یا ریختن سم در غذا یا آب مجنیعلیه یا کرایه دادن خودروی دارای نقص فنی یا برقدار کردن درب منزل دیگری که با ورود صاحب خانه منجر به مرگ وی میشود. همانطور که میبینیم عنصر مادی جرم را مباشر انجام داده و مرتکب تنها با فعل خود، به کمک مباشر میشتابد که در فرض آگاهی مباشر، مرتکب به عنوان معاون جرم مسئوول میباشد و در فرض عدم آگاهی مباشر، مرتکب به عنوان مسبب اقوی از مباشر مسئوول اعمال خویش است. به عبارت دیگر، مسئول کسی است که رفتار ارتکابی منجر به جنایت مستند به او باشد اعم از مباشر یا مسبب. چنانچه قانونگذار در ماده ۵۰۶ ق.م.ا. در خصوص ضابطهی دوم شیوهی دخالت مرتکب در ارتکاب جرائم مقرر میدارد که شیوهی دخالت: «… در جنایت آن است که کسی که سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمیشد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند.» یا مقنن در خصوص انتساب نتیجه مجرمانه به مرتکب رفتار در ماده ۵۲۶ ق.م.ا. مقرر میدارد: «هرگاه دو یا چند عامل، …. در وقوع جنایتی تأثیر داشته باشند، عاملی که جنایت مستند به اوست ضامن است و چنانچه جنایت مستند به تمام عوامل باشد به طور مساوی ضامن میباشند … .» اعم از آنکه دو یا چند عامل بطور مستقیم یا غیرمستقیم در طول یا عرض هم در وقوع جنایت، تأثیر داشته باشند. بنابراین عاملی که ولو یک نفر جنایت مستند به اوست ضامن است و چنانچه جنایت مستند به تمام عوامل اعم از مستقیم یا غیرمستقیم و یا اجتماع آنها باشد مرتکبین به عنوان شریک در جرم مسئوول اعمال خویشاند.
مبحث دوم- عامل ارتکاب جرم (مرتکب رفتار)
در بینش قانونگذار ما مفهوم بزهکار با مفهوم بزه پیوندی نزدیک دارد. بزهکار یا مرتکب در نظام کیفری ما کسی است که رفتاری مقایر با اوامر و نواهی قانونگذار مرتکب شود. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۱۹) زیرا این خود وقایع نمیباشند که مقررات جزایی را نقض میکند. (باهری، ۱۳۸۴، ۲۳۲) بلکه اشخاص حقیقی و در مواردی محدود اشخاص حقوقی هستند که مرتکب جرم میشوند. (گلدوزیان، ۱۳۸۷، ۱۹۶) هرچند در بینش حقوقی کهن، بزهکار همواره در آینه رفتار خویش شناخته میشد. زیرا پیشینیان جرم را پدیدهای زیانآور و ناشی از رفتار مادی صرف به شمار میآورند و مسئوولیت را متوجه کسی میدانستند که از رفتار او زیانی به دیگری میرساند. تفاوتی نمیکرد که این رفتار از انسان یا حیوان یا نبات و حتی اشیاء بیجان صادر میشد. بنابراین تنها تحقق جنبه موضوعی رفتار و نتیجه خسارتبار آن مهم بود. از این رو عامل انسانی فاقد مسئوولیت کیفری اعم از کودک، مجبور و امثال آن و همچنین عامل غیرانسانی همچون ابزارآلات و حیوانات و مانند آن به همان اندازه مسئوول افعال خویش شمرده میشدند که افراد دارای شرایط مسئوولیت کیفری داراء بودند، به علاوه مرتکب جرم چه به عمد و چه به خطا به یک میزان مسئوولیت داشت. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۱۷) در این مبحث به عامل یا عوامل انسانی یا غیرانسانی یا اجتماع آنها که در وقوع جرم تأثیر داشته باشند به شرح ذیل مورد اشاره قرار میگیرد.
گفتار اول- عامل یا عوامل انسانی
اگر نسبت انسان را با عنصر مادی جرم بسنجیم، مرتکب مسلماً کسی که جرم را مادتاً انجام داده و یا شروع به اجرای آن مبادرت ورزیده است. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۶) به عبارت دیگر، عامل جرم کسی است که خود شخصاً مرتکب جرم شده باشد. لیکن غالباً در جوار مرتکب اصلی کسانی دیگری نیز هستند که به نحوی در وقوع رفتار مجرمانه دخالت دارند. در چنین مواردی گاه دخالت سایر افراد در ارتکاب جرم به صورت همکاری و مساعدت در ارتکاب جرم است بدون آنکه در رفتار مجرمانه مستقیماً دخالت داشته باشد و گاه نیز مرتکب اصلی را در ارتکاب عنصر مادی جرم مساعدت و یاری نموده و خود نیز در ارتکاب رفتار مجرمانه دخالت مستقیم داشته، که به شرح ذیل مورد اشاره قرار میگیرد.
۱- مباشرت در ارتکاب رفتار مجرمانه
از لحاظ عنصر مادی، مباشر کسی است که شخصاً مرتکب اعمال مادی جرم گردیده یا حداقل شروع به اجرای آن نموده باشد. (باهری، ۱۳۸۴، ۲۳۲؛ گلدوزیان، ۱۳۸۷، ۱۹۶؛ افراسیابی، ۱۳۸۲، ۴۲) یا در اصطلاح فاعل یا کننده کار به کسی اطلاق میشود که رفتار از او سر زده است. بنابراین نسبت فاعل به فعل اگر مستقیم و بلاواسطه باشد، فاعل یا مباشر نامیده میشود. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۷) یا برخی علت را چنین تعریف کردهاند: علت، امری است که از وجود آن وجود معلول و از عدم آن عدم معلول لازم آید، مانند قتل با شمشیر، کارد، چوب و نظیر آن، که همه اینها از مصادیق علت تام و مستقیم و بیواسطه یا قتل بالمباشره است. (پاد، ۱۳۵۲، ۱۹۳) چنانچه ماده ۴۹۴ قانون مجازات اسلامی در تعریف مباشرت آورده است: «مباشرت آن است که جنایت … توسط خود مرتکب واقع شود.» بنابراین بهترین و روشنترین معیار مباشرت که هرگونه ابهام و پیچیدگی را رفع و از تداخل سبب و مباشر در تشخیص ضامن جلوگیری کند، ضابطهای است که در جواهرالکلام آمده است و بر اساس آن «مباشر کسی است که نزدیکترین علت قتل را فراهم میکند.» (نجفی، ۱۴۰۴، ۱۳) بنابراین تزریق سم به بدن مجنیعلیه یا خورانیدن سم به او، بدون دخالت او در تناول آن، خراب کردن دیوار بر روی مقتول، در آتش انداختن و … قتل بالمباشره خواهند بود. (صادقی، ۱۳۸۶، ۷۶ و۷۵) بنابراین صورت دخالت مباشر در ارتکاب جرم عمدتاً به دو شیوه میباشد.
الف) مباشرت مرتکب در ارتکاب رفتار مجرمانه
از تعریف حقوقی جنایت عمدی یعنی سلب عمدی حیات از دیگری و نیز از مفاد ماده ۲۹۰ قانون مجازات اسلامی و بندهای چهارگانه آن (… هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و …) به روشنی مشخص است که باید شخصی غیر از مرتکب باشد. به عبارتی دیگر، لازمه تحقق جنایت عمدی، ایراد جنایت بر دیگری است نه خود مرتکب. بنابراین مباشرت در جرم را به نوبه خود به دو دسته ذیل تقسیم کردهاند:
یک- مباشر مادی جرم
مباشر مادی جرم به کسی گویند که خود شخصاً اعمال مادی جرم را انجام میدهد نظیر کسی که با تیراندازی یا ضربه چاقو دیگری را به قتل میرساند و در مورد جرائم ناشی از ترک فعل شخصی که قانوناً یا طبق قرارداد موظف به انجام کاری بوده است. (باهری، ۱۳۸۴، ۲۳۲) حتی اگر دیگری را بجای خود مکلف به انجام آن کار نموده باشد با خودداری از انجام عمل مباشر جرم به صورت ترک فعل تلقی میشود مثل ترک انفاق (گلدوزیان، ۱۳۸۷، ۱۹۷) یا شیر ندادن طفل از طرف مادر یا پزشک یا پرستاری که وظیفه قانونی یا قراردادی خود را ترک کند. «موضوع ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲»
دو- مباشر معنوی
مقصود از مباشر معنوی در ارتکاب جرم کسی است که؛ جرم را توسط اشخاص فاقد مسئوولیت کیفری نظیر مجنون، صغیر ممیز و غیرممیز و یا مکره و یا فاقد سوءنیت و قصد مجرمانه نظیر ارتکاب جرم توسط کارگزاران به دستور مدیر شخص حقوقی در شرایط که کارگر فاقد سوءنیت است انجام میدهد. (باهری، ۱۳۸۴، ۲۳۳) بنابراین باید گفت فاعل معنوی در مقابل فاعل مادی که رفتار مادی و معنوی او با توصیف قانونی جرم کاملاً مطابقت دارد، قرار میگیرد. مانند کسی که مال دیگری را پنهانی برباید عمل او خواه مستقیماً و بلاواسطه به نتیجه بینجامد، مثلاً دست ببرد و مال را از حرز خارج کند و خواه به تسبیب و غیرمستقیم، مثلا پرنده دست آموزی را وسیله قرار دهد، تغییری در عنوان او پدید نمیآورد. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۷) بنابراین از جمله مصادیق قانونی مباشرت معنوی میتوان به تبصره یک ماده ۳۷۵ قانون مجازات اسلامی اشاره کرد که مقرر میدارد: «… اگر اکراه شونده طفل غیرممیز یا مجنون باشد فقط اکراه کننده محکوم به قصاص است.»
۲- مسبب به عنوان عامل ارتکاب رفتار مجرمانه
مسبب یعنی کسی که سبب جرم بوده یا اسباب جرم را فراهم کرده باشد. بنابراین اگر تأثیر مسبب در وقوع جرم قویتر از مباشر باشد، به ویژه هنگامی که مباشر جرم جانور یا موجودی بیجان یا اشخاص فاقد مسئوولیت کیفری باشد، اطلاق مباشر جرم به جانور یا اشیاء و یا به اینگونه افراد تسامحی است در گفتار، بنابراین هر آینه میتوان مسبّب را نیز فاعل مادی تلقی کرد. مانند آنکه مسبّب پرنده دست آموزی را وسیله قرار دهد یا به قصد قتل انسان بیگناهی زهر کشنده در خوراک او بریزد و یا در مراقبت از حیوان چموش غفلت کند و آن حیوان صدمهای به دیگران برساند یا با ایجاد مانعی سبب برخورد دو وسیله نقلیه شود یا توسط مجنون یا طفل غیرممیز یا حیوان و یا هر وسیله بیارادهی مالی را از حرز خارج نماید. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۷) بنابراین، پیرو نظر حقوقدانان و گاه در قوانین موضوعه مسّبب جرم در کنار مباشر یا بجای مباشر نیز مسئوول قلمداد شده است چنانچه قانونگذار در ماده ۱۷۲ قانون کار مصوب ۱۳۶۹ مقرر میدارد: «… هرگاه چند نفر به اتفاق یا از طریق یک مؤسسه، شخصی را به کار اجباری بگمارند هر یک از متخلفان به مجازاتهای فوق محکوم و مشترکاً مسئول پرداخت اجرت المثل خواهند بود. مگر آن که مسبب اقوی از مباشر باشد، که در این صورت مسبب شخصاً مسئول است.» یا مقنن در ماده ۵۳۴ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه بر اثر ایجاد مانع یا سببی دو یا چند نفر یا وسیله نقلیه با هم برخورد کنند و به علت برخورد آسیب ببینند و یا کشته شوند، مسبب ضامن است.» یا اینکه قانونگذار خود نیز به این نکته معترف است و صریحاً در یک مورد مباشر جرم را به جای مسبب بکار برده است. چنانچه در ماده ۲۷۲ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «هرگاه کسی مال را توسط مجنون، طفل غیرممیز، حیوان یا هر وسیله بیارادهای از حرز خارج کند مباشر محسوب میشود و در صورتی که مباشر طفل ممیز باشد رفتار آمر حسب مورد مشمول یکی از سرقتهای تعزیری است.» یا اینکه مقنن در ذیل ماده ۵۲۶ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: «… در صورتی که مباشر در جنایت بیاختیار، جاهل، صغیر غیرممیز یا مجنون و مانند آنها باشد فقط سبب ضامن است.» بالاخره قانونگذار در ماده ۵۰۶ قانون مجازات اسلامی در تعریف مسبب مقرر میدارد: «تسبیب در جنایت آن است که کسی [مسبب در جنایت کسی است که] سبب تلف شدن یا مصدومیت دیگری را فراهم کند و خود مستقیماً مرتکب جنایت نشود به طوری که در صورت فقدان رفتار او جنایت حاصل نمیشد مانند آنکه چاهی بکند و کسی در آن بیفتد و آسیب ببیند.»
۳- مداخله و همکاری در ارتکاب رفتار مجرمانه
رفتار مجرمانه همواره ناشی از عمل تنها یک نفر نمیباشد، بلکه گاه رفتار مجرمانه ناشی از مداخله و همکاری عوامل متعددی است که هر یک به نحوی در وقوع جنایت نقش داشتهاند. بنابراین این مداخله گاه در برخی مواقع به شکل مستقیم و در واقع با ارتکاب رفتار مجرمانه جمعی، عنصر مادی جرم را محقق میسازد و گاه با همکاری و با قصد مشترک، مرتکب اصلی را در تحقق جنایت یاری میرساند. بدین ترتیب، در حقوق ایران مداخله و همکاری در ارتکاب رفتار مجرمانه به دو شکل «شرکت» و «معاونت» پیشبینی شده است، که ذیلاً این دو عنوان را طی دو قسمت جداگانه مورد بررسی قرار میدهیم.
الف) شرکت در ارتکاب رفتار مجرمانه
جرم چه به تنهایی و چه به صورت گروهی ارتکاب یابد همه کسانی که در اجرای آن شخصاً دست داشتهاند فاعل مادی جرم محسوب میشوند. اگر جرم با همکاری یکدیگر واقع شده باشد هر یک عنوان شریک در جرم را خواهند داشت. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۸) بنابراین تحقق شرکت منوط به وجود بیش از یک عامل در ارتکاب جرم است. (صادقی، ۱۳۸۶، ۲۲۸) چنانچه برخی شرکت در جرم را؛ مداخله و مشارکت دست کم دو یا چند نفر در عملیات اجرایی جرم، به طوری که جرم ارتکابی مستند به رفتار همه آنها باشد دانستهاند. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۸) از طرفی همانطور که ماده ۱۲۵ ق.م.ا. به صراحت اشاره کرده است، تساوی عمل همه شرکاء شرط نیست، همینطور ارتکاب هم زمان اعمال متعدد. بنابراین باید توجه داشت که شرکت در جرم یا شرکت در جنایت با مداخله هرگونه عملیات اجرایی جرم مانند شرکت در ضرب و جرح، شرکت در آدمربایی، شرکت در ارتکاب فعل واحد یا متعدد، شرکت در ضرب و جرح، شرکت در سرقت یا تخریب و … محقق میگردد. بنابراین اصولاً، آنچه موجب مشارکت اشخاص در جرم یا جنایت میشود تأثیر رفتار هر یک از آنها در وقوع نتیجه است که غالباً با سرایت اثر چند رفتار حاصل میشود. به همین جهت شرکت در جرم یا جنایت زمانی رخ میدهد که نتیجه مجرمانه مستند به رفتار همه یا برخی از آنها باشد خواه تأثیر مداخله شریکی در حصول نتیجه جرم ضعیف باشد یا قوی و خواه رفتار هر یک به تنهایی برای وقوع جرم کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنان مساوی باشد خواه متفاوت، در چنین حالتی مجازات هر یک از شرکا معادل مجازات فاعل مستقل آن جرم خواهد بود. در واقع باید گفت، نه تنها در بین عوامل متعدد عرضی یا طولی شرکت در جرم قابل تصور است بلکه در اجتماع عوامل متعدد به صورت طولی و عرضی هم فرض تحقق شرکت در جرم نیز قابل پیشبینی میباشد. چنانچه فروض سه گانه فوق را قانونگذار در ماده ۵۲۶ ق.م.ا. پیشبینی، و مقرر میدارد: «هرگاه دو یا چند عامل، برخی به مباشرت و بعضی به تسبیب در وقوع جنایتی، تأثیر داشته باشند، عاملی که جنایت مستند به اوست ضامن است و چنانچه جنایت مستند به تمام عوامل باشد به طور مساوی ضامن میباشند مگر تأثیر رفتار مرتکبان متفاوت باشد که در این صورت هر یک به میزان تأثیر رفتارشان مسئوول هستند در صورتی که مباشر در جنایت بیاختیار، جاهل، صغیر غیرممیز یا مجنون و مانند آنها باشد فقط سبب، ضامن است.»
ب) معاونت در ارتکاب رفتار مجرمانه
ممکن است کسی به مرتکب اصلی در ارتکاب جرم کمک کرده یا وقوع آن را تسهیل نماید، بدون آنکه اقدامات وی به گونهای باشد که جرم را مستند به عمل او سازد. چنین فردی را معاون مینامند. (میرمحمدصادقی، ۱۳۸۶، ۳۷۰) چنانچه شعبه دوم دیوان عالی کشور در یکی از آرای خود به شماره ۲۴۱۸ مورخ ۲۸/۱۰ /۱۳۱۷ مقرر میدارد: «منظور از معاون جرم اشخاصی هستند که اقدامی در اصل عمل یا شروع به آن نکرده باشند. بنابراین اگر چند نفر تبانی به ارتکاب جرمی کنند و آن جرم را شخصاً انجام دهند یا شروع به اجرای آن نمایند مجرم اصلی هستند نه معاون.» بنابراین معاونت در جرم یعنی تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتکاب جرم و تهیه و ساختن وسایل و یا ارائه طریق و یا تسهیل وقوع آن به هر نحو خصوصاً با دسیسه یا فریب یا سوء استفاده از قدرت.
گفتار دوم- عامل یا عوامل غیرانسانی
انسان یگانه موجودی است که دارای اراده است و میتواند ملتزم به تکلیف گردد و یا از حقّی برخوردار شود. نه اشیاء و نه جانوران هیچ یک در افعال خود اراده و درکی از آنچه میکنند، ندارند. بنابراین در جامعههای نخستین، برای تمام موجودات اعم از حیوان و جمات قائل به روح بودند. هر حرکت و جنبشی که از شیئی دیده میشد، آن را فعلی ارادی تصوّر میکردند. از این رو، اگر جانور یا شیء بیجان صدمهای به دیگری وارد میکرد مسئوول شناخته میشد و گاه طی مراسمی محکومیت مییافت و به کیفر میرسید. ولی در روزگار ما، شرط ادراک و اختیار مانع از آن است که هر جنبندهای مسئوول افعال خویش قلمداد گردد. زیرا، دستورهای قانونگذار یا خطابات شارع که عموماً متضمن تکالیفی است همواره متوجه کسانی است که آن را میفهمند و در ایفای آن آزادند. پس با این فرض، تنها انسان ممکن است از دستور قانونگذار تخطی کند و مقصر شناخته شود. هر آینه منظور از انسان، انسان زنده است. زیرا انسان مرده فاقد اراده و شعور است. (اردبیلی، ۱۳۸۵، ۲۰) بنابراین در حقوق جزا تا زمانی که ثابت نشده که کسی در ارتکاب جرم مباشرت و یا به وجهی معاونت یا مشارکت داشته و یا مسبب جرم بوده است، نمیتوان شخص یا اشخاصی را مسئوول و مورد مجازات قرار داد، مگر به طور مستقیم یا غیرمستقیم در طول یا عرض عامل غیرانسانی، عامل انسانی وجود داشته باشد که در این صورت عامل انسانی به میزان تأثیر رفتارش در وقوع جنایت مسئوول میباشد.
گفتار سوم- اجتماع عامل انسانی و غیرانسانی
بدون تردید برای تحقق شرکت در هر جرمی از جمله قتل عمدی وجود بیش از یک نفر در انجام عملیات اجرایی جرم لازم است، به همین جهت قانونگذار شرکت در جرم را در ماده ۱۲۵ ق.م.ا. را مشارکت شخص یا اشخاصی در عملیات اجرایی جرمی که مستند به رفتار همه آنها باشد تعریف کرده است. بنابراین هرگاه انسانی یا حیوان و نبات و یا اشیائی در جنایت دیگری شرکت داشته باشند به نحوی که آن جنایت مستند به رفتار هر دو آنها باشد، هرچند نمیتوان گفت که شرکت در جرم محقق شده است، اما در این فرض، احکام شرکت در جنایت قابل اجرا است. (پوربافرانی، ۱۳۸۸، ۱۹۵) به عنوان مثال میتوان فرض کرد که شخصی به شدت از ناحیه حیوانات درنده زخمی شده، در این حال انسانی که دشمن اوست از راه رسیده و به قصد قتل، جراحاتی را بر او وارد میسازد به نحوی که مرگ بنا به تشخیص پزشکی قانونی مستند به عمل هر دو میگردد. در این حال به اعتقاد فقها قصاص از شریک (انسان) ساقط نمیشود و لذا اولیاء دم میتوانند او را قصاص نمایند، اما بایستی پیش از آن نصف دیه را به او رد نمایند. ( نجفی، ۱۳۶۷، ۳۱۱) چون که او فقط نیمی از جنایت ارتکابی را انجام داده که بخاطر آن قصاص میشود و نیم دیگر را انجام نداده که بخاطر آن بایستی دیه به او داده شود.
در پایان این مبحث باید گفت برای تبیین عنصر مادی قتل عمد باید نه تنها به شیوههای دخالت مرتکب در ارتکاب جرم پرداخت، بلکه نحوه دخالت عامل انسانی یا غیرانسانی در وقوع جرم را مورد اشاره قرار داد. به همین دلیل در مباحث مطروحه تبیین شد که از اجزای اصلی عنصر مادی قتل عمدی شیوهی دخالت مرتکب یا مرتکبین در ارتکاب رفتار مجرمانه میباشد.
مبحث سوم- اجتماع علل و عوامل در ارتکاب رفتار مجرمانه
مطالب این مبحث در سه گفتار ارائه خواهد شد. در گفتار اول به اجتماع عوامل در عرض همدیگر پرداخته میشود، در گفتار دوم به اجتماع عوامل در طول همدیگر اشاره میشود و در گفتار سوم به اجتماع علل و عوامل طولی و عرضی خواهیم پرداخت.
گفتار اول- اجتماع علل موازی در ارتکاب رفتار مجرمانه
در مواردی که تأثیر هر عامل متوقف بر وجود عاملی دیگر نیست، بلکه هر یک از افعال صرف نظر از همراهی با عوامل دیگر بر وقوع جرم مؤثر هستند نتیجه حاصله مستند به همه عوامل بوده و شرکت در جرم محقق میگردد. در این صورت همزمانی تأثیر رفتار همه آنها در حدوث جنایت شرط شده است، هرچند زمان ارتکاب رفتار هر یک مختلف باشد. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۵) چنانچه اجتماع موازی علل، ناظر به تأثیرگذاری مستقل هر علت در پیدایش صدمه جزای است، همان چیزی که در حقوق ایران در مقولهی شرکت در جرم قرار دارد، چون اقدام شرکای جرم، تأثیر مشترک و مقارنی در پیدایش صدمه نهایی ایفا میکند و تأثیر کلی هر کدام مستقل از دیگری است. (طاهرینسب، ۱۳۸۸، ۳۹۷) بنابراین نظریه اجتماع علل موازی در ارتکاب رفتار مجرمانه ترجمان شرکت در جرم یا جنایت در حقوق ایران میباشد. که خود به سه دسته به شرح ذیل قابل تقسیم میباشد.
۱- اجتماع موازی مباشرین در ارتکاب رفتار مجرمانه
گاه ممکن است چند نفر با افعال متعدد مباشرت در جرم نموده و جنایت محصول مجموع افعال آنان تلقی گردد، به نحوی که رابطه علیت بین رفتار هر یک و جنایت حاصله ثابت باشند. در این صورت همه مرتکبین مشترکاً ضامن خواهند بود، مانند آنکه هر یک یا شیئی برنده قسمتی از بدن مجنیعلیه را مجروح ساخته، موجب مرگ وی میشوند. در این مثال اگرچه مرگ برآیند سرایت آثار هر یک از جنایتهای مذکور، اما اثر رفتار هر کدام از عاملین جراحت منوط به وجود عامل دیگر نشده است. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۵) بنابراین باید گفت ارتکاب جرم به نحو مباشرت میتواند به صورتهای مختلف که پیشتر به آن اشاره شد ارتکاب یابد.
۲- اجتماع موازی مسببین در ارتکاب رفتار مجرمانه
گاه میشود که چند عامل در عرض یکدیگر بدون آنکه وجود یکی شرط تأثیر دیگری باشد، در وقوع جنایت مداخله نماید. به نحوی که جنایت ناشی از رفتار همه عوامل بوده باشد. به طوری که بین جنایت حاصله و یکایک افعال به تشخیص کارشناس رابطه علیت برقرار است. در این صورت نیز همه عوامل ضامن خواهند بود. مانند آنکه اولی غذای مجنیعلیه را آلوده به سهم کند و دومی قهوه را، و مقتول در نتیجه تأثیر هر دو سهم فوت کند. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۶) بنابراین باید گفت آنچه در ایجاد مسئوولیت کیفری مرتکب حائز اهمیت است نحوهی ارتکاب یا مداخله عامل در ارتکاب جرم نمیباشد بلکه آنچه در انتساب نتیجه مجرمانه به مرتکب موثر است، رفتار مجرمانه میباشد.
۳- اجتماع موازی مباشرین و مسببین در ارتکاب رفتار مجرمانه
در این فرض نیز افعال ارتکابی از سوی مباشر و مسبب در طول یکدیگر نیست، بلکه رابطه انتساب جنایت به رفتار هر یک ثابت است. مانند آنکه یکی به طور مستقیم جرحی بر مجنیعلیه وارد کند و دیگری به نحوه غیرمستقیم غذای مسمومی نزد وی گذاشته و جنایت حاصله ناشی از اثر سم و جرح، هر دو، تشخیص گردد که هر دو ضامن خواهند بود. در این صورت نیز تأثیر فعل سم دادن متوقف بر جرح نیست، بلکه خود مستقیماً در مسمومیت مجنیعلیه صرف نظر از شدت و ضعف آن مؤثر است، گرچه ممکن است وقوع مرگ در شرایطی منوط به وجود آثار جرح باشد. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۶) در واقع باید گفت که در فروض مذکور یعنی اجتماع مباشرین یا مسببین و یا اجتماع این دو ممکن است عاملین در ارتکاب رفتار واحد یا متعدد و مختلفی بر نتیجه واحد یا متعدد اجتماع کرده باشند.
گفتار دوم- اجتماع علل طولی در ارتکاب رفتار مجرمانه
گاه ممکن است عوامل متعدد و مختلفی به نحوی در وقوع جرم دخالت نمایند که تأثیر هر یک متوقف بر وجود عامل دیگری بوده و نتیجه جرم مستند به همه آنها باشد. در این صورت در چگونگی تشخیص رابطه استناد تئوریهای کاملاً متفاوت مطرح شده است. به نظر میرسد این تشتت آراء ناشی از برداشتهای متغایری است که از فهم عرف در این رابطه وجود دارد، زیرا آنچه به عنوان یک ملاک کلی در احراز رابطه علیت و انتساب جنایت بیان شده صدق عرفی اسناد نتیجه به رفتار مرتکب است از این رو به مجرد حصول علم عادی بر وجود رابطه علیت در جنایت، ضمان مرتکب ثابت است. (صادقی، ۱۳۸۶، ۸۶) در واقع باید گفت اجتماع علل طولی همانند اجتماع علل موازی در ارتکاب رفتار مجرمانه به سه دسته، به شرح ذیل تقسیم میگردد.
۱- اجتماع طولی مباشرین در ارتکاب رفتار مجرمانه
در بعضی از موارد، چند مباشر در وقوع جرم به صورت طولی اجتماع مینمایند و موجب بروز این سؤال میگردد که کدام یک از علل باید به عنوان عامل مسئوول قلمداد کرد به عنوان مثال آقای (الف) با شلیک گلوگه صدمه شدیدی به آقای (ج) وارد می کند که این صدمه به نحو انفراد در زمان معینی موجب قتل مصدوم خواهد گردید و لیکن قبل از فوت مصدوم آقای (ب) با سلاح سرد اقدام به ایراد جراحت شدید به آقای (ج) می کند و آقای (ج) کشته میشود، پزشک قانونی جراحت اخیر را علت مرگ تشخیص میدهد در این مثال رفتار آقایان (الف) و (ب) به صورت طولی در وقوع قتل (ج) اجتماع نمودهاند و سبب طرح این مسئله شدهاند که آیا علت قتل اقدام آقای (الف) میباشد یا اقدام آقای (ب)؟ (صلحی، ۱۳۸۹، ۱۵۰) چنانچه مقنن در ماده ۳۷۱ قانون مجازات اسلامی فرض اجتماع طولی مباشرین در ارتکاب رفتار مجرمانه را پذیرفته، و مقرر میدارد: «هرگاه کسی آسیبی به شخصی وارد کند و بعد از آن دیگری او را به قتل برساند قاتل همان نفر دوم است اگرچه آسیب سابق به تنهایی موجب مرگ میگردید و اولی فقط به قصاص عضو محکوم میشود.»
۲- اجتماع طولی مسببین در ارتکاب رفتار مجرمانه
گاهی اوقات، چند عامل به صورت طولی در وقوع جنایت دخالت مینمایند به عنوان نمونه شخصی اقدام به حفر چاه می کند و دیگری سنگی در کنار چاه میگذارد و عابر مورد نظر، بر اثر برخورد با سنگ به داخل چاه سقوط و فوت می کند در این خصوص مسئله قابل طرح این است که آیا حافر چاه سبب فوت مصدوم میباشد یا گذارنده سنگ سبب فوت عابر قلمداد میگردد. (صلحی، ۱۳۸۹، ۱۵۰) در این مثال چهار فرض متصور است فرض اول آنکه مرگ عابر مستند به گذارنده سنگ باشد که مصداق صدر ماده ۵۳۵ ق.م.ا. میباشد که مقرر میدارد: «هرگاه دو یا چند نفر با انجام عمل غیرمجاز در وقوع جنایتی به نحو سبب و به صورت طولی دخالت داشته باشند کسی که تأثیر کار او در وقوع جنایت قبل از تأثیر سبب یا اسباب دیگر باشد ضامن است مانند آنکه یکی از آنان گودالی حفر کند و دیگری سنگی در کنار آن قرار دهد و عابری به سبب برخورد با سنگ به گودال بیفتد که در این صورت، کسی که سنگ را گذاشته، ضامن است. فرض دوم جنایت ارتکابی مستند به رفتار یکی از دو مرتکب باشد بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر در حدوث سبب یا ایجاد اثر آن بر مجنیعلیه. چنانچه مقنن در ماده ۴۹۲ ق.م.ا. مجازات مرتکب را منوط به انتساب نتیجه مجرمانه به رفتار وی دانسته، و مقرر میدارد: «جنایت در صورتی موجب قصاص یا دیه است که نتیجه حاصله مستند به رفتار مرتکب باشد …» از طرفی مقنن تنها انتساب نتیجه مجرمانه به رفتار مرتکب را برای مجازات کردن وی کافی نمیداند بلکه جنایت حاصله میبایست منتسب به مرتکب رفتار نیز باشد. چنانچه در ماده ۵۲۶ ق.م.ا. مقرر شده است: «هرگاه دو یا چند عامل، … در وقوع جنایتی، تأثیر داشته باشند، عاملی که جنایت مستند به اوست ضامن است … .» فرض سوم جنایت ارتکابی مستند به دخالت هر دو عامل باشد. چنانچه مقنن در ذیل ماده ۵۳۵ ق.م.ا. باشد که مقرر میدارد: «هرگاه دو یا چند نفر با انجام عمل غیرمجاز در وقوع جنایتی به نحو سبب و به صورت طولی دخالت داشته باشند کسی که تأثیر کار او در وقوع جنایت قبل از تأثیر سبب یا اسباب دیگر باشد ضامن است … مگر آنکه همه قصد ارتکاب جنایت را داشته باشند که در این صورت شرکت در جرم محسوب میشود.» فرض چهارم بدون در نظر گرفتن تقدم و تأخر در حدوث ایجاد مانع و اثر آن بر مجنیعلیه، با این وصف که یکی از عاملین، جنایتی بر مجنیعلیه وارد و بعد از آن دیگری سبب جنایت و در نتیجه باعث مرگ مجنیعلیه گردد. در این صورت عاملی که جنایت منتسب به اوست مسئوول و ضامن میباشد. همچنانکه مقنن این فرض را در ماده ۳۷۱ ق.م.ا. که پیشتر به آن اشاره شد، پیشبینی کرده است.
۳- اجتماع طولی مباشرین و مسببین در ارتکاب رفتار مجرمانه
در بعضی مواقع، مباشر و مسبب در وقوع جنایتی دخالت مینمایند به فرض مثال در اثر تصادف، راننده اتومبیل مصدوم میگردد به گونهای که اگر مصدم به بیمارستان اعزام نشود، حسب متعارف با انقضای مدت معینی، مصدوم فوت می کند. لیکن مصدوم به بیمارستان اعزام میشود و پرستار، سهواً داروی نامناسب به مصدوم تزریق و فوت می کند با فوت مصدوم این مسئله مطرح میگردد که آیا راننده مقصر به عنوان سبب، مسئوول فوت میباشد یا پرستار که به عنوان مباشر، سهواً داروی غیرمجاز به مصدوم تزریق نموده است. (صلحی، ۱۳۸۹، ۱۵۰) این فرض به نظر نگارنده از طرف مقنن در ماده ۵۲۶ ق.م.ا. پیشبینی شده است که: «هرگاه دو یا چند عامل [به نحو طولی]، برخی به مباشرت و بعضی به تسبیب در وقوع جنایتی تأثیر داشته باشند، … و … جنایت مستند به تمام عوامل باشد به طور مساوی ضامن میباشند مگر تأثیر رفتار مرتکبان متفاوت باشد که در این صورت هر یک به میزان تأثیر رفتارشان مسئوول هستند … .»
گفتار سوم- اجتماع علل طولی و عرضی در ارتکاب رفتار مجرمانه
تشخیص رابطه علیت در شرایطی که فقط یک عامل در وقوع جرم دخالت دارد، آسان است. لیکن احراز رابطه علیت در مواردی که علل و عوامل متعدد در طول و عرض همدیگر، در وقوع جرم تأثیر و دخالت دارند با دشواری و پیچیدگی بیشتری روبرو میباشد. به عنوان مثال اگر فرد (پ) توسط آقایان (الف) و (ب) به وسیله سلاح گرم و سرد به نحو موازی دچار صدمه و آسیب شده باشد به نحوی که هر یک از صدمات یا حتی هر دو آنها صلاحیت ایجاد قتل را داشته باشند و بعد از آن مجنیعلیه از طرف آقایان (ت) و (ث) که از عوامل بیمارستان میباشند به طوری که با تجویز داروی نامناسب از طرف یکی و آلوده کردن دارو به سم از طرف دیگری و تزریق دارو از طرف پرستار ناآگاه، منجر به فوت (پ) میگردد و پزشکی قانونی علت مرگ (پ) را تمام عوامل اعلام میکند در این مثال رفتار آقایان (الف) و (پ) به صورت اجتماع موازی در وقوع قتل و اقدام آقایان (ت) و (ث) به صورت اجتماع طولی در وقوع جنایت بوده است. لذا این سؤال مطرح میباشد که کدام یک از عوامل مسئوول قتل (پ) میباشد؟
در پایان این مبحث باید گفت از جمله صورتهای دخالت مرتکب یا مرتکبین در ارتکاب قتل عمدی اجتماع علل طولی یا عرضی و یا اجتماع آنها میباشد. بنابراین رفتار مجرمانه قتل عمدی ممکن است از طرف عامل واحد یا متعدد ارتکاب یابد.